[ویکی فقه] در طول تاریخ اسلام کسانی بودند که خود را به عنوان مهدی معرفی کردند. با توجه به اعتقاد مسلمین مبنی براینکه مهدی موعود از سوی رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) مشخص شده است، در نتیجه تمام افرادی که خود را به عنوان مهدی معرفی می کردند و یا معرفی شدند، درغگو و بدعتگذار بودند که باید به معرفی ایشان و راه های نفوذ ایشان آشنا شد تا در برابر ایشان و دروغ و بدعت شان ایستادگی کرد. شیوع ادعاهای مهدویت حتی از برخی قبایل مانند بربر گفته شده که جا دارد بعد از ذکر اجمالی به علل و زمینه های انحراف کننده از مهدویت، به ذکر مدعیان مشهور مهدویت و یا کسانی که مردم به خطا به مهدویت ایشان قائل شدند، بپردازیم.
ادعاهای دروغین افراد مختلف در دوران های گوناگون زمینه ها و علل مختلفی می تواند داشته باشد. مهمترین علت در این ادعی ریاست طلبی مدعیان دروغین می باشد که انگیزه اش از موقعیت مهم مهدویت و یا بابیت ناشی می شود. علت دیگر در چنین ادعاهائی جهل از واقعیت و حقیقت مهدویت و نائب ایشان است که مردم را بطور گستره می تواند پیروی چنین مدعیان دروغگوئی کند. از علل مهم در به وجود آمدن چنین ادعائی از منحرفین رسیدن به حکومت و تشکیل دادن حکومت است که برخی نیز با چنین سوء استفاده ای به تشکیل حکومت موفق شدند.زمینه دیگر برای رواج چنین ادعائی عصر غیبت و بخصوص دوران غیبت صغری است چراکه در این دوره زمزمه حضور و ظهور و ملاقات با مهدی امکان زیادی داشته که می تواند زمینه را برای مدعیان بابیت آماده کند.
اشتباه در مصداق
در برخی موارد مردم به دلیل جهل و عدم درک صحیح از حقیقت مهدویت به مهدویت امامی (علیه السّلام) و یا شخصی از سادات و غیره معتقد می شدند؛ بدون اینکه در این باره ادعائی از ایشان شده باشد. این موارد نیز چیزی جز گمراهی به دنبال نداشته چرا که مهدویت در اسلام معین به شخصی خاص شده که شرائط ظهور و قیام آن حضرت نیز از اموری است که ما را به شناخت صحیح از مهدی می رساند. نکته مهم در این باره این است که امامت امام بعدی بعد از گمراه شدن عده ای به مهدویت امام قبلی ضلالت این گروه را روشن می سازد و نیاز به دلیلی بیش از این نیست. به عنوان نمونه امامت امام رضا (علیه السّلام) به خودی خود اعتقاد به مهدویت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) را باطل می کند.
ادعای مهدویت در قرن اول
به دلیل روایات متعددی که از رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) درباره مهدویت و علائم او و ظهورش وارد شده بود، مسلمانان در انتظار چنین موعودی بودند. از همان قرن اول به علل مختلف و زمینه های موجود چنین مدعیانی ظهور کردند و یا اینکه بطور اشتباه به مهدویت شخصی اعتقاد پیدا کردند. عمر بن خطاب اولین فردی بود که بخاطر اغراض سیاسی منکر رحلت و قائل به غیبت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) شد. عده ای از اهل سنت همانند مسیحیت حضرت عیسی (علیه السّلام) را به عنوان موعود منجی می دانند و در این رابطه حدیثی نیز جعل کرده اند. اما بطور مشخص و عملی اولین کسی که چنین انتسابی به او داده شد محمد بن حنفیه فرزند امیرالمومنین علی (علیه السّلام) است. ادعای مهدویت در مورد محمد بن حنفیه تا حدی بود که بعد از مرگ وی عده ای قائل به غیبت او شدند. کربیه از یاران ابی کرب الضریر یکی از فرقی است که چنین تفکری را داشتند. اما محمد بن حنفیه چنین ادعائی نداشته. در همین قرن عده ای به مهدویت موسی بن طلحة بن عبید الله التیمی قائل بودند. از جمله کسانی که چنین ادعائی در مورد او شده عمر بن عبد العزیز بن مروان الاموی است.
ادعای مهدویت در قرن دوم
...
ادعاهای دروغین افراد مختلف در دوران های گوناگون زمینه ها و علل مختلفی می تواند داشته باشد. مهمترین علت در این ادعی ریاست طلبی مدعیان دروغین می باشد که انگیزه اش از موقعیت مهم مهدویت و یا بابیت ناشی می شود. علت دیگر در چنین ادعاهائی جهل از واقعیت و حقیقت مهدویت و نائب ایشان است که مردم را بطور گستره می تواند پیروی چنین مدعیان دروغگوئی کند. از علل مهم در به وجود آمدن چنین ادعائی از منحرفین رسیدن به حکومت و تشکیل دادن حکومت است که برخی نیز با چنین سوء استفاده ای به تشکیل حکومت موفق شدند.زمینه دیگر برای رواج چنین ادعائی عصر غیبت و بخصوص دوران غیبت صغری است چراکه در این دوره زمزمه حضور و ظهور و ملاقات با مهدی امکان زیادی داشته که می تواند زمینه را برای مدعیان بابیت آماده کند.
اشتباه در مصداق
در برخی موارد مردم به دلیل جهل و عدم درک صحیح از حقیقت مهدویت به مهدویت امامی (علیه السّلام) و یا شخصی از سادات و غیره معتقد می شدند؛ بدون اینکه در این باره ادعائی از ایشان شده باشد. این موارد نیز چیزی جز گمراهی به دنبال نداشته چرا که مهدویت در اسلام معین به شخصی خاص شده که شرائط ظهور و قیام آن حضرت نیز از اموری است که ما را به شناخت صحیح از مهدی می رساند. نکته مهم در این باره این است که امامت امام بعدی بعد از گمراه شدن عده ای به مهدویت امام قبلی ضلالت این گروه را روشن می سازد و نیاز به دلیلی بیش از این نیست. به عنوان نمونه امامت امام رضا (علیه السّلام) به خودی خود اعتقاد به مهدویت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) را باطل می کند.
ادعای مهدویت در قرن اول
به دلیل روایات متعددی که از رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) درباره مهدویت و علائم او و ظهورش وارد شده بود، مسلمانان در انتظار چنین موعودی بودند. از همان قرن اول به علل مختلف و زمینه های موجود چنین مدعیانی ظهور کردند و یا اینکه بطور اشتباه به مهدویت شخصی اعتقاد پیدا کردند. عمر بن خطاب اولین فردی بود که بخاطر اغراض سیاسی منکر رحلت و قائل به غیبت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) شد. عده ای از اهل سنت همانند مسیحیت حضرت عیسی (علیه السّلام) را به عنوان موعود منجی می دانند و در این رابطه حدیثی نیز جعل کرده اند. اما بطور مشخص و عملی اولین کسی که چنین انتسابی به او داده شد محمد بن حنفیه فرزند امیرالمومنین علی (علیه السّلام) است. ادعای مهدویت در مورد محمد بن حنفیه تا حدی بود که بعد از مرگ وی عده ای قائل به غیبت او شدند. کربیه از یاران ابی کرب الضریر یکی از فرقی است که چنین تفکری را داشتند. اما محمد بن حنفیه چنین ادعائی نداشته. در همین قرن عده ای به مهدویت موسی بن طلحة بن عبید الله التیمی قائل بودند. از جمله کسانی که چنین ادعائی در مورد او شده عمر بن عبد العزیز بن مروان الاموی است.
ادعای مهدویت در قرن دوم
...
wikifeqh: ادعای_مهدویت