ادران

لغت نامه دهخدا

ادران. [ ] ( اِخ ) ابن اشک پدر شاپور اشکانی... و اردوان را در سیرالملوک آذروان نوشتست ، آفدم ، یعنی آخر و نسب او چنین گوید: آذروان بن بوداسف بن اشه بن ولداروان بن اشه بن اسفان. ( مجمل التواریخ والقصص ص 32 ). و ظاهراً این کلمه محرف اردوان است.

ادران. [ اِ ] ( ع مص ) چرکین گردیدن. || چرکین کردن. شوخگن گردانیدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || چریدن شتران علف ریزه خشک را.

ادران. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ دَرَن.

دانشنامه عمومی

ادران (کرج). ادران روستایی از توابع بخش آسارا شهرستان کرج در استان البرز ایران است.
این روستا در دهستان آدران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰ نفر ۱۲خانوار ) بوده است.
مردم روستای ادران تات هستند و زبان شان تاتی است. [ ۱]
عکس ادران (کرج)عکس ادران (کرج)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آدران. آدُران
(یا: آذران) عنوان آتشکده ها یا معابد کوچک محلی و روستاهای بیش از دَه خانوار زردشتیان. آتش آدران پیوسته روشن نبود و فقط در مراسم آیینی افروخته می شد. در قدیم آتش آدران به نشانۀ پیوند چهار طبقۀ اجتماعیِ آثرونان (روحانیان )، ارتشتاران ، کشاورزان و پیشه وران بود و از چهار آتشی که هر کدام سه بار تطهیر می شدند فراهم می آمد. مراسم تخت نشین این آتش ، در مقایسه با آتش بهرام ، از تشریفات و شکوه کمتری برخوردار بود. هر چند سال یک بار با آتش بهرام تطهیر می شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس