استبرق
/~estabraq/
فرهنگ اسم ها
معنی: پارچه نرم و لطیف
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
قاری صفت حله و استبرق و سندس
بر البسه بنویس که از اهل بهشتیم.
نظام قاری ( دیوان ص 96 ).
مخفف آن ، ستبرق : تو گوئی بباغ اندرون روزبرف
صف ناژوان و صف عرعران
بسی خواهرانند بر راه رز
سیه موزگان و سمن چادران
بپوشیده در زیر چادرهمه
ستبرق ز بالای سر تا بران.
منوچهری.
صحرا گویی که خورنق شده ست بستان همرنگ ستبرق شده ست.
منوچهری.
استبرق. [ اِ ت َ رَ ] ( اِ ) استبرک. از درختان کائوچوئی ایران است ودر نقاط گرمسیر و سواحل جنوبی و از خوزستان تا مکران و بلوچستان همه جا از ارتفاع 950 ( در منصورآباد لار ) تا 1100 ( در اطراف بم ) دیده شده است. ( گااوبا ). درختچه یا بوته ایست که به ارتفاع پنج گز میرسد و در نواحی خرماخیز ایران بسیار است و آنرا کائوچو هست. نامی است که در شیراز و دیگر قسمتهای فارس به عشر دهند.غَلبلب. عوشر. عُشّر. غَرق. کرک. خرگ. عشر. عِشار. اَکَرن. مَدار. اوشر. گویند با این گیاه در دوره هخامنشی دیبای شوشتری میکرده اند، یعنی جامه استبرق.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - دیبای ستبر استبرک . ۲ - نام دو گونه درختچه از تیر. کتوسها که در هند و مالزی و در جنوب ایران در نقاط گرمسیر و سواحل دریای عمان و خلیج فارس میرویند و از گیاهان کاچوئی ایران هستند .استخر .
از درختان کائوچوکی ایران است
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] پارچه ای که با ابریشم و زر بافته می شد، دیبا: صحرا گویی که خورنق شده ا ست / بستان هم رنگ ستبرق شده است (منوچهری: ۱۶۲ ).
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی إِسْتَبْرَقٍ: حریر ضخیم وبرّاق
معنی بَطَائِنُهَا: آسترهایش -باطنها ودرونها -جمع بطانه (در عبارت "وقتی فراشی آسترش از أبریشم باشد واضح است که رویه آن گرانبهاتر و مافوق استبرق است
تکرار در قرآن: ۴(بار)
معنی بَطَائِنُهَا: آسترهایش -باطنها ودرونها -جمع بطانه (در عبارت "وقتی فراشی آسترش از أبریشم باشد واضح است که رویه آن گرانبهاتر و مافوق استبرق است
تکرار در قرآن: ۴(بار)
wikialkb: ریشه_استبرق
دانشنامه عمومی
استبرق (زیرتیره). اِسْتَبْرَق ( نام علمی: Asclepiadoideae ) نام یکی از زیرتیره های گیاهی است. این زیرتیره پیش از این به عنوان تیره استبرقیان ( نام علمی: Asclepiadaceae ) شناخته می شد.
این سرده در راسته گل سپاسی سانان ( نام علمی: Gentianales ) ، تیرهٔ خرزهره ایان ( نام علمی: Apocynaceae ) ، قرار دارد.
استبرقیان به شکل درختچه و بالارونده، دارای شیرآبه و جام گل پیوسته منظم هستند.
این سرده در راسته گل سپاسی سانان ( نام علمی: Gentianales ) ، تیرهٔ خرزهره ایان ( نام علمی: Apocynaceae ) ، قرار دارد.
استبرقیان به شکل درختچه و بالارونده، دارای شیرآبه و جام گل پیوسته منظم هستند.
wiki: استبرق (زیرتیره)
استبرق (شهربابک). استبرق یا مَزرا ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شهربابک در استان کرمان است. [ ۱]
این روستا در دهستان استبرق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۳۱۲۹ نفر ( ۸۲۰ خانوار ) بوده است. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین روستا در دهستان استبرق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۳۱۲۹ نفر ( ۸۲۰ خانوار ) بوده است. [ ۲]
wiki: استبرق (شهربابک)
دانشنامه آزاد فارسی
اِستَبرَق
درختچه ای با نام علمی Calotropis procera، از تیرۀ Asclepiadaceae. پوست این درختچه چوب پنبه ای و دارای شیرابه ای تلخ و شیری رنگ، برگ هایش بزرگ و گوشتی، متقابل و تقریباً بدون دُم برگ، گل آذین آن گَرزَن شبه چتر، و میوه اش برگه ای متورم است. شاخه های جوان غالباً پوشیده از کُرک های سفید پتویی اند. پراکنش جهانی این درخت در جنوب غرب آسیا و افریقای گرم، شبه گرم و مرطوب است. استبرق در استان های جنوبی ایران و نیز کرمان می روید و آن را غَلَبْلَب و خَرْک هم می نامند.
درختچه ای با نام علمی Calotropis procera، از تیرۀ Asclepiadaceae. پوست این درختچه چوب پنبه ای و دارای شیرابه ای تلخ و شیری رنگ، برگ هایش بزرگ و گوشتی، متقابل و تقریباً بدون دُم برگ، گل آذین آن گَرزَن شبه چتر، و میوه اش برگه ای متورم است. شاخه های جوان غالباً پوشیده از کُرک های سفید پتویی اند. پراکنش جهانی این درخت در جنوب غرب آسیا و افریقای گرم، شبه گرم و مرطوب است. استبرق در استان های جنوبی ایران و نیز کرمان می روید و آن را غَلَبْلَب و خَرْک هم می نامند.
wikijoo: استبرق
مترادف ها
استبرق، انواع جلبکهای لیفی نرم، پادزهر رسمی
پیشنهاد کاربران
دوستانی که فکر می کنند حرف بِ و غ در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک می فرستم دوستان ببینید
منبع. کتاب فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ق عربی ولی غ در پارسی قدیم هم کتاب 👇👇👇هم در این ویدئو است که می فرستم.
دوستانی که فکر می کنند حرف بِ و غ در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک می فرستم دوستان ببینید
واژه ق عربی ولی غ در پارسی قدیم هم کتاب 👇👇👇هم در این ویدئو است که می فرستم.
دوستانی که فکر می کنند حرف بِ و غ در قدیم در پهلوی یا پارسی میانه نبود می توانید این منبع که می فرستم یعنی کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک می فرستم دوستان ببینید
استبرق، خرک، قِلَپلَپ ( نام علمی: Calotropis procera ) نام یک گونه از سرده خرک یا سرده استبرق است. از الیاف این گیاه برای بافت پارچه های دیبا استفاده می شده است. همچنین در قدیم از شیرهٔ این ﮔﯿﺎه ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺧﺸﮏ ﻭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺟﺬﺍﻡ، ﺯﺧﻢ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎری های ﮐﺒﺪﯼ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ شد.
إستمرار البرق.
ومیض مُستمر.
کبریق السماء و تلألؤ الجواهر.
. . .
درخشیدن پیوسته و جاودانه وهمیشگی.
ومیض مُستمر.
کبریق السماء و تلألؤ الجواهر.
. . .
درخشیدن پیوسته و جاودانه وهمیشگی.
یَلْبَسونَ مِن سندُس وَ إِستَبرَق مُّتَقَبِلِینَ ( 53دخان )
آنها لباسهائی از حریر لطیف و نازک و ضخیم می پوشند ، و در برابر یکدیگر بر تختها جای دارند .
استبرق به معنی پارچه های ابریشمی ضخیم است ، و جمعی از اهل لغت و مفسران آن را معرب کلمه فارسی استبر یا ستبر ( به معنی ضخیم ) می دانند ، این احتمال نیز هست که ریشه آن عربی باشد و از برق ( به معنی تلالؤ ) گرفته شده است ، به خاطر درخشندگی خاصی که این گونه پارچه ها دارد .
... [مشاهده متن کامل]
( تفسیر نمونه ج : 21 ص : 212 )
آنها لباسهائی از حریر لطیف و نازک و ضخیم می پوشند ، و در برابر یکدیگر بر تختها جای دارند .
استبرق به معنی پارچه های ابریشمی ضخیم است ، و جمعی از اهل لغت و مفسران آن را معرب کلمه فارسی استبر یا ستبر ( به معنی ضخیم ) می دانند ، این احتمال نیز هست که ریشه آن عربی باشد و از برق ( به معنی تلالؤ ) گرفته شده است ، به خاطر درخشندگی خاصی که این گونه پارچه ها دارد .
... [مشاهده متن کامل]
( تفسیر نمونه ج : 21 ص : 212 )
یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلینَ53
ثوب ناعم داهِم مُرصّع بالجواهر والذهب واللؤلؤ ؛ کلباس الملوک والسلاطین والفراعنة.
این لباس در دنیا، مستضعفین ازش محرومند ومختصّ طاغوتیها و به حکّام
... [مشاهده متن کامل]
وفرعونیها ( فراعنة ) وشاه ها؛ إختصاص یافت.
پیام این آیة:
در این دنیا: أوج لذّت در قناعت نهفت است.
لکن در بهشت کاملا برعکس میباشد:
أوج لذّت در طمع خواهد شد.
نکته: بیشتر فقراء از پولداران وکاخ نشین ألگو میگیرند وتبعیت میکنند؛ واین امر
فاجعه همراه به بارگذاشت!
وجالبه اینکه فقیر وقتیکه ثروتمند میشه؛ رفتارش کاملا عوض میکنه وخودش به فراموشی
میسپره که معانات تهدستی چی بوده است!
بإین خاطر؛ در کل عبر تاریخ وقصص گذشت وحال میبینیم پولداران وقصرنشین وعمارت
داران ؛ خطرناکترین ومُخرّبترین شهروندان هستند وألگو بخش ( بالقوّه ) برای جامعه ضعیف
هستند.
قالَ الَّذینَ یُریدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ
فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً
نکته دو: إستبرق کلمه کاملا عربی است؛ واز هیچ زبان یا ملّت دیگری گرفته نشد: از
فعل؛برق ( یکاد سنا برقه یذهب بالأبصار )
أمّا متأسفانه زبان شناسان با إصرار بدون مدرک ومستند مانند ادی شیر یاالهه شاه
پسند یا دکتر آذرتاش آذرنوش، این کلمه غیرعربی میدانند بدون إرائه اندک دلیل وفقط
به تشویش أذهان مخاطب میپردازند واز زبانشاسان یهودی الأصل إقتباس وسند میگرفتند.
حتی أشعار معلقات سبع به تردید وتشکیک میپذیرفتند! وجعلی بودندش متهم کرند ضمنا
علم واژه شناسی ( LINGUISTICS, PHILOLOGIST, LEXICOGRAPH ) بیشتر از 80 درصد
برحسب حدس وگمان وقیاس وتشابه لفظی متّکی هست. هر روز به نظر ودلیل نو کشف میکنه
وبه نقض نظر و آراء قبلی میپردازد.
نمونه تشابه لفظی :
ماکان اسم پسر کاکی از سران دیالمه یا حاکم یا . . .
أمّا ( ما کان . . . ) یه بخش از جمله عربیست
و ماکان الله لیعذبهم . . .
و ماکان لنفس أن تموت إلّا بإذن الله
وهیچ ربط با این دو لفظ وجود ندارد. .
ثوب ناعم داهِم مُرصّع بالجواهر والذهب واللؤلؤ ؛ کلباس الملوک والسلاطین والفراعنة.
این لباس در دنیا، مستضعفین ازش محرومند ومختصّ طاغوتیها و به حکّام
... [مشاهده متن کامل]
وفرعونیها ( فراعنة ) وشاه ها؛ إختصاص یافت.
پیام این آیة:
در این دنیا: أوج لذّت در قناعت نهفت است.
لکن در بهشت کاملا برعکس میباشد:
أوج لذّت در طمع خواهد شد.
نکته: بیشتر فقراء از پولداران وکاخ نشین ألگو میگیرند وتبعیت میکنند؛ واین امر
فاجعه همراه به بارگذاشت!
وجالبه اینکه فقیر وقتیکه ثروتمند میشه؛ رفتارش کاملا عوض میکنه وخودش به فراموشی
میسپره که معانات تهدستی چی بوده است!
بإین خاطر؛ در کل عبر تاریخ وقصص گذشت وحال میبینیم پولداران وقصرنشین وعمارت
داران ؛ خطرناکترین ومُخرّبترین شهروندان هستند وألگو بخش ( بالقوّه ) برای جامعه ضعیف
هستند.
قالَ الَّذینَ یُریدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ
فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً
نکته دو: إستبرق کلمه کاملا عربی است؛ واز هیچ زبان یا ملّت دیگری گرفته نشد: از
فعل؛برق ( یکاد سنا برقه یذهب بالأبصار )
أمّا متأسفانه زبان شناسان با إصرار بدون مدرک ومستند مانند ادی شیر یاالهه شاه
پسند یا دکتر آذرتاش آذرنوش، این کلمه غیرعربی میدانند بدون إرائه اندک دلیل وفقط
به تشویش أذهان مخاطب میپردازند واز زبانشاسان یهودی الأصل إقتباس وسند میگرفتند.
حتی أشعار معلقات سبع به تردید وتشکیک میپذیرفتند! وجعلی بودندش متهم کرند ضمنا
علم واژه شناسی ( LINGUISTICS, PHILOLOGIST, LEXICOGRAPH ) بیشتر از 80 درصد
برحسب حدس وگمان وقیاس وتشابه لفظی متّکی هست. هر روز به نظر ودلیل نو کشف میکنه
وبه نقض نظر و آراء قبلی میپردازد.
نمونه تشابه لفظی :
ماکان اسم پسر کاکی از سران دیالمه یا حاکم یا . . .
أمّا ( ما کان . . . ) یه بخش از جمله عربیست
و ماکان الله لیعذبهم . . .
و ماکان لنفس أن تموت إلّا بإذن الله
وهیچ ربط با این دو لفظ وجود ندارد. .