فرهنگ اسم ها
معنی: روشن و نورانی، آتش، آتش رنگ، نورانی، تابناک، آذرگون، روشن
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
ز فرزند بر جان و تنْت آذرنگ
تو از مهر او روز و شب چون نهنگ.
ابوشکور.
به آهن نگه کن که برّید سنگ نرست آهن از سنگ بی آذرنگ.
ابوشکور.
مکن بیش از این در جدایی درنگ که از غم بجانم رسید آذرنگ.
خسروانی.
نباشد کوه راوقت درنگ تو درنگ توجهان هرگز نجوید تا تو باشی آذرنگ تو.
فرخی.
نیاید هیچ شاهی سوی تو هرگز بجنگ توجهان هرگز نجوید تا تو باشی آذرنگ تو.
فرخی.
تا کیم از چرخ رسد آذرنگ تا کیم از گونه چون بادرنگ ؟
مسعودسعد.
ای چشم خوشت مرا چو دیده یک روز مباد آذرنگت.
سنائی.
بی آذرنگ آید هر لنگ از عصافرعون لنگ را ز عصا آمد آذرنگ.
سوزنی.
انصاف و عدل شاه بتدبیر رای توبرداشت از جهان ستم و جور و آذرنگ.
سوزنی.
|| آتش : چو گوگرد زد محنتم آذرنگ
که در خاکم افکند چون بادرنگ.
مسعودسعد.
برآسود یک هفته بر جای جنگ بیاقوت می رنگ داد آذرنگ.
نظامی.
|| ( ص )روشن. منور : بسنگ گران آمد آن سنگ خورد
مر آن سنگ این سنگ بشکست خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
محنت رنج
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. = دمار
۳. (صفت ) روشن: فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ (فردوسی: ۱/۳۰ حاشیه ).
۴. آتش.
جدول کلمات
اندوه, غم , غصه , رنج, محنت
پیشنهاد کاربران
اندوه, غم , غصه , رنج, محنت
رنج
بلا و مصیبت
کشف اتش
در شاهنامه به معنای هلاک است