ادب القاضی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ملتزم شدن و عمل کردن قاضی است
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اَدَب ُ الْقاضی ، یا ادب القضاء، عنوانی است مشترک برای شماری از نوشته های فقیهان مذاهب اسلامی درباره آنچه به آداب قضا و شرایط قاضی از نظر شرع اسلام مربوط می شود.
در پی گسترده شدن قلمرو سرزمین های اسلامی و به طبع نیاز بیش تر به قاضیان ، وجود دستورعمل های مدون برای امر قضا از دیدگاه شرع اسلام لازم می نمود، دستور عمل هایی که مشتمل باشد بر شروطی که باید در شخص جمع آید تا بتواند به عنوان قاضی نصب گردد و سپس آدابی که در امر قضا باید رعایت کند.
برخی مسائل
آداب قضا به تدریج به صورت جزئی از مسأله کلی قضا در کنار مسائل و ابواب گوناگون فقهی مطرح شد و مسائلی گوناگون را در برگرفت که به برخی از آن ها اشاره می شود: قاضی برای رسیدگی به دعاوی باید مکان وسیعی را انتخاب کند که عده بیشتری از دادخواهان به آسانی توان دسترسی به وی را داشته باشند، در جلسات دادرسی باید اهل علم حضور داشته باشند تا اگر مسائلی پیچیده مطرح شد، قاضی برای مشاوره از آنان بهره گیرد، رعایت عدل و انصاف و مساوات در میان متخاصمین ، تا آن جا که حتی در پاسخگویی به سلام ، یکی از آن دو را بر دیگری مقدم ندارد؛ همچنین مسائلی چون احکام مربوط به شهادات ، شرایط شهادت و کیفیت ادای آن به بعد و اینکه آیا با عزل یک قاضی حکم وی نیز فسخ می گردد، یا نه .
در مذاهب
به هر صورت آثار متعددی با عنوان ادب القاضی از سوی فقیهان تألیف شد و شایان توجه اینکه فقهای حنفی و شافعی بیشتر به این موضوع پرداختند، چه عملاً در امر قضا نقشی مؤثر داشتند و لزوم تألیف چنین آثاری را به خوبی حس می کردند. فقیهان دیگر مذاهب بیشتر در ضمن مجموعه های فقهی در بابی با همین عنوان ، یا در باب های عام تری با عنوان قضا یا اقضیه به مباحث فقهی مربوط به آداب قضا پرداخته اند. مثلاً از امامیه ، ابن بابویه در من لایحضره الفقیه ، شیخ مفید در المقنعه ، شیخ طوسی در المبسوط و ابن ادریس در السرائر باب هایی را با عنوان ادب القاضی یا آداب القضاء یا ادب القضاء گشوده اند. نظیر چنین ابوابی در مجامیع حدیثی اهل سنت و نیز در آثار فقهی مالکیان و حنبلیان نیز یافت می شود.
← آثار حنفی
...
در پی گسترده شدن قلمرو سرزمین های اسلامی و به طبع نیاز بیش تر به قاضیان ، وجود دستورعمل های مدون برای امر قضا از دیدگاه شرع اسلام لازم می نمود، دستور عمل هایی که مشتمل باشد بر شروطی که باید در شخص جمع آید تا بتواند به عنوان قاضی نصب گردد و سپس آدابی که در امر قضا باید رعایت کند.
برخی مسائل
آداب قضا به تدریج به صورت جزئی از مسأله کلی قضا در کنار مسائل و ابواب گوناگون فقهی مطرح شد و مسائلی گوناگون را در برگرفت که به برخی از آن ها اشاره می شود: قاضی برای رسیدگی به دعاوی باید مکان وسیعی را انتخاب کند که عده بیشتری از دادخواهان به آسانی توان دسترسی به وی را داشته باشند، در جلسات دادرسی باید اهل علم حضور داشته باشند تا اگر مسائلی پیچیده مطرح شد، قاضی برای مشاوره از آنان بهره گیرد، رعایت عدل و انصاف و مساوات در میان متخاصمین ، تا آن جا که حتی در پاسخگویی به سلام ، یکی از آن دو را بر دیگری مقدم ندارد؛ همچنین مسائلی چون احکام مربوط به شهادات ، شرایط شهادت و کیفیت ادای آن به بعد و اینکه آیا با عزل یک قاضی حکم وی نیز فسخ می گردد، یا نه .
در مذاهب
به هر صورت آثار متعددی با عنوان ادب القاضی از سوی فقیهان تألیف شد و شایان توجه اینکه فقهای حنفی و شافعی بیشتر به این موضوع پرداختند، چه عملاً در امر قضا نقشی مؤثر داشتند و لزوم تألیف چنین آثاری را به خوبی حس می کردند. فقیهان دیگر مذاهب بیشتر در ضمن مجموعه های فقهی در بابی با همین عنوان ، یا در باب های عام تری با عنوان قضا یا اقضیه به مباحث فقهی مربوط به آداب قضا پرداخته اند. مثلاً از امامیه ، ابن بابویه در من لایحضره الفقیه ، شیخ مفید در المقنعه ، شیخ طوسی در المبسوط و ابن ادریس در السرائر باب هایی را با عنوان ادب القاضی یا آداب القضاء یا ادب القضاء گشوده اند. نظیر چنین ابوابی در مجامیع حدیثی اهل سنت و نیز در آثار فقهی مالکیان و حنبلیان نیز یافت می شود.
← آثار حنفی
...
wikifeqh: ادب_القاضی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید