ادران
لغت نامه دهخدا
ادران. [ اِ ] ( ع مص ) چرکین گردیدن. || چرکین کردن. شوخگن گردانیدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || چریدن شتران علف ریزه خشک را.
ادران. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ دَرَن.
دانشنامه عمومی
ادران (کرج). ادران روستایی از توابع بخش آسارا شهرستان کرج در استان البرز ایران است.
این روستا در دهستان آدران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰ نفر ۱۲خانوار ) بوده است.
مردم روستای ادران تات هستند و زبان شان تاتی است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین روستا در دهستان آدران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰ نفر ۱۲خانوار ) بوده است.
مردم روستای ادران تات هستند و زبان شان تاتی است. [ ۱]
wiki: ادران (کرج)
دانشنامه آزاد فارسی
آدران. آدُران
(یا: آذران) عنوان آتشکده ها یا معابد کوچک محلی و روستاهای بیش از دَه خانوار زردشتیان. آتش آدران پیوسته روشن نبود و فقط در مراسم آیینی افروخته می شد. در قدیم آتش آدران به نشانۀ پیوند چهار طبقۀ اجتماعیِ آثرونان (روحانیان )، ارتشتاران ، کشاورزان و پیشه وران بود و از چهار آتشی که هر کدام سه بار تطهیر می شدند فراهم می آمد. مراسم تخت نشین این آتش ، در مقایسه با آتش بهرام ، از تشریفات و شکوه کمتری برخوردار بود. هر چند سال یک بار با آتش بهرام تطهیر می شد.
(یا: آذران) عنوان آتشکده ها یا معابد کوچک محلی و روستاهای بیش از دَه خانوار زردشتیان. آتش آدران پیوسته روشن نبود و فقط در مراسم آیینی افروخته می شد. در قدیم آتش آدران به نشانۀ پیوند چهار طبقۀ اجتماعیِ آثرونان (روحانیان )، ارتشتاران ، کشاورزان و پیشه وران بود و از چهار آتشی که هر کدام سه بار تطهیر می شدند فراهم می آمد. مراسم تخت نشین این آتش ، در مقایسه با آتش بهرام ، از تشریفات و شکوه کمتری برخوردار بود. هر چند سال یک بار با آتش بهرام تطهیر می شد.
wikijoo: آدران
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید