آر در زبان باستان به معنی خداوند میشه
ار اگر به شیوه اَر خوانده شود، همان اگر است.
ار می تواند گونه ای از پسوند باشد، برای نمونه در گفتار، دیدار، شنیدار.
کاربرد این پسوند چیست؟
بن واژه ( مصدر ) ای را برگزینید. با آن کارواژه ( فعل ) سوم تن یگانه ( سوم شخص مفرد ) بسازید. اکنون پسوند ار را به آن بیفزایید و واژه ای نو درست می شود.
... [مشاهده متن کامل]
اکنون پرسش اینجاست که پیوند ( رابطه ) میان بن واژه و واژه پایانی ساخته شده چیست؟
برای نمونه دیدن و دیدار، گفتن و گفتار، شنیدن و شنیدار.
می توان گفت که واژه ساخته شده، چیزی است که با آن، بن واژه انجام می شود.
برای نمونه با دیدار، دیدن رخ می دهد یا با گفتار، گفتن رخ می دهد.
یا به شیوه دیگر، واژه ساخته شده چیزی است که کار بن واژه بر آن رخ داده است.
پس ی توان گفت، گفتار چیزی است که گفتن بر آن رخ داده است. ( گفته شده )
پس اگر بخواهیم بگوییم:
ار پسوندی است که با گام های گفته شده، بن واژه را به چیزی در می آورد که کاری که بن واژه می کند روی آن انجام گرفته است.
در نظر قبلی گفتم آر هم ریشه Arya هست که کاملا اشتباه هست اگر هر دو نظر حذف بشه خوبه اگر نه لطفاً این رو بزارید که برداشت اشتباه نشه
کل نظر غلط هست
آر Ar
در سانسکریت Arya احترام ، آبرو در لهجه شیرازی آر Ar آبرو ، وجهه ، شخصیت
ار در ترکی یعنی مردم
و مخفف ارکک یعنی مرد
آر در ترکی یعنی جوانمرد
- R - آلبوم آر از رزی عضو گروه کره ای بلک پینک در سال ۲۰۲۱ که شامل دو اهنگ
Gone
On the grond هست
صدای پارک چهیونگ ( رزی ) در این البوم بسیار ستودنی است
گوش دهید و لذت ببرید
شاید بپرسید که پسوندِ " آر" یا " آل" از کجا آمده است:
پسوندهایِ " آر " و " آل " در زبانِ پارسی با واژگانِ کهنِ ایرانی که به " رَ :ra " می انجامیدند، همبسته و مرتبط هستند. ترادیسِش پذیریِ ( =تبدیل پذیریِ ) " رَ : ra " در زبانهایِ کُهنِ ایرانی به " آر/آل" در پارسی بدین گونه بوده است:
... [مشاهده متن کامل]
1 - بررسیِ پسوندِ " آر":
در واژگانِ انجامیده به " رَ: ra "، جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" رُخ داده و سپس به دیسه یِ " َ ر /آر:ar" درآمده است. برای نمونه:
واژه یِ اوستاییِ " سوپ" به چمِ " سوراخ کردن، شیار زدن" با پسوندِ " رَ "، "سوپرَ " و با جایگشتِ آوایی میانِ " ر" و "فتحه" ، به " سوپَر/سوفَر" و سپس " سوفار" درآمده است.
2 - بررسیِ پسوندِ " آل":
بنابر آنچه در " 1" آمده و با درنظر گیریِ دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ " ر/ل" می توان دریافت که " آر/آل" بیانگرِ پسوندِ یکسانی هستند؛یعنی واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجامیده به " رَ : ra" با جایگشتِ آوایی میانِ " ر " و " فتحه" به " َ ر/آر: ar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به " آل:al" دگر شده اند.
برای نمونه:
واژه یِ " چنگرَ: changra" در اوستایی با یک جایگشتِ آوایی به " چنگَر/چنگار: changar" و با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ "چنگال changal" در آمده است.
واژه یِ اوستاییِ " اَغرَ : agra" به چمِ " آغاز، ابتدا" با جایگشتِ آواییِ یادشده به " اَغَر/آغَر/آغار: agar" و سپس با دگرگونیِ آواییِ " ر/ل" به دیسه یِ " آغال:agal" در آمده است.
( اَغرَ =اَغ. رَ ) ، ( آغاز= آغ. آز ( بُن کنونیِ آختن ) ) ، ( آغال: آغ. آل )
به همین شیوه به طور بازگشتی ( recursive ) می توان دریافت که واژه یِ " دنبال/دمبال:dombal" که از دو تکواژِ " دمب" و " آل" می باشد، دیسه یِ نخستینَش " دمبرَ " بوده است.
همچنین است: "جنجال ( جنگال ) "، " گودال" و. . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته 1:
این پیام دربردارنده یِ پسوندِ " آر" که با " بُنهایِ گذشته" همراه هستند، "نمی شود"؛ یعنی واژگانی همچون کردار، گفتار، ساختار، بستار و. . . .
نکته2: ( بسیار ارزشمند )
با چنین ترفندی می توان واژگانِ کهنِ ایرانیِ انجامیده به " رَ : ra" را با همین واژگان ولی اینبار با پسوندِ " آل/آر" در پارسیِ کُنونی همراه ساخت؛ بی آنکه دچار ناسازگاری در ساختارِ دستورزبانیِ گیرنده شویم. چنین ترفندِ ساده ای به افزایشِ شمارِ واژگان و توانگریِ زبانِ پارسی بیش از پیش یاری می رساند.
قبل از آنکه متوجه معنی و مفهوم معادل شوهر ، کلمه ( ار ) به ترکی بشویم لازمست بدانیم به زن هم در ترکی ( آرواد ) میگویند
آرواد از آفرودیت یا شاید آفرودیت از آرواد گرفته شده به معنی بوجود آورنده ؛ و اینجاست که معنی ( ار ) شاخص میشود یعنی صاحب آرواد . . . . .
واحد سطح
از یعنی اگر
ار = آزاد جمع ان اَران یا آریا و ایران است که آزادگان شود و ایرانیان را آزادگان پارسی میگفتند و به عربی انان را احرار فارس میگفتند ئر بژی یا هر بژی آفرین انها به هم بود بچم ایرانی زی ازاد زی -
ار= گر - اگرچه انرا ار نوشته اند ان ئر است گ از میان برداشته نشده ا نخستین رابرداشته و گ در پارسی به ی بگردد و تا کنون در شیراز و نزد گورا و بسیاری دگر رواج است مانند یی بیذار شیرازیان و استان فارسیها بیشتر گ ها را ی گویند اگر را نیز ایَر گویند وچم پوژنایر در گورانی چشم پوشنگر است
... [مشاهده متن کامل]
ار - آر - آورنده چون زرآر و زورآر
آر آرا آری آریا آریک آرین مانند کار کارا کاریا کاریک کارین چون زرین
پاره ای شیوه کاربردی ان امروزه در دری فراموش شده - پشه ای های خراسان ریگن ( مرده ریگ - میراث ) نیاکان را پاس داشته اند
آر را در دری نیز آرم و اری و ارد و اریم وارید و ارند گویند
مگر انچنان هوشمان تنپل شده که دگر باید بگویند اورنده تا دریابیم
مانند دل آر که دلیر شده و زر آر و زور آر که بگونه زرار و زورار نام هم بودند
اسپ آر = اسپار و اسوار و سوار شده
شادی ار که شادیار - یادگ آر که یادگار شده در پهلوی رفتار و گفتار بچم گفت آر و رفت آر بوده بخت آر بخت آرا از آر= آرای بخت همیشه بخت آر است آرا گویی کمی بیش از آر است مانند سخندان و و سخندانا - دانای سخن - مرد زور و مرد زورا -
در ترکی پاکیزه و در فارسی بیاور یا ( ع ) ار یعنی عیب ونقص
آر به معنی آوردن ، مثلا یاد آر از به یاد ( آوردن ) می آید.
واحد حجم
به معنای اگر هم نیز هست.
آر معنی مخفف آریا یا آریایی است
آرشیدا خورشید آریایی
آر یعنی خواستار
بنظر بنده ار به معنی اگر اماآر بمعنی مخفف آریا وآریا معنی پارسایی زهدوعالی یاوالاویک قوم باستان که ریشه همه نژادهای برتر است وگاهی آر با کلمات دیگر ترکیب میشود واز دومخفف یک کلمه نو میشکوفدهمانند. آر پناه
که نام مکانی است از لالی ودارای آبشاری زیباست
مرد متاهل مرد زن دار
اَر - پسوند نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی است!
مانند: خواهَر، پسَر، شوهَر، داتار ( داتَر، دادار ) ، ساستار ( معنی: فرمانروا ) ، پرستار و. . .
آر = مخفف آور - از مصدر آوردن مثال: محلی برای باز آوردن کالا به منظور داد و ستد در زمانهای کهن که به بازار تبدیل شد.
در زبان لری بختیاری به معنی
اگر
Ar
از پیشوندهای قدیمی پارسی ست که معنی بلند پایه و عالی را می رسانده و در نامهایی مانند: اَردلان ،
اَردوان ، اَرسلان ، اَراسپ ، اَرشاسپ و اَرشام بکار رفته است. اَر گاهی اوقات به آر تبدیل شده مانند: آراسپ و آرتمیسیا.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)