( آزار ) ( اسم ) ۱ - رنج عذاب شکنجه اذیت. ۲ - تعب مشقت. ۳ - کین کینه بغض عداوت . ۴ - رنجیدگی رنجش شکراب . ۵ - اندوه غم تیمار . ۶ - تائ لم توجع . ۷- ضرب کوب صدمه . ۸ - آفت . ۹ - بیماری مرض ناخوشی بیماری مانند جنون و هاری . اذیت عقوبترنج، آسیب، گزند، بیماری، ناخوشی، دردومرض، آزیر هم گفته شده ( اسم ) ۱ - ازاره ایزاره هزاره . ۲ - پایاب قعر آب . نامی است که در شهسوار بدرخت آزاد دهند ( از آر ) بانگ کردن و غریدن شیر
( آزار ) ۱. اذیت، آسیب، گزند: آزار بیش زاین گردون بینی / گر تو به هر بهانه بیازاری (رودکی: ۵۱۱ ). ۲. عملی که موجب رنجش دیگری شود، رنجش. ۳. (بن مضارعِ آزردن و آزاردن ) = آزردن ۴. (صفت ) آزارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): دل آزار، زیردست آزار، مردم آزار. ۵. (اسم ) [قدیمی] بیماری، ناخوشی، دردومرض. ۶. [قدیمی] ناراحتی. ۷. [قدیمی] کدورت، کینه. * آزار تلخه: بیماری یرقان، زردی. * آزار دادن: (مصدر متعدی ) رنج دادن، آزار کردن، اذیت کردن، آزردن.۱. شلوار. ۲. [قدیمی] لنگی که به کمر می بستند، لنگی، فوطه. ۳. [قدیمی] هرچیزی که با آن بدن را می پوشاندند، پوشاک. ۱. پایین هرچیز. ۲. = ازاره
گویش مازنی
( آزار ) /azzaar/ بیماری صرع - اذیت آزار /ozaar/ رنج و عذاب & درخت آزاد با نام علمی: chema zekora ddest
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آزار. از عنوان آزار در منابع فقهی به معنای اذیت استفاده شده است و از آن در بابهای صلات، صوم، حج و صید و ذباحه به مناسبت سخن رفته است. آزار رساندن به مؤمن و نیز پدر و مادر- هر چند با گفتن اف- ، همچنین روزه مستحبی یا سفر اگر موجب اذیت پدر، مادر و جد شود، حرام است. دفن مرده واجب است مرده به گونه ای به خاک سپرده شود که بوی آن به کسی آزار نرساند. کراهت بوی بد در مسجد رفتن به مسجد برای کسی که بوی دهانش- به خاطر خوردن سیر و مانند آن- دیگران را آزار میدهد، مکروه است. ذبح حیوان ...
[ویکی فقه] آزار (فقه). از عنوان آزار در منابع فقهی به معنای اذیت استفاده شده است و از آن در بابهای صلات، صوم، حج و صید و ذباحه به مناسبت سخن رفته است. آزار رساندن به مؤمن
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۴. واجب است مرده به گونه ای به خاک سپرده شود که بوی آن به کسی آزار نرساند.
خمینی، روح الله، توضیح المسائل، ص۸۲. رفتن به مسجد برای کسی که بوی دهانش- به خاطر خوردن سیر و مانند آن- دیگران را آزار میدهد، مکروه است.
خمینی، روح الله، توضیح المسائل، ص۱۲۶. ...
[ویکی فقه] ازار به لنگ (پوشش از ناف تا زانو) یا پوشش سراسری بدن گفته می شود.از ازار به مفهوم نخست که از آن به «مئزر» نیز تعبیر شده در باب طهارت، صلات و حج سخن رفته است.از قطعات واجب کفن و نیز یکی از دو لباس احرام برای مردان، ازار است. پوشیدن ازار روی پیراهن (منظور پیراهن بلند همچون پیراهن عربی است) در نماز مکروه است. از ازار به مفهوم دوم در باب طهارت سخن گفته شده است.از قطعات واجب کفن، ازار است؛ یعنی پوشش سراسری که همه بدن میّت را می پوشاند که پس از پوشاندن دو قطعه دیگر، بر بدن میّت پوشانده می شود.
آزار. آزار دربرگیرندهٔ طیفِ گسترده ای از رفتارهای آزار دهنده و توهین آمیز می گردد. از دیدگاهِ حقوقی، این رفتار با مزاحمت یا تهدید همراه است. آزارواذیتِ جنسی اشاره به محدودهٔ وسیعی از رفتارها از مزاحمت های خیابانی تا سوء استفاده جنسی و تجاوز جنسی را در بر می گیرد. [ ۱] آزار جنسی، کاری زشت با ماهیتِ جنسی که در آن فرد یا افرادی با تعرض به شخصیت یک فرد، از طریق، ارعاب، بهره گیری ناخواسته یا اجبار خواستار دریافت التفات جنسی یا تحقیر جنسیتی با توسل به آزار کلامی می شوند. [ ۲] که معمولاً پی آمدِ آن برای همیشه قربانیِ آزاردیده را آزار خواهد داد. در قوانین قضایی اکثریت مطلق کشورهای جهان، آزار جنسی، کاری «غیرقانونی» و «مجرمانه» شناخته می شود.
آزار (فیلم ۱۹۹۷). آزار ( به هندی: Auzaar ) یا اسلحه فیلمی محصول سال ۱۹۹۷ و به کارگردانی سهیل خان است. در این فیلم بازیگرانی همچون سلمان خان، سانجای کاپور، شیلپا شتی، جانی لور، پارش راوال، ایلا آرون، کیران کومار ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
اِزار (یا: ایزار؛ هزاره) تکه پارچه ای بلند و مستطیل شکل که همچون لُنگ یا دامن به دور پاها و باسن پیچیده می شود. به آن فوطه یا قَطیفه هم می گفتند. اِزار عمدتاً خاص مردان بوده است اما زنان هم آن را می پوشیدند. برخی انواع آن، لباس زاهدان و صوفیان بوده است. اِزار همان بند شلوار یا هَمیان است.
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
آزار ؛ در قانون تبدیل حروف در ساختمان کلمات با توجه به نزدیکی محل صدور آوای آنها و ذاتی که آوای حروف منطبق با عالم واقع دارند حرف ( ر ) قابل تبدیل به حرف ( ل ) می باشد. کلمه ای که در پشت کلمه ی آزار مستتر هست کلمه ی آزال مرتبط با کلمه ی ایزوله و عزل معضل عذا و عذاب می باشد. ریشه ی اصلی این کلمه کلمه ی آز مرتبط با کلمه ی آذر و ایذه و عزل به معنی نور و روشنایی و معلومات می باشد. بر همین مبنا تعریفی که بر مبنای قوانین ایجاد کلمات در کلمه ی آزار نهفته است به معنی از نور انداختن از جریان افتادن از حرکت انداختن و ایزوله شدن یک جریان از چیزی دارای معنا و مفهوم می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
در تعریف کلمه ی انرژی کلمه ی آر اصلی ترین کلمه برای تعریف می باشد و کلمه ی آز به معنی نور آتش و کلمه ی آگِر به معنی گرمای آتش دارای معنا و مفهوم می باشد. افزونه ی کلمه ی آر در ساختمان کلمات اشاره به وجود انرژی و نیرو و توانمندی در معنای کلمات است مثل آرارات آره آرتش آرایش آرامش آرمان گفتار پندار کردار گرفتار و. . .
دوستان عزیز همه ی ما در یک خاک زندگی می کنیم احترام یکدیگر را حفظ کنید. 🌹♥🌹 چراکه گذشته ها گذشته. . . 🌹♥🌹 حال یک عده میان دم از نژادخود می زنند همش میگذره. . 🌹♥🌹 به نژادیکدیگر توهین نکنید. . . 🌹♥🌹
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
پاسخ به بهنام رضایی: 1 - ترکها نخستین بار به عنوان برده امویان وارد سرزمین ایران شده اند و پیش از آن موجودیتی نداشته اند . 2 - تکرار توهمات و یاوه گوییهای پانترکها توسط شما نشانگر کم دانشی شماست . ... [مشاهده متن کامل]
3 - با نگرش شما زبان ترکی 100 سال قدمت دارد . 4 - حال بپردازیم به گفته شما آز در ترکی یعنی کم خوب اگر بخواهیم بگوییم کم کردن باید بگوییم آزالتماک پس واژه آزار چگونه پدید آمده ؟؟؟!!!!!!!!!!
اقای پیترسپ میبنی چیزی که در سانسکریت هست با ان شروه میشه مثل انگری و انگزایتی ولی ازار هیچ ربطی نداره پهلوی رو کلا باید بزاری کنار چون اصلا کتابی نداره دوما بعد از فارسی هم بوده و نشون میده ربَی به فارسی ... [مشاهده متن کامل]
نداره. چَوری پهلوی قبل از فارسی بوده که تا دویست سال بعد از فارسی هم اثر داره. بیخود کلمات ترکی رو به اشم پهلوی جعل نکنید بابا بخدا کشورهای دیگه نمیدونند تعمدی توی کار هست اگه بدونند این ور دارن با ساختن و جعل جلو میرن همه کیزو میریزن بیرون
آزار ترکی از ریشه آز بمعنی کم و کوچک هست ازار دادن یعنی کسی رو کوچک و خوار کردن هست و در ترکی به این معنی استفاده میشود و معنی ضمنی ان اذیت کردند هست خود کلمه دقیقا یعنی کسی را کوچک کردن خوار کردن با گفتن ... [مشاهده متن کامل]
حرف و ناسزایی. پهلوی یعنی ترکی چون پارتها تورک بودند. کلمه ای که توی سانسکریت و اوستا نیست نمیتونه فارسی باشه. پهلوی کلا توی اوستا و سانسکریت نیست و همش ترکی هست. طرف با یک الف اول انگر میخاد ازار رو به انگر ربط بده در حالی که انگر از عصبانیت و خشم میاد و ازار یک چیز دیگست. کلا شل بندی در زبانهای هند و اروپایی مشهود هست و توش هیچ عقلانیتی دیده نمیشه فقط گفته بچینیم توی جدل بگیم یکی هست کاری به ریشش نداره. چیزی بنام پهلوی نداریم و هر چی هست ترکی هست. این قسمت پهلوی همون جاست که جعل در اون اتفاق میفته
آزار واژه ای فارسی است و از آزردن گرفته شده و آنهم از ریشه �زار� در فارسی پهلوی گرفته شده و به معنای رنجاندن و اذیت کردن و زجر دادن می باشد
فکر میکنی آزار رساندن به دیگران از نفرین شدن در امان بمانی؟!!! افراد دارای خشم اجتماعی تنها درآمدشان: آزاردهی هست.
آزار، آزردن، آزاردن پارسی هستند در ریخت آریایی: در ریخت پارسی اوستایی: ZAR, AZAH در ریخت پارسی پهلوی: AZAR, AZARITAN، AZARISHN, AZARDAN در ریخت سانسکریت:ANHAS, ANHOS همچنین واژگان همریشه در زبانهای دیگر هند و اروپایی: ( مشاهده در پایین ) ... [مشاهده متن کامل]
پسگشت: در برگه 59 از نبیگ ( فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان پارسی آمده است ) .
به واژه زار بروید آزار=آ زار = آ ( بسیار ) زار ( برامده ) => اسیب بزرگ
واژه ( آزار ) با واژه یِ اوستاییِ ( زَر ) به چمِ ( آزردن، رنج دادن، آسیب زدن ) همریشه است. ( آ ) در واژه یِ ( آزار ) پیشوند است. چنانکه در رویه 566 و 567 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
آزار آزار دولانماک = گمراه شدن آزار در ترکی یعنی آواره === از آزماق
رنجاندن
دیواراتاق ازطاقچه تاکف
دیوار، ازرف وطاقچه به پایین دیوار
در پهلوی بِشیشْن می گفتند.
پایین پوش، در مقابل ردا به معنای بالا پوش.
فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی ( قسمتی از دعای عهد ) کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور. موتزرا هم خانواده کلمه ی ازار ( هرچیزی که با آن بدن را می پوشاندند، پوشیدنی ) و ائتزار ( ازار پوشیدن ) و تأزر است.
برای یادسپاری بهتر، فردی بی قرار را گفتند ترا چه شده است گفت هزار پایی در ازارپای من افتاده است. ازار یا ازارپا یا ازارپای به معنی شلوار است.
آزار : غمی گشت و سوداوه را خوار کرد دل خویش را ز او پر آزار کرد دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد :《 آزار با همین ریخت در پهلوی، به کار می رفته است. می تواند بود که ستاک، در این واژه، زار باشد که در پارسی در معنی مویه گر و گریان و و فغانوَر به کار برده می شود؛ از آن روی که آزار مایه ی رنج و فغان است، این واژه با پیشاوند " آ " پیوند گرفته است که نزدیک شدن و به کردار در آمدن ِویژگی یا کاری را نشان می دهد. این پیشاوند را در واژه هایی مثل : آرام ، آواز ، آمار، و آمدن نیز باز می توانیم یافت. 》 ... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۱. اِزار: ازار بمعنی لباس است ، مخصوصا به لباسی گفته می شود که بند آنرا بر کمر گره می زنند ، به همین جهت گاهی به کمر ، یا قوت و قدرت ازر اطلاق شده است .
آزار = آز ( آزماق = منحرف شدن ، گم شدن ، بیمار شدن ) ار ( پسوند ) = بیماری ، ( رفتارِ ) غیر صحیح و با اذیت ؛ آزار دوتماق = بیمار شدن ، توْیوق آزاری = بیماری نیوکاسل در مرغها ،
لُنگ
خواستم از ینجش دوری بگویم، یادم آمد عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد قیصر امین پور