اراسموس مونتانوس، ( به انگلیسی: Erasmus Montanus ) که تلفظ غلیظ نام خودمانی دانمارکی «راسموس برگ»، است و به فارسی معنی «راسموس تَپّه» می دهد، یک نمایشنامه طنز انتقادی، در ۵ پرده، اثر لودویگ هولبرگ ( ۱۶۸۴–۱۷۵۴م ) ، نویسنده دانمارکی - نروژی است. طنز انتقادی نمایشنامه، هم از یک طرف متوجه دانشجویی است که مدتی به غیر از مطالعه منطق و زبان لاتین، کاری انجام نداده؛ و از معلومات خود دچار غرور شده؛ و از طرف دیگر جهل و خرافات غرورآمیز روستایی هایی است که حاضر نیستند غرور و تعصبات خود را زیر پا بگذرانند. نمایشنامه اراسموس مونتانوس، اولین بار در سال ۱۷۳۱ منتشر شد اما احتمالاً پیشتر، بین سال های ۱۷۲۲ تا ۱۷۲۳، نوشته شده است. این نمایشنامه، اولین بار در سال ۱۷۴۷ میلادی، در کپنهاگ، [ ب] روی صحنه رفت. امروزه اراسموس مونتانوس، در کنار یپه بر تپه، محبوب ترین نمایشنامه کمدی لودویگ هولبرگ، در اروپا محسوب شده؛ و بیشترین بازدیدکنندگان را دارد. [ ۱]
ابتدا یپه روستایی در خانه خود بر تپه، که مکانی تخیلی در شیلند، است؛ بر صحنه ظاهر می شود. او نامه ای دریافت کرده است که در آن پسرش راسموس، نوشته که به زودی از تحصیل در کپنهاگ به خانه باز خواهد گشت. با این حال نامه پر از کلمات دشوار لاتین است و به ناچار، دستیار کشیش روستا به عنوان مترجم دعوت می شود. در حین ملاقات دستیار کشیش، نامزد دانشجو، که دختر جوانی است به نام «لیسبت»، همراه با والدینش به خانه یپه می آیند و قبل از آنکه آنجا را ترک کنند، برادر راسموس، نیز با خبر از راه رسیدن مسافری که انتظارش را می کشیدند، وارد همان خانه می شود. [ ۲]
مسافر از راه رسیده و از همان آغاز، با کاربرد افراطی و غیر ضروری کلمات لاتین، از جمله نام خودش که به لاتین تبدیل کرده، فخر فروشی می کند. او دهاتی ها و از جمله پدر و مادرش را دست انداخته و با مهارت سفسطه می کند. تا جایی که ثابت می کند که مادرش بر اساس استنتاج منطقی، چیزی جزء قطعه ای سنگ، نیست. در پایان این پرده، دانشجو که پیوسته فکر نامزدش را در سر دارد، تصمیم می گیرد، برای ملاقات با دختر جوان، به خانه آنها برود. [ ۳]
دانشجو به خانه خود برگشته است. معلوم می شود که موفق به ملاقات نامزدش نشده است. در عوض گویا با یک دانشجوی دیگر، به طور اتفاقی مشغول بحث فلسفی بوده است. در این حین وقتی ارباب ده به خانه راسموس می آید، بار دیگر بحث فلسفی و علمی آغاز می شود. بحث از تقدم خلقت فرشتگان بر انسان آغاز شده؛ اما خیلی زود تبدیل به جدلی می شود که در آن، راسموس اصرار می کند که زمین گرد است و دهاتی هایی که آنجا هستند، لج کرده و انکار می کنند. سرانجام پدر نامزد راسموس از وی می خواهد که به مسطح بودن زمین رضایت دهد تا بحث خاتمه پیدا کند. اما راسموس، حاضر نیست جتی به خاطر نامزدش، غرور خود را که ظاهراً اما نه واقعاٍ یک باور علمی است؛ زیر پا بگذارد. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفابتدا یپه روستایی در خانه خود بر تپه، که مکانی تخیلی در شیلند، است؛ بر صحنه ظاهر می شود. او نامه ای دریافت کرده است که در آن پسرش راسموس، نوشته که به زودی از تحصیل در کپنهاگ به خانه باز خواهد گشت. با این حال نامه پر از کلمات دشوار لاتین است و به ناچار، دستیار کشیش روستا به عنوان مترجم دعوت می شود. در حین ملاقات دستیار کشیش، نامزد دانشجو، که دختر جوانی است به نام «لیسبت»، همراه با والدینش به خانه یپه می آیند و قبل از آنکه آنجا را ترک کنند، برادر راسموس، نیز با خبر از راه رسیدن مسافری که انتظارش را می کشیدند، وارد همان خانه می شود. [ ۲]
مسافر از راه رسیده و از همان آغاز، با کاربرد افراطی و غیر ضروری کلمات لاتین، از جمله نام خودش که به لاتین تبدیل کرده، فخر فروشی می کند. او دهاتی ها و از جمله پدر و مادرش را دست انداخته و با مهارت سفسطه می کند. تا جایی که ثابت می کند که مادرش بر اساس استنتاج منطقی، چیزی جزء قطعه ای سنگ، نیست. در پایان این پرده، دانشجو که پیوسته فکر نامزدش را در سر دارد، تصمیم می گیرد، برای ملاقات با دختر جوان، به خانه آنها برود. [ ۳]
دانشجو به خانه خود برگشته است. معلوم می شود که موفق به ملاقات نامزدش نشده است. در عوض گویا با یک دانشجوی دیگر، به طور اتفاقی مشغول بحث فلسفی بوده است. در این حین وقتی ارباب ده به خانه راسموس می آید، بار دیگر بحث فلسفی و علمی آغاز می شود. بحث از تقدم خلقت فرشتگان بر انسان آغاز شده؛ اما خیلی زود تبدیل به جدلی می شود که در آن، راسموس اصرار می کند که زمین گرد است و دهاتی هایی که آنجا هستند، لج کرده و انکار می کنند. سرانجام پدر نامزد راسموس از وی می خواهد که به مسطح بودن زمین رضایت دهد تا بحث خاتمه پیدا کند. اما راسموس، حاضر نیست جتی به خاطر نامزدش، غرور خود را که ظاهراً اما نه واقعاٍ یک باور علمی است؛ زیر پا بگذارد. [ ۴]

wiki: اراسموس مونتانوس