ارشن
فرهنگ اسم ها
معنی: مردانه، ( ایرانی باستان، aršan ) مردانه
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم ترکی، اسم تاریخی و کهن
اسم: ارشن (پسر) (فارسی) (تلفظ: aršan) (فارسی: اَرشن) (انگلیسی: arshan)
معنی: اسب نر، مرد، جنس نر
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
ارشن. [ اَ ش َ ] ( ترکی ، اِ ) در دشت قبچاق بمعنی ابر است. ( فرهنگ شعوری ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
واژه ارشن. [ اَ ش َ ] ( اوستایی ، اِ ) اسب نر. این لغت در پهلوی گوشن یا وشن و در فارسی گشن آمده است و سیاوش ( نام پسر کیکاوس ) در اوستا سیاورشن ( از: سیاو، به معنی سیاه ارشن ) است. یعنی دارنده اسپ سیاه. رجوع به فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 ص 252، 254 شود.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
زبان های ترکی در چند مرحله بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتشسامانیان روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی غزنویان، سلجوقیان و پس ازحملهٔ مغول، تعداد بیشتری وام واژهٔ ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی صفویان، که ترکمانان قزلباش در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، وقاجاریان بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، احسن التواریخ ( ۲ جلد ) ، به تصحیح عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات ترکی ومغولی رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
واژه ارشن. [ اَ ش َ ] ( اوستایی ، اِ ) اسب نر. این لغت در پهلوی گوشن یا وشن و در فارسی گشن آمده است و سیاوش ( نام پسر کیکاوس ) در اوستا سیاورشن ( از: سیاو، به معنی سیاه ارشن ) است. یعنی دارنده اسپ سیاه. رجوع به فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 ص 252، 254 شود.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
زبان های ترکی در چند مرحله بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتشسامانیان روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی غزنویان، سلجوقیان و پس ازحملهٔ مغول، تعداد بیشتری وام واژهٔ ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی صفویان، که ترکمانان قزلباش در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، وقاجاریان بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، احسن التواریخ ( ۲ جلد ) ، به تصحیح عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات ترکی ومغولی رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹






ارشن arshan: این نام در اوستایی با همین گویش به این معانی می باشد: 1ـ نر، مذکر، مرد. 2ـ دلیر، شجاع، دلاور، یل. 3ـ نام برادر کیکاووس که به صورت کیارش در شاهنامه آمده است.
در زبان آذری به شوهر " اَر " نیز گفته می شود به معنی مرد و جنس نر در مقابل زن . به نظر می رسد که با واژه ی اَرشن ( جنس نر ) ارتباط معنایی داشته باشد.
اَرشن : ارشن که در فارسی آرش گفته می شود در اوستا علاوه براین که اسم خاص است ، مجرد هم استعمال شده به معنی مرد و نر در مقابل زن و از برای جنس ستوران نیز آمده. . . از همین ماده است اسم خاص ارشک ( اشک ) و اَرشاد که اسم قلعه ای بوده در هرووَتی Harauvati یعنی قندهار که دراریوش در کتیبه ی بهستان ( بیستون ) در ذکر یکی از فتوحاتش از آن اسم می برد .
... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۹. ( با اندکی دخل و تصرف )
... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۹. ( با اندکی دخل و تصرف )
آرشن واحد اندازه گیری طول و برابر با بیست انگستَ یعنی حدود ۵۴ سانتیمتر .
( هر شش یَوَه یک انگست و هر 20 انگستَ یک آرشن بوده و هر 360 آرشن، یک اسپرسا و هر 31 اسپرسا یک پرثنها بوده است )
( هر شش یَوَه یک انگست و هر 20 انگستَ یک آرشن بوده و هر 360 آرشن، یک اسپرسا و هر 31 اسپرسا یک پرثنها بوده است )
اسم ترکی است به معنی خوشبخت وشادمان برگرفته از ریشه شنلیک یعنی شادمانی ومعادل آن در ترکی استانبولی آرشان تلفظ میشود
آرشن اسم ترکی به معنای مرد سعادتمند وخوشبخت
اسم ترکی به معنی سعادتمند و خوشبخت، پیروز
از اسامی آریایی و قدیمی شاهنامه. به معنی مردانه؛نجیب؛نیرومند؛قوی؛قدرتمند؛
اسم پسرانه به معنی مردانه
اسمی ترکی برای دختران برگرفته از افسانه ترکی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)