استقامت در دین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استقامت در دین (قرآن). قرآن کریم می فرماید: کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنها نازل می شوند که نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است. و کسانی که گفتند پروردگار ما الله است، سپس استقامت به خرج دادند نه ترسی برای آنهاست و نه غمی دارند.
«قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یـشعیب والذین ءامنوا معک من قریتنا اولتعودن فی ملتنا قال او لو کنا کـرهین• قد افترینا علی الله کذبـا ان عدنا فی ملتکم بعد اذ نجـنا الله منها وما یکون لنا ان نعود فیها الا ان یشاء الله ربنا وسع ربنا کل شیء علمـا علی الله توکلنا ربنا افتح بیننا وبین قومنا بالحق وانت خیر الفـتحین؛ اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: ای شعیب سوگند یاد می کنیم که تو و کسانی را که به تو ایمان آورده اند از شهر و آبادی خود بیرون خواهیم کرد یا به آئین ما باز گردید، گفتند: آیا (می خواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟! • اگر ما به آئین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته ایم، و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم مگر اینکه خدائی که پروردگار ماست بخواهد، علم پروردگار ما به همه چیز احاطه دارد، تنها بر خدا توکل کرده ایم، پروردگارا میان ما و قوم ما به حق داوری کن که تو بهترین داورانی.»
ساحران فرعون
«لاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ثم لاصلبنکم اجمعین• قالوا انا الی ربنا منقلبون• وما تنقم منا الا ان ءامنا بـایـت ربنا لما جاءتنا ربنا افرغ علینا صبرا وتوفنا مسلمین؛ سوگند می خورم که دستها و پاهای شما را به طور مخالف (دست راست با پای چپ یا دست چپ با پای راست) قطع میکنم سپس همگی شما را به دار می آویزم• (ساحران گفتند (مهم نیست) ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم• نها ایراد تو، به ما این است که ما به آیات پروردگار خویش - هنگامی که برای ما آمد - ایمان آورده ایم، بار الها! پیمانه صبر (و استقامت) را تا آخر بر ما بریز و ما را مسلمان بمیران (و تا پایان عمر با اخلاص و ایمان بدار). »«فالقی السحرة سجدا قالوا ءامنا برب هـرون وموسی• قال ءامنتم له قبل ان ءاذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ولاصلبنکم فی جذوع النخل ولتعلمن اینا اشد عذابـا وابقی• قالوا لن نؤثرک علی ما جاءنا من البینـت والذی فطرنا فاقض ما انت قاض انما تقضی هـذه الحیوة الدنیا؛ (موسی عصای خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعید) ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم!! • (فرعون) گفت آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که سحر به شما آموخته، بیقین دست و پاهای شما را بطور مختلف قطع می کنم و بر فراز شاخه های نخل به دار می آویزم، و خواهید دانست کدامیک از ما مجازاتش دردناکتر و پایدارتر است! • گفتند به خدائی که ما را آفریده ما تو را هرگز بر دلائل روشنی که به ما رسیده مقدم نخواهیم داشت، هر حکمی میخواهی بکن که تنها میتوانی در این زندگی دنیا داوری کنی.» «قالوا ءامنا برب العــلمین• قال ءامنتم له قبل ان ءاذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلسوف تعلمون لاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ولاصلبنکم اجمعین• قالوا لا ضیر انا الی ربنا منقلبون؛ گفتند ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم• (فرعون) گفت: آیا به او ایمان آوردید پیش از آن که به شما اجازه دهم؟! مسلما او بزرگ و استاد شما است که به شما سحر آموخته، اما به زودی خواهید دانست که دستها و پاهای شما را به طور مختلف قطع می کنم، و همه شما را به دار می آویزم• گفتند: مهم نیست (هر کار از دستت ساخته است بکن) ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم.»
مراد از اقامة الوجه للدین
«وان اقم وجهک للدین حنیفـا...؛ و (به من دستور داده شده که) روی خود را به آئینی متوجه ساز که خالی از هر گونه شرک است ...»(مراد از «اقامة الوجه للدین» استقامت در دین است. ) «فاقم وجهک للدین حنیفـا...؛ روی خود را متوجه آئین خالص پروردگار کن ...» «فاقم وجهک للدین القیم...؛ روی خود را به سوی آئین مستقیم و پایدار کن...»
اصحاب کهف
...

پیشنهاد کاربران

بپرس