ارنست ویچرت ( انگلیسی: Ernst Wiechert; ۱۸ مهٔ ۱۸۸۷ – ۲۴ اوت ۱۹۵۰ ) معلم، شاعر، نویسنده، و افسر ( ارتش ) اهل جمهوری فدرال آلمان بود.
ویچرت در روستای کلینورت واقع در پروس خاوری، ( که در حال حاضر روستای پیرسلاوک در لهستان است ) متولد شد.
او در دهه ۱۹۳۰ یکی از نویسندگان رمان نویس مشهور آلمان بود. ویچرت آرمان های انسانی خود را در رمان ها و کتاب هایش نظیر «زندگی ساده» در ۱۹۳۹ و «کودکان جرومین» در۱۹۴۵–۱۹۴۷ برجسته می کرد. [ ۱]
ویچرت از ابتدا با نازیسم مخالفت داشت. او در سال های ۱۹۳۳ و ۱۹۳۵ از دانشجویان مقطع کارشناسی خود در مونیخ خواست تا دیدگاه های انتقادی خود علیه ایدئولوژی نازیسم را حفظ کنند. معنی این حرکت تداوم بر مقاومت داخلی محسوب می شد. یک دقیقه از سخنرانی وی به طور غیرقانونی در آلمان منتشر گردید و در سال ۱۹۳۷ از طریق جاسازی در نان پخته به مسکو رسید و در مجله تأثیرگذار در تبعید «جهان» منتشر شد. با اینحال در۱۹۳۸ ویچرت با گستاخی جرأت کرد آشکارا به انتقاد از شرایط زندان مارتین نیمولر که توسط نازی ها برپا شد ه بود بپردازد. او به فاصله کوتاهی بدنبال تقلب آلمان در انتخابات اتریش برای جذب این کشور، ویچرت را در آوریل ۱۹۳۸ دستگیر کرد. [ ۲]
بدنبال انتقاداتش از دولت آلمان نازی، به مدت چهار ماه در اردوگاه مرگ «بوخن والد» زندانی شد. او خاطرات خود را در دوران اسارت نوشت و این دستنوشته را دفن کرد. دستنوشته وی در سال ۱۹۴۵ تحت عنوان «شاخه خشکیده درخت» منتشر شد. [ ۳]
پس از جنگ ویچرت منتقد جامعه غرب آلمان بود. در سال ۱۹۴۸ او در ستفا سوئیس سکنی گزید و در اوت ۱۹۵۰ بدنبال ابتلا به سرطان فوت کرد و در ستفا به خاک سپرده شد.
• فرار، رمان، ( با نام مستعار: ارنست بارانی بجل ) ، ۱۹۱۶
• جنگل، رمان، ۱۹۲۲
• گرگ مرده، رمان، ۱۹۲۴
• بال های آبی، رمان، ۱۹۲۵
• عبادت خداوند، آندرس نیلند، رمان، ۱۹۲۶
• ماشین نقره ای، داستان کوتاه، ۱۹۲۸
• شور و شوق کمی، داستان کودک، رمان، ۱۹۲۹
• فلوت پان، داستان کوتاه، ۱۹۳۰
• هر کس، رمان، ۱۹۳۱
• خواهر یورگن دسکوسیل، ۱۹۳۲
• داستان پسر، رمان، ۱۹۳۳
• بازی گدایی آلمانی، بازی رادیو، ۱۹۳۳
• رمان بزرگ، ۱۹۳۴
• کاندیدای مرگ، داستان کوتاه، ۱۹۳۴
• پسر از دست رفته، بازی، ۱۹۳۵
• شهر طلایی، بازی، ۱۹۳۵
• رمان پاستورال، داستان کوتاه، ۱۹۳۵
• جنگل ها و انسان ها، خاطرات دوران کودکی، ۱۹۳۶
• سال مقدس، داستان کوتاه، ۱۹۳۶
• از همراهان وفادار، تفسیر اشعار، ۱۹۳۸
• آتلی، بهترین مرد، داستان کوتاه، ۱۹۳۸
• زندگی ساده، رمان، ۱۹۳۹، شابک ۳ - ۵۴۸ - ۲۴۸۲۶ - ۸
• کودکان جرومین، رمان، ۱۹۴۵/۷، شابک ۳ - ۷۸۴۴ - ۲۳۸۴ - ۱، ISBN 3 - 7844 - 2030 - 3
• توده تبار، داستان کوتاه، ۱۹۴۵/۷
• سوزاندن بوش، داستان کوتاه، ۱۹۴۵
• دیمیتریوس، داستان کوتاه، ۱۹۴۵
• شاخه خشکیده درخت، گزارش از اردوگاه کار اجباری بوخنوالد، ۱۹۴۶ ( نوشته شده در سال ۱۹۳۷ ) شابک ۳ - ۵۴۸ - ۲۴۰۳۸ - ۰
• پری داستان ۱۹۴۶/۷
• بوفالو سفید یا از عدالت بزرگ ۱۹۴۶ ( نوشته شده در سال ۱۹۳۷ )
• کودکان فقیر کریسمس، بازی، ۱۹۴۶
• خوب یا جاودانه، بازی، ۱۹۴۶
• ژست، داستان کوتاه، ۱۹۴۷
• قاضی، داستان کوتاه، ۱۹۴۸
• سال ها و بارها، خاطرات، ۱۹۴۹، شابک ۳−۵۴۸−۲۲۱۱۹ - X
• مادر، داستان کوتاه، ۱۹۴۸
• نام خانم سینا، رمان ۱۹۵۰
• یکی عجیب و غریب، رمان، ۱۹۵۱
• آخرین آهنگ ها، اشعار، ۱۹۵۱
• یک هواپیما در سراسر کشور، داستان کوتاه انتخاب شده توسط لیلی ویچرت، ۱۹۵۱
• زندانی شماره ۷۱۸۸، یادداشت های دفتر خاطرات و نامه ها، ۱۹۶۶
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفویچرت در روستای کلینورت واقع در پروس خاوری، ( که در حال حاضر روستای پیرسلاوک در لهستان است ) متولد شد.
او در دهه ۱۹۳۰ یکی از نویسندگان رمان نویس مشهور آلمان بود. ویچرت آرمان های انسانی خود را در رمان ها و کتاب هایش نظیر «زندگی ساده» در ۱۹۳۹ و «کودکان جرومین» در۱۹۴۵–۱۹۴۷ برجسته می کرد. [ ۱]
ویچرت از ابتدا با نازیسم مخالفت داشت. او در سال های ۱۹۳۳ و ۱۹۳۵ از دانشجویان مقطع کارشناسی خود در مونیخ خواست تا دیدگاه های انتقادی خود علیه ایدئولوژی نازیسم را حفظ کنند. معنی این حرکت تداوم بر مقاومت داخلی محسوب می شد. یک دقیقه از سخنرانی وی به طور غیرقانونی در آلمان منتشر گردید و در سال ۱۹۳۷ از طریق جاسازی در نان پخته به مسکو رسید و در مجله تأثیرگذار در تبعید «جهان» منتشر شد. با اینحال در۱۹۳۸ ویچرت با گستاخی جرأت کرد آشکارا به انتقاد از شرایط زندان مارتین نیمولر که توسط نازی ها برپا شد ه بود بپردازد. او به فاصله کوتاهی بدنبال تقلب آلمان در انتخابات اتریش برای جذب این کشور، ویچرت را در آوریل ۱۹۳۸ دستگیر کرد. [ ۲]
بدنبال انتقاداتش از دولت آلمان نازی، به مدت چهار ماه در اردوگاه مرگ «بوخن والد» زندانی شد. او خاطرات خود را در دوران اسارت نوشت و این دستنوشته را دفن کرد. دستنوشته وی در سال ۱۹۴۵ تحت عنوان «شاخه خشکیده درخت» منتشر شد. [ ۳]
پس از جنگ ویچرت منتقد جامعه غرب آلمان بود. در سال ۱۹۴۸ او در ستفا سوئیس سکنی گزید و در اوت ۱۹۵۰ بدنبال ابتلا به سرطان فوت کرد و در ستفا به خاک سپرده شد.
• فرار، رمان، ( با نام مستعار: ارنست بارانی بجل ) ، ۱۹۱۶
• جنگل، رمان، ۱۹۲۲
• گرگ مرده، رمان، ۱۹۲۴
• بال های آبی، رمان، ۱۹۲۵
• عبادت خداوند، آندرس نیلند، رمان، ۱۹۲۶
• ماشین نقره ای، داستان کوتاه، ۱۹۲۸
• شور و شوق کمی، داستان کودک، رمان، ۱۹۲۹
• فلوت پان، داستان کوتاه، ۱۹۳۰
• هر کس، رمان، ۱۹۳۱
• خواهر یورگن دسکوسیل، ۱۹۳۲
• داستان پسر، رمان، ۱۹۳۳
• بازی گدایی آلمانی، بازی رادیو، ۱۹۳۳
• رمان بزرگ، ۱۹۳۴
• کاندیدای مرگ، داستان کوتاه، ۱۹۳۴
• پسر از دست رفته، بازی، ۱۹۳۵
• شهر طلایی، بازی، ۱۹۳۵
• رمان پاستورال، داستان کوتاه، ۱۹۳۵
• جنگل ها و انسان ها، خاطرات دوران کودکی، ۱۹۳۶
• سال مقدس، داستان کوتاه، ۱۹۳۶
• از همراهان وفادار، تفسیر اشعار، ۱۹۳۸
• آتلی، بهترین مرد، داستان کوتاه، ۱۹۳۸
• زندگی ساده، رمان، ۱۹۳۹، شابک ۳ - ۵۴۸ - ۲۴۸۲۶ - ۸
• کودکان جرومین، رمان، ۱۹۴۵/۷، شابک ۳ - ۷۸۴۴ - ۲۳۸۴ - ۱، ISBN 3 - 7844 - 2030 - 3
• توده تبار، داستان کوتاه، ۱۹۴۵/۷
• سوزاندن بوش، داستان کوتاه، ۱۹۴۵
• دیمیتریوس، داستان کوتاه، ۱۹۴۵
• شاخه خشکیده درخت، گزارش از اردوگاه کار اجباری بوخنوالد، ۱۹۴۶ ( نوشته شده در سال ۱۹۳۷ ) شابک ۳ - ۵۴۸ - ۲۴۰۳۸ - ۰
• پری داستان ۱۹۴۶/۷
• بوفالو سفید یا از عدالت بزرگ ۱۹۴۶ ( نوشته شده در سال ۱۹۳۷ )
• کودکان فقیر کریسمس، بازی، ۱۹۴۶
• خوب یا جاودانه، بازی، ۱۹۴۶
• ژست، داستان کوتاه، ۱۹۴۷
• قاضی، داستان کوتاه، ۱۹۴۸
• سال ها و بارها، خاطرات، ۱۹۴۹، شابک ۳−۵۴۸−۲۲۱۱۹ - X
• مادر، داستان کوتاه، ۱۹۴۸
• نام خانم سینا، رمان ۱۹۵۰
• یکی عجیب و غریب، رمان، ۱۹۵۱
• آخرین آهنگ ها، اشعار، ۱۹۵۱
• یک هواپیما در سراسر کشور، داستان کوتاه انتخاب شده توسط لیلی ویچرت، ۱۹۵۱
• زندانی شماره ۷۱۸۸، یادداشت های دفتر خاطرات و نامه ها، ۱۹۶۶
wiki: ارنست ویشرت