ارگ جمشید

دانشنامه عمومی

تخت جمشید یا ارگ جمشید، اورنگ جمشید، اریکه جمشید یا عرش جمشید یک روایت داستانی ایرانی مربوط به دورهٔ باستان و ادبیات فارسی میانه است.
اگر چه نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»[ ۱] به معنای «شهر پارسیان» بوده است، اما صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی ویرانه های پارسه گذر می کردند، تصاویر کنده کاری شدهٔ تخت شاهی را می دیدند که روی دست مردم بلند شده است و از آنجا که نمی توانستند خط میخی کتیبه های حک شده روی سنگ ها را بخوانند، می پنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کرده است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستان شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، دریافتند که نام نخستین آن پارسه بوده است. [ ۲]
مطابق داستانها جمشید بر تختی می نشت که دیوان و پریان آن را به آسمانها می بردندو او با جامی که داشت جهان را نظاره می کرد. این تخت را ارگ جمشید می گفتند. جام او را جام جم یا جام جهان نما می گفتند که جهان نما بود و تمام جهان ( کشورهای هفت گانه ) در آن می توان دید.
در شاهنامه فردوسی آمده است:
جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش می کشیدند.
• در اینجا منظور فردوسی از هفت کشور ( اقالیم سبعه ) تمام جهان است.
تخت جمشید در داستانهای ایرانی آنقدر شهرت دارد که فتحعلی شاه دستور داد تختی مانند تخت جمشید برایش ساختند. این تخت از مرمر بسیار ممتاز و تقریباً سه تکه ساخته شد.
بر اساس داستانهای جام جم و گوی جم و تخت جمشید داستانهایی در دوره اسلامی رایج شده است تخت سلیمان در واقع همان جمشید است جمشید با حیوانات وپرندگان سخن می گفت . داستان ارداویراف نامه از بزرگان زرتشتی که به ارج می رود و هفت آسمان را طی می کند شباهت زیادی به داستانهای جمشید و رفتن او به آسمانها ( هفت آسمان دارد ) [ نیازمند منبع]
بدینسان جمشید با خردمندی به همهٔ هنرها دست یافت و بر همه کاری توانا شد و خود را در جهان یگانه یافت. آن گاه انگیزهٔ برتری و خود بینی در او بیدار شد و در اندیشهٔ پرواز در آسمان افتاد: فرمان داد تا تختی گران بها برایش ساختند و گوهر بسیار بر آن نشاند و دیوان که بندهٔ او بودند تخت را از زمین برداشتند و بر آسمان برافراشتند. جمشید در آن چون خورشید تابان نشسته بود و این همه به فر ایزدی می کرد. او جام جهان نما , جام جم داشت جهانیان از شکوه و توانایی او خیره ماندند، گرد آمدند و بر بخت و شکوه او آفرین خواندند بر او گوهر افشاندند و آن روز را که نخستین روز از فروردین بود، نوروز خواندند. «جم» با پسوند «شید» ، «جمشید» نامیده می شود که علوم ستاره شناسی یا استرشناسی را نیز به او نسبت می دهند و او را از اولین منجمان و ریاضیدانان و فیزیکدانان می دانند که در تاریخ اساطیری ایران تا مقام خداوندی ارتقا یافت. اسطرلاب یا استریاب را ایرانیان مسلمان جام جم یا جام جهان نما یا آینه جم نیز می خواندند. حافظ در غزلی از آینه جام نام می برد که منظورش همان استرلاب است که جهان را مانند جام آینه واری به آدمی نشان می دهد.
عکس ارگ جمشیدعکس ارگ جمشیدعکس ارگ جمشید
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران