ارشاک

فرهنگ اسم ها

اسم: آرشاک (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: āršāk) (فارسی: آرشاک) (انگلیسی: arshak)
معنی: ارشک، ( = اشک و ارشک )
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
اسم: ارشاک (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: aršāk) (فارسی: اَرشاک) (انگلیسی: arshak)
معنی: ارشک، مرد بزرگ، نام موسس سلسله اشکانی، ( در بعضی از منابع ) دلیر مرد و مبارز، ( اَعلام ) ) نام مؤسس سلسله ی اشکانی که به اشک اول مشهور است، ) نام چند تن از پادشاهان ارمنستان، اشک، نام موسس سلسله اشکانی است او یکی از یزرگان قوم پارت که در سال قم بر سلطان سلوکی طغیان کرد و سلسله اشکانیان را بنا نهاد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

ارشاک. [ اَ ] ( اِخ ) ارشک. اشک. و آن نام مؤسس سلسله اشکانی است که به اشک اول مشهور است. وی یکی از بزرگان پارت بود در 256 ق. م.بر آنتیوکوس دوم یا سیم ، سلطان سلوکی طغیان کرد و پس از دو سال جنگ ، پارت را آزاد کرد و در 253 ق. م. درگذشت. پس از او هر یک از پادشاهان اشکانی را بنام او اشک ( ارشک - ارشاک ) خواندند. رجوع به اشک و رجوع به ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه رشید یاسمی ص 107 و یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 31 و فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 282 شود. || نام چند تن از پادشاهان ارمنستان. رجوع به ایران در زمان ساسانیان ترجمه رشید یاسمی ص 214 شود.

فرهنگ فارسی

اشک نام موسس سلسله اشکانی

دانشنامه آزاد فارسی

آرشاک. آرشاک ( - رم، اوائل دهه ی 1350ش)
نقاش ارمنی تبار ایرانی. او از جمله شاگردان مدرسه ی صنایع مستظرفه بوده که امکان آموزش نقاشی را به صورت آزاد نزد کمال الملک پیدا کرده است. عکسی از او در جمع شاگردان مدرسه که با حضور استاد برداشته شده، وی را جوانی 17- 18 ساله نشان می دهد. آرشاک بعدتر در خیابان سعدی، نرسیده به چهارراه مخبرالدوله، آتلیه ای برای نقاشی و تهیه ی تابلوی مغازه ها تاسیس می کند. در این زمان برادرش -آرشام- هم کمی آن طرف تر به همین کار مشغول بوده است. او در این مکان بیش تر به نقاشی می پرداختو کار تابلوسازی را به شاگردان مغازه واگذار می کرد.
آرشاک علاوه بر نقاشی تابلوهای طبیعت بی جان، با حضور در طبیعت هم منظره سازی می کرد. بیش تر آثار او ولی کپی از مناظری است که قبل تر از سوی نقاشان بزرگی چون آیوازفسکی کشیده شده بودند. توانایی او در این کپی کاری باعث فروش کارهایش می شد.
در اوائل دهه ی 1330ش با دریافت تابعیت ارمنی، به ارمنستان رفت تا رونقی به کار و هنر خود بدهد که در آن جا به خاطر سیطره ی حکومت کمونیستی و بی توجهی به هنرش دچار فقر می شود. در اوائل دهه ی 1350ش با دریافت اجازه ی اقامت دائم در امریکا حین سفرش در شهر رم فوت می کند و در همان شهر دفن می شود. از آرشاک آثاری با تکنیک رنگ روغن با عنوان منظره باقی مانده است که در موزه ی کمال الملک نگه داری می شوند.
منابع:
مکتب کمال الملک، شهروز مهاجر- محمدحسن حامدی؛ پیکره: 1393

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ارشاکارشاکارشاکارشاک
آرشاک ārshāk: آرشا در سنسکریت به یکی از خوانندگان و سرایندگان ودا گفته می شد که پسوند فاعلی پهلوی آ ک به آن افزوده شده و به معنی خواننده یا سراینده ( شاعر ) است.
در زبان های پارتی نخستین ارشک یا همان آرشاک به معنی مبارزی دلاور قدرت یافته به دست خداوندگار است. او اولین استعمارستیز رسمی تاریخ ایران است؛ که با قیام بر علیه سلطه یونانیان در آسیا ، در نهایت جانشینان اسکندر را از ایران بیرون کرد.
آرشاک یا آرساک
به معنی گردآورنده محافظان است.
آر به معنی آورنده است
شاک یا ساک به معنی محافظ است.
آرشاک بعد از سلسله هخامنشیان تشکیلات گارد جاویدان را دوباره جمع کرده و سلوکیان را شکست داده است.
آرشاک. [ اَ ] ( اِخ ) آرشک . اشک . و آن نام مؤسس سلسله ٔ اشکانی است که به اشک اول مشهور است . وی یکی از بزرگان پارت بود در 256 . . .

بپرس