پایه
البته بنده اشتباه آن حرف زدم
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
آش
آس نام درختی است
اِس از واژه های کهن پارسی به معنای رخنه و شکاف است
که گاهی در ایجاد واژه های فراموش شده یافت میشود
مانند واژه ی اسکول ( غار ) که از ترکیب اس به معنای شکاف و کول به معنای کوه ساخته شده
واژه آس
معادل ابجد 61
تعداد حروف 2
تلفظ 'ās
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: as]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'As
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان عامیانه
لغت نامه دهخدا
بعضی دوستان به اشتباه این واژه پارسی دانستند.
برگ برنده
آس: ۱. ( بازیِ برگ ) تکخال ۲. تک، تکتا، یکتا، یگان ۳. سنگِ آسیاب
آس - سنگ آسیاب در آسیاب آبی و دست آس
واژه آس از ریشه هندواروپائی اک - ak یا سخت و تیز که به سنگ نسبت داده میشود ودر اوستا اسان asan و ašno. و در سانسکریت اسن asan یا سنگ ذکرشده تا انجا که واژه سنگ روی با سنگ زیرین آسیا در سانسکریت با هم متفاوت اند و در همین زمینه در بغضی زبانهای لاتینی واژه اسر acer بجای واژه سخت و تیز و برنده آمده که در انگلیس بصورت اسید , acid استیک acetic یا سرکه و اکرید acrid یا مزه تلخ درامده.
... [مشاهده متن کامل]
عمرت از آس آسمان سوده
تو دمی زو بجان نیاسوده - سنائی
آس یک کلمه پهلوی ساسانی است و معنای خرابه می دهد. واژه آسَوار بر مبای این ساخته شده است. کلمه آثاره مترادف بر جا مانده است، از همین واژه ساخته شدە است. چیزها که از کسی بر جای ماند. برای مثال می گویند آثار فلان نویسنده.
ارتباط این کلمه با فعل سودن یا ساییدن که بن مضارع آن، سا می باشد می تواند جالب باشد
آس ئ به معنی سنگ است کلمات آسیاب و آسمان از این واژه درست شده اند
آسک: سنگ آسیاب
همچنین آس در فارسی معنی تک هم میده
حرف مفت
شوربا
آس:در زبان ترکی امروزی به معنی بیاویز است
آس:در ترکی نام شهری است از ولایت قبچاق
منبع:برهان قاطع
دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده و زیرین را در میان میلی آهنین و جز آن از سوراخ میان زبرین درگذشته و سنگ زبرین بقوت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و حبوب و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را
... [مشاهده متن کامل] به دست گردد، دست آس و آسدست ، و آنچه را با آب گردد آب آس یا آسیاب یا آسیا و عرب طاحونه و ناعور و آنچه را بباد گردد بادآس و آسیاچرخ و آس باد و رحی الریح نامند، و آس بستور گردنده و نیز آس بزرگ را خرآس و ستورآس گویند و آس با شتر گردنده را عرب طحانه و طحون گوید و آس که بگاو گردد آن را گاوآس و دولاب و عرب منجنین و منجنون و عربه و دالیه گوید
آس در زبان بلوچی به معنی ( آتش ) می باشد
بن
ریشه
آسیاب ، نام یک نوع از کارت های چهارگانه
۵۲ عددی پاسور ( تک ، توس )
اس سنگ اسیاب
دست اس
اسیاب ذستی
در آسیاب به معنی نرم و خرد
در زبان لری بختیاری به معنی :
ندار. فقیر. شاکی. بی چیز. عصبانی
زه دستس آسی یه::از دست او
شاکی است
یارو خوس آسه:فلانی خودش
بی چیز است
مونه آسی کرد ره::مرا عصبانی
کرد و رفت
معرکه!
( اوستایی ) 1ـ رسیدن، آمدن 2ـ کسی را وادار ـ مجبور کردن 3ـ اَستی، بودن، وجود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)