[ویکی فقه] استثناء (ابهام زدایی). استثناء ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: علوم قرآنی• استثناء (قرآن)، به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی فقه و اصول• استثناء (فقه)،
مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در فقه• استثناء (اصول)، مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در اصول فقه• استثناء در اقرار، استثناء مواردی توسط اقرار کننده در مورد یا موارد اقرار کاربردهای دیگر• استثناء (نحو)، مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در نحو• ادات استثناء، کلماتی برای اخراج چیزی از یک حکم کلی
...
[ویکی فقه] استثناء (اصول). استثنا در اصول فقه در مبحث مفاهیم و مبحث عموم و خصوص کاربرد دارد.
استثنا در اصول فقه در دو جا کاربرد دارد:۱. مبحث مفاهیم؛ از این جهت که آیا استثنا مفهوم دارد یا خیر؟۲. مبحث عموم و خصوص؛ از این جهت که اگر بعد از چند جملۀ به هم عطف شده، استثنا واقع شود به کدام یک برمی گردد؟
← مفهوم استثنا
۱. ↑ مستند الشیعة، محقق نراقی، ج۱۶، ص۱۱۲.
فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۱۵۱، برگرفته از مقاله «استثنا».
...
[ویکی فقه] استثناء (علم بدیع). یکی از فنون زیبا سازی کلام، استفاده از استثناء است. استثناء در علم بدیع آن است که چیزی را به منظور تاکید و افزودن زیبایی سخن از یک حکم کلّی جدا کنند.
استثناء در علم بدیع آن است که چیزی را به منظور تاکید و افزودن زیبایی سخن از یک حکم کلّی جدا کنند، و عامل تاکید و زیادتِ حُسن، معمولاً آن است که میانِ مستثنی و مستثنی منه سنخیت و مناسبتی وجود نداشته باشد. مانند:کس از فتنه در پارس دیگر نشان •••• نبیند مگــــر قـــــامتِ مَه وشـــان (سعدی)که فتنۀ قامتِ مه وشان از جنس فتنه و آشوب مملکتی نیست و میان آن ها سنخیت وجود ندارد، امّا از حکم کلّی فتنه مستثنی شده است.
نام های دیگر استثناء
برخی این صنعت را با صنعت «مدح شبیه به ذم» یا «تاکید المَدح بِما یشبِهُ الذَّم» یکی دانسته اند، و برخی از معاصران به تقلید از علم نحو، این صنعت را «استثنای مُنْقَطِع» نام داده اند.
سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، سعادت، اسماعیل، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۲.
۱. ↑ سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، سعادت، اسماعیل، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۲.
منبع
...
[ویکی فقه] استثناء (فقه). عمدۀ مباحث مربوط به استثنا در باب اقرار آمده است، هر چند در دیگر ابواب همچون تجارت، اجاره، طلاق و یمین نیز از آن سخن رفته است. چنان که در برخی کتب قواعد فقهی مانند القواعد و الفوائد نیز مورد بحث قرار گرفته است.
پیش از بیان
احکام استثنا به قواعد عمومی آن که پاره ای احکام بر آن مبتنی است اشاره می کنیم. مهم ترین این قواعد عبارت است از:
← استثنا از اثبات و نفی
در صورت تعدد استثنا و عطف آن ها به یکدیگر، همۀ آن ها از مستثنامنه کم می شوند. بنابراین در مثال ده تومان به فلانی بدهکارم جز چهار تومان و جز سه تومان، تنها سه تومان باقی می ماند.
← عطف در موارد اقرار
ادوات استثنا یا لغوی است مانند «الّا» و «غیر» و یا شرعی مانند «ان شاء اللّه» که از آن به استثنای به مشیت تعبیر می شود.
اقسام استثناء
...
[ویکی فقه] استثناء (قرآن). استثناء در قرآن به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی است. گرچه گفتن انشاء الله در کارها استحباب دارد ولی ترک این عمل در قلب و لسان انسان پیامدهایی دارد.
در تفاسیر و احادیث استثناء به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی است و نامگذاری آن به استثنا بدان جهت است که به جمله استثنائیه «إلاّ أن یشاء اللّه أن لاأفعل»، یعنی «مگر خدا بخواهد که انجام ندهم» تحلیل می شود. تعلیق امور بر مشیت الهی، با گفتن «إن شاء اللّه» در مرحله لفظ تحقق می یابد. به نظر برخی تعلیق در صورتی حاصل می شود که قلبی و زبانی یا تنها قلبی باشد.
استثنا و توحید افعالی
خداوند رسول گرامی خویش را از ابراز تصمیم بر انجام هر کاری بدون تعلیق آن بر مشیت الهی، به صورت مؤکد
نهی کرده است: «ولا تَقولَنَّ لِشَایء اِنّی فاعِلٌ ذلِکَ غَدا • اِلاّ اَن یَشاءَ اللّهُ...». این
آیه که متوجّه همه انسان ها و درصدد تأدیب و تعلیم آن هاست بر این آموزه الهی تأکید دارد که مالک همه موجودات، اعم از ذوات و افعال و آثار، خداست و تنها اراده او در عالم حکم فرماست و فاعلیت هر فاعل وابسته به مشیت اوست، بنابراین، انسان باید با گفتن «اِن شاءَ اللّه» در انجام دادن هر کاری متذکر این شأن خداوند باشد و چنانچه در موردی گفتن «اِن شاءَ اللّه» را فراموش کرد پس از یاد آوری جبران کند: «واذکُر رَبَّکَ اِذا نَسیتَ». برداشت های دیگری نیز از آیه مورد بحث شده است؛ مانند:آیه در صدد فهماندن این نکته است که برای خروج کلام از کذب و مانند آن باید استثنا کرد، زیرا کسی از زنده بودن خویش در آینده و پیش نیامدن مانع مطمئن نیست و با استثنا کلام از قطعی بودن خارج می شود. تنها از انجام طاعات می توان خبر داد، زیرا مشیت و اراده تشریعی خدا به آن تعلق گرفته است.استثنا تأبید را می رساند و بدین معناست که هرگز مگو کاری را در آینده انجام خواهم داد، زیرا از خبر دادن انجام کار در آینده نهی شده است، مگر هنگامی که مشیت الهی با آن همراه باشد و آن هنگام برای ما مجهول است. امّا این برداشت ها فاقد دلیل معتبر بوده، با سیاق آیات هماهنگ نیست، زیرا آیات قبل درباره توحید در الوهیت و ربوبیت است، بنابراین، آیات بیست و سه و بیست و چهار سوره کهف در صدد بیان توحید افعالی است.
استثنا در ایمان
با توجّه به اینکه از آیات ۲۳ ـ ۲۴ سوره کهف استفاده می شود که باید انجام دادن هر کاری را به خواست الهی وابسته کرد، بحث استثنا در ایمان، ذیل آیات یاد شده در برخی از تفاسیر مطرح شده است. استثنا در ایمان، یعنی گفتن جمله «من
مؤمن هستم إن شاء اللّه» در صورتی که حاکی از شک و تردید در اصل ایمان باشد، کفر بوده و جایز نیست؛ امّا اگر مراد حفظ ایمان در آینده یا تردید در دارا بودن درجات برتر آن باشد اشکال ندارد. زیرا انسان از فرجام امر خویش آگاهی ندارد و ایمان دارای درجاتی است که استثنا در هر مرتبه، حاکی از تردید نسبت به دارا بودن درجات برتر ایمان است، افزون بر این، استثنا در ایمان از عدم خودستایی حکایت می کند. در عین حال برخی ترک استثنا در ایمان را بهتر دانسته اند تا ایهام به کفر پیش نیاید.
پیامد ترک تعلیق امور بر مشیت
...
[ویکی فقه] استثناء (نحو). "استثناء" مصدر باب "إستفعال" از ماده ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن آمده است. (ثَنَیتُهُ عن مراده إذا صَرَفتَه عنه.)
در اصطلاح نحو "استثناء" عبارت است از خارج کردن آنچه داخل (در مواردی دخول در حکم سابق، حقیقی نبوده بلکه تقدیری است همچون
استثناء مفرغ و
استثناء منقطع که در ادامه در اقسام استثناء مورد بررسی قرار می گیرد.) در حکم سابق بوده با "إلّا" و نظائر آن مانند: «جاء القومُ إلّا زیداً»؛ در این مثال "زیداً" توسط "إلّا" از حکم سابق (جاء) خارج شده است.
وجه نامگذاری
معنای لغوی " استثناء " (بازداشتن و کنار زدن) در معنای اصطلاحی آن لحاظ شده است به این بیان که متکلّم با خارج کردن مستثنا از حکم مستثنی منه توسط إلّا و نظائر آن، در واقع مستثنا را از تعلّق حکم مستثنی منه، کنار زده و یا به تعبیر دیگر حکم مستثنی منه را از شامل شدن مستثنا، بازداشته است. (إلاستثناء صرفُ العامل عن تناول المستثنی)
با لحاظ قیودی که در تعریف اصطلاحی بیان شد همچون قید "با إلّا و نظائر آن" معلوم می شود که معنای لغوی، اعمّ از معنای اصطلاحی است؛ زیرا معنای لغوی استثناء را می توان با ساختار و الفاظ دیگری نیز ادا کرد که تعریف و احکام "استثناء" اصطلاحی بر آن صدق نمی کند.
جایگاه
عالمان نحو باب "استثناء" را در بخش منصوبات در کنار ابوابی همچون "حال"، "تمییز" و "مفعول معه"، مورد بررسی قرار می دهند. در ذکر عنوان این باب در میان
عالمان نحو دو رویکرد مشاهده می شود بعضی، از آن تعبیر به "استثناء" کرده و بعضی دیگر تعبیر "مستثنی" را در عنوان باب ذکر کرده اند.
ارکان
...