ار

/~Ar/

مترادف ار: اگر، چنانچه، گر، خواه، یا، وقتی که، هرگاه

لغت نامه دهخدا

( آر ) آر. ( پسوند ) -ار. اداتی است که عقیب مفرد غائب از ماضی درآید و آن را گاه بدل به اسم مصدر کند چون گفتار، کردار، رفتار، جستار، دیدار و گاه بدل بوصف فاعلی چون خواستار، خریدار، فروختار، نمودار و گاه وصف مفعولی چون گرفتار، کشتار. این ادات بطور ندرت بکلمات دیگر نیز ملحق شود و افاده معنی فاعلی کند چون پرستار، پدیدار، دوستار و کلمات خواستار و دوستار محتمل است که مخفف خواستگار و دوستدار باشد.

آر. ( ع اِ ) عار و ننگ.
ار. [ اَ ] ( حرف ربط ) مخفف اگر، حرف شرط. وقتی که. هرگاه :
ای تن ار تو کارد باشی گوشت فربه بر همه
چون شوی چون داسگاله خود نبری جز پیاز.
ابوالقاسم مهرانی ( از فرهنگ اسدی ).
ای لک ار ناز خواهی و نعمت
گرد درگاه او کنی لک و پک.
رودکی.
ار خوری از خورده بگساردت رنج
ور دهی مینو فرازآردت گنج.
رودکی.
تن خِنگ بیدارچه باشد سپید
بتری و نرمی نباشد چو بید.
رودکی.
بدشت ار بشمشیر بگذاردم
از آن به که ماهی بیوباردم.
رودکی.
کسی کاندر آبست و آب آشناست
از آب ار چو آتش بترسد سزاست.
ابوشکور.
میلفنج دشمن که دشمن یکی
فراوان و دوست ار هزار اندکی.
ابوشکور.
درخش ار نخندد بگاه بهار
همانا نگرید چنین ابر زار.
ابوشکور.
بجاماسپ گفت ار چنین است کار
بهنگام رفتن سوی کارزار.
دقیقی.
صورت خشمت ار ز هیبت خویش
ذرّه ای را بخاک بنماید
خاک دریا شود بسوزد آب
بفسرد آفتاب بشخاید.
دقیقی.
بدرد ار بمثل آهنین بود هم لخت.
کسائی.
بخانه درآی ار جهان تنگ شد
همه کار بی برگ و بی رنگ شد.
فردوسی.
بدو گفت ار ایدونکه پیدا شوی
بگردی از این تنبل و جادوی.
فردوسی.
ز کار وی ار خون خروشی رواست
که ناپارسائی بر او پادشاست.
فردوسی.
بدو گفت شاه ار به مردی رسد
نباید که بیند ورا چشم بد.
فردوسی.
مرا دخل و خورد ار برابر بدی
زمانه مرا چون برادر بدی.
فردوسی.
بچشم همتش ار سوی آسمان نگری
یکی مغاک نماید سیاه و ژرف چو چاه.
فرخی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آر ) رودیست که از کوههای سویس سر چشمه می گیرد و پس از گذشن از چند دریاچه برود خانه رن می ریزد.
( اسم ) واحد مقیاس سطح برابر با ۱٠٠ متر مربع ( یک دکامتر مربع ) : هکتار صد آر.
اداتی است که عقیب مفرد غایب از ماضی در آید و آن را گاه بدل به اسم مصدر کند عار وننگ
حرف شرط، مخفف اگر، مخفف اره، اره درودگران، واحدمقیاس سطح برابر۱٠٠مترمربع، صد آر=۱هکتار
( اسم ) اره .

فرهنگ معین

( آر ) ۱ - (اسم فاعل ) پسوند فاعلی و آن به آخر مصدر مرخم = سوم شخص مفرد ماضی پیوندد و صفت فاعلی را سازد: خریدار، پرستار، فرماندار. ۲ - پسوند مفعولی (اسم مفعول ) گرفتار، کشتار. ۳ - پسوند اسم مصدر و آن در اصل « تار» است در مصادر مختوم به « تن »، و « دار» است در م
[ فر. ] ( اِ. ) واحد مقیاس سطح برابر با ۱٠٠ مترمربع .
( اَ ) (ق . ) ۱ - هرگاه ، اگر. ۲ - یا.

فرهنگ عمید

( آر ) واحد اندازه گیری سطح برابر با صد مترمربع.
= اَگر
= اره: چو خستو نیاید میانش به ار / ببُرّید و این دانم آیین و فر (فردوسی: ۲/۲۳۱ ).

گویش مازنی

/eق/ جنبش – حرکت & کاردان – خبره

دانشنامه عمومی

آر (آلبوم تک آهنگ). آر ( همچنین - R - ) اولین آلبوم تک آهنگ آغازین ضبط شده رُزِی، خواننده کره ای - نیوزیلندی و عضو بلک پینک می باشد.
عکس آر (آلبوم تک آهنگ)عکس آر (آلبوم تک آهنگ)

آر (رود). آر ( به فرانسوی: Aar ) بزرگترین رود سوئیس[ ۱] است در انتها به آبشار راین می پیوندد که طول آن از سرچشمه تا پیوندگاه حدود ۲۹۵ کیلومتر ( ۱۸۳ مایل ) است حوزه آبخیز آن ۱۷٬۷۷۹ کیلومتر مربع ( ۶٬۸۶۵ مایل مربع ) است. [ ۲]
عکس آر (رود)

آر (زبان برنامه نویسی). R، یک زبان برنامه نویسی و محیط نرم افزاری برای محاسبات آماری و علم داده ها است، که بر اساس زبان های اس و اسکیم پیاده سازی شده است. این نرم افزار متن باز، تحت اجازه نامه عمومی همگانی گنو عرضه شده و به رایگان قابل دسترس است. کاربران بسته ( Package ) های زیادی را برای افزودن توابع متنوع به این زبان به وجود آورده اند.
زبان اس بجز R، توسط شرکت Insightful، در نرم افزار تجاری اس پلاس نیز پیاده سازی شده است. اگرچه دستورها اس پلاس و R بسیار شبیه است لیکن این دو نرم افزار دارای هسته های متمایزی می باشند.
نرم افزار R برای اولین بار به عنوان یک پروژه تحقیقاتی توسط راس ایهاکا ( Ross Ihaka ) و رابرت جنتلمن ( Robert Gentleman ) نوشته شد، و در حال حاضر توسط گروهی از متخصصان علم آمار به نام «تیم هسته نرم افزار R» با صفحه ای در آدرس www. r - project. org در حال توسعهٔ فعال می باشد.
R، حاوی محدودهٔ گسترده ای از تکنیک های آماری ( از جمله: مدل سازی خطی و غیرخطی، آزمون های کلاسیک آماری، تحلیل سری های زمانی، رده بندی، خوشه بندی و غیره ) و قابلیت های گرافیکی است. در محیط R، کدهای ویژوال بیسیک، سی، سی++ و فورترن قابلیت اتصال و فراخوانی هنگام اجرای برنامه را دارند و کاربران خبره می توانند توسط کدهای سی، مستقیماً اشیا R را تغییر دهند.
گرچه نرم افزار R اغلب به منظور انجام محاسبات آماری به کار می رود، این نرم افزار قابل به کارگیری در محاسبات ماتریسی است و در این زمینه، همپای نرم افزارهایی چون آکتیو و نسخهٔ تجاری آن متلب ( MATLAB ) است. [ ۷]
R، همچنین نرم افزار قدرتمندی برای ایجاد اشکال گرافیکی و نمودارهاست.
امکان توسعهٔ قابلیت های R، با افزودن بسته های ایجاد شده توسط کاربران آن، یکی از ویژگی های مهم این نرم افزار است. این بسته ها توسط R، LaTeX، جاوا، سی++ و فورترن نوشته شده اند. برای کمتر کردن حجم نرم افزار بخاطر سهولت دریافت آن، مجموعه ای از بسته های اصلی R، هنگام نصب همراه برنامه وجود دارند، کاربران می توانند در صورت نیاز به برنامه ای خاص، بسته مربوط را نصب و از آن استفاده نمایند. در مجموع ۴۴۴۲ بسته ( تا آوریل ۲۰۱۳ ) در شبکهٔ بایگانی فراگیر آر ( CRAN ) وجود دارد. [ ۸] این بسته ها طیف وسیعی از قابلیت ها را در زمینه های مختلف تحلیل داده ها به R می دهند.
R، انجمن هایی محلی در سراسر جهان برای برنامه نویس ها دارد که با هم در ارتباط باشند، ایده هایشان را در میان بگذارند و از هم یاد بگیرند. [ ۹] [ ۱۰] برنامه ها و جلسات فزاینده ای در جریانند که برنامه نویس های R را گرد هم می آورند، مانند کنفرانس ها ( به عنوان مثال useR!, WhyR?, conectaR, SatRdays ) ، گردهم آیی ها و گرو ه های دختران برنامه نویس R که تنوع جنسیتی را ارج می نهد. [ ۱۱] [ ۱۲] [ ۱۳] [ ۱۴]
عکس آر (زبان برنامه نویسی)عکس آر (زبان برنامه نویسی)عکس آر (زبان برنامه نویسی)عکس آر (زبان برنامه نویسی)

آر (شارونت). آر ( به فرانسوی: Ars ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Cognac - Sud واقع شده است. [ ۱] آر ۱۱٫۴۰ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آر (شارونت)عکس آر (شارونت)عکس آر (شارونت)

آر (گار). آر ( به فرانسوی: Arre ) یک کمون در فرانسه است که در گار واقع شده است. [ ۱] آر ۷٫۲۶ کیلومتر مربع مساحت دارد ۳۲۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آر (گار)عکس آر (گار)عکس آر (گار)

آر (لان). آر رودی است به لان ( رود ) می ریزد. این رود از کشور آلمان می گذرد.
عکس آر (لان)

آر (کروز). آر ( به فرانسوی: Ars ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Saint - Sulpice - les - Champs واقع شده است. [ ۱] آر ۲۱٫۶۹ کیلومتر مربع مساحت دارد ۵۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آر (کروز)عکس آر (کروز)عکس آر (کروز)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

آر در زبان باستان به معنی خداوند میشه
ار اگر به شیوه اَر خوانده شود، همان اگر است.
ار می تواند گونه ای از پسوند باشد، برای نمونه در گفتار، دیدار، شنیدار.
کاربرد این پسوند چیست؟
بن واژه ( مصدر ) ای را برگزینید. با آن کارواژه ( فعل ) سوم تن یگانه ( سوم شخص مفرد ) بسازید. اکنون پسوند ار را به آن بیفزایید و واژه ای نو درست می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اکنون پرسش اینجاست که پیوند ( رابطه ) میان بن واژه و واژه پایانی ساخته شده چیست؟
برای نمونه دیدن و دیدار، گفتن و گفتار، شنیدن و شنیدار.
می توان گفت که واژه ساخته شده، چیزی است که با آن، بن واژه انجام می شود.
برای نمونه با دیدار، دیدن رخ می دهد یا با گفتار، گفتن رخ می دهد.
یا به شیوه دیگر، واژه ساخته شده چیزی است که کار بن واژه بر آن رخ داده است.
پس ی توان گفت، گفتار چیزی است که گفتن بر آن رخ داده است. ( گفته شده )
پس اگر بخواهیم بگوییم:
ار پسوندی است که با گام های گفته شده، بن واژه را به چیزی در می آورد که کاری که بن واژه می کند روی آن انجام گرفته است.

در نظر قبلی گفتم آر هم ریشه Arya هست که کاملا اشتباه هست اگر هر دو نظر حذف بشه خوبه اگر نه لطفاً این رو بزارید که برداشت اشتباه نشه
کل نظر غلط هست
آر Ar
در سانسکریت Arya احترام ، آبرو در لهجه شیرازی آر Ar آبرو ، وجهه ، شخصیت
ار در ترکی یعنی مردم
و مخفف ارکک یعنی مرد
آر در ترکی یعنی جوانمرد
- R - آلبوم آر از رزی عضو گروه کره ای بلک پینک در سال ۲۰۲۱ که شامل دو اهنگ
Gone
On the grond هست
صدای پارک چهیونگ ( رزی ) در این البوم بسیار ستودنی است
گوش دهید و لذت ببرید
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است:
پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، همبسته و مرتبط هستند. ترادیسِش پذیریِ ( =تبدیل پذیریِ ) " رَ : ra " در زبانهایِ کُهنِ ایرانی به " آر/آل" در پارسی بدین گونه بوده است:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - بررسیِ پسوندِ " آر":
در واژگانِ انجامیده به " رَ: ra "، جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" رُخ داده و سپس به دیسه یِ " َ ر /آر:ar" درآمده است. برای نمونه:
واژه یِ اوستاییِ " سوپ" به چمِ " سوراخ کردن، شیار زدن" با پسوندِ " رَ "، "سوپرَ " و با جایگشتِ آوایی میانِ " ر" و "فتحه" ، به " سوپَر/سوفَر" و سپس " سوفار" درآمده است.
2 - بررسیِ پسوندِ " آل":
بنابر آنچه در " 1" آمده و با درنظر گیریِ دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ " ر/ل" می توان دریافت که " آر/آل" بیانگرِ پسوندِ یکسانی هستند؛یعنی واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجامیده به " رَ : ra" با جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" به " َ ر/آر: ar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به " آل:al" دگر شده اند.
برای نمونه:
واژه یِ " چنگرَ: changra" در اوستایی با یک جایگشتِ آوایی به " چنگَر/چنگار: changar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ "چنگال changal" در آمده است.
واژه یِ اوستاییِ " اَغرَ : agra" به چمِ " آغاز، ابتدا" با جایگشتِ آواییِ یادشده به " اَغَر/آغَر/آغار: agar" و سپس با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ " آغال:agal" در آمده است.
( اَغرَ =اَغ. رَ ) ، ( آغاز= آغ. آز ( بُن کنونیِ آختن ) ) ، ( آغال: آغ. آل )
به همین شیوه به طور بازگشتی ( recursive ) می توان دریافت که واژه یِ " دنبال/دمبال:dombal" که از دو تکواژِ " دمب" و " آل" می باشد، دیسه یِ نخستینَش " دمبرَ " بوده است.
همچنین است: "جنجال ( جنگال ) "، " گودال" و. . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته 1:
این پیام دربردارنده یِ پسوندِ " آر" که با " بُنهایِ گذشته" همراه هستند، "نمی شود"؛ یعنی واژگانی همچون کردار، گفتار، ساختار، بستار و. . . .
نکته2: ( بسیار ارزشمند )
با چنین ترفندی می توان واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجامیده به " رَ : ra" را با همین واژگان ولی اینبار با پسوندِ " آل/آر" در پارسیِ کُنونی همراه ساخت؛ بی آنکه دچار ناسازگاری در ساختارِ دستورزبانیِ گیرنده شویم. چنین ترفندِ ساده ای به افزایشِ شمارِ واژگان و توانگریِ زبانِ پارسی بیش از پیش یاری می رساند.

قبل از آنکه متوجه معنی و مفهوم معادل شوهر ، کلمه ( ار ) به ترکی بشویم لازمست بدانیم به زن هم در ترکی ( آرواد ) میگویند
آرواد از آفرودیت یا شاید آفرودیت از آرواد گرفته شده به معنی بوجود آورنده ؛ و اینجاست که معنی ( ار ) شاخص میشود یعنی صاحب آرواد . . . . .
واحد سطح
از یعنی اگر
ار = آزاد جمع ان اَران یا آریا و ایران است که آزادگان شود و ایرانیان را آزادگان پارسی میگفتند و به عربی انان را احرار فارس میگفتند ئر بژی یا هر بژی آفرین انها به هم بود بچم ایرانی زی ازاد زی -
ار= گر - اگرچه انرا ار نوشته اند ان ئر است گ از میان برداشته نشده ا نخستین رابرداشته و گ در پارسی به ی بگردد و تا کنون در شیراز و نزد گورا و بسیاری دگر رواج است مانند یی بیذار شیرازیان و استان فارسیها بیشتر گ ها را ی گویند اگر را نیز ایَر گویند وچم پوژنایر در گورانی چشم پوشنگر است
...
[مشاهده متن کامل]

ار - آر - آورنده چون زرآر و زورآر
آر آرا آری آریا آریک آرین مانند کار کارا کاریا کاریک کارین چون زرین
پاره ای شیوه کاربردی ان امروزه در دری فراموش شده - پشه ای های خراسان ریگن ( مرده ریگ - میراث ) نیاکان را پاس داشته اند
آر را در دری نیز آرم و اری و ارد و اریم وارید و ارند گویند
مگر انچنان هوشمان تنپل شده که دگر باید بگویند اورنده تا دریابیم
مانند دل آر که دلیر شده و زر آر و زور آر که بگونه زرار و زورار نام هم بودند
اسپ آر = اسپار و اسوار و سوار شده
شادی ار که شادیار - یادگ آر که یادگار شده در پهلوی رفتار و گفتار بچم گفت آر و رفت آر بوده بخت آر بخت آرا از آر= آرای بخت همیشه بخت آر است آرا گویی کمی بیش از آر است مانند سخندان و و سخندانا - دانای سخن - مرد زور و مرد زورا -

در ترکی پاکیزه و در فارسی بیاور یا ( ع ) ار یعنی عیب ونقص
آر به معنی آوردن ، مثلا یاد آر از به یاد ( آوردن ) می آید.
واحد حجم
به معنای اگر هم نیز هست.
آر معنی مخفف آریا یا آریایی است
آرشیدا خورشید آریایی
آر یعنی خواستار
بنظر بنده ار به معنی اگر اماآر بمعنی مخفف آریا وآریا معنی پارسایی زهدوعالی یاوالاویک قوم باستان که ریشه همه نژادهای برتر است وگاهی آر با کلمات دیگر ترکیب میشود واز دومخفف یک کلمه نو میشکوفدهمانند. آر پناه
که نام مکانی است از لالی ودارای آبشاری زیباست
مرد متاهل مرد زن دار
اَر - پسوند نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی است!
مانند: خواهَر، پسَر، شوهَر، داتار ( داتَر، دادار ) ، ساستار ( معنی: فرمانروا ) ، پرستار و. . .
آر = مخفف آور - از مصدر آوردن مثال: محلی برای باز آوردن کالا به منظور داد و ستد در زمانهای کهن که به بازار تبدیل شد.
در زبان لری بختیاری به معنی
اگر
Ar
از پیشوندهای قدیمی پارسی ست که معنی بلند پایه و عالی را می رسانده و در نامهایی مانند: اَردلان ،
اَردوان ، اَرسلان ، اَراسپ ، اَرشاسپ و اَرشام بکار رفته است. اَر گاهی اوقات به آر تبدیل شده مانند: آراسپ و آرتمیسیا.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس