از سر زلف تو بوئی سربمهر آمد بما
جان به استقبال شد کای مهد جانها تا کجا.
خاقانی.
چون بحضرت سلطان رسید به استقبال او بیرون آمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 389 ). هرکجا میرسید رسولان به استقبال می آمدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 409 ). طغان خان بمجاهرت آن جمع روان شد و دل بر استقبال اجل قرار داد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 393 ). چون ببخارا رسید وزیر عبداﷲ عزیز و طبقات معارف و حجاب و کتاب به رسم تهنیت قدوم استقبال کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 163 ).بیشتر بخوانید ...