اداد
فرهنگ اسم ها
معنی: خدای هوا، توفان و باران، مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
اداد. [ اَدْ دا ] ( اِ ) در لغت بربری ، نام گیاهی است که بعربی اشخیص گویند. در لغت بربرهمزه کلمه اصلی است. رجوع به اشخیص شود. شوک العلک.بشکراین. خامالاون لوقس . اقسیا. ( ترجمه ابن بیطار ). و رجوع به ادّادا شود.
اﷲداد. [ اَل ْ لاه ] ( اِخ ) از امرای لشکر امیرتیمور گورکان. وی برادر سیف الدین بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ( فهرست ) شود.
اﷲداد. [ اَل ْ لاه ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان کله بور بخش مرکزی شهرستان میانه در 31 هزارگزی جنوب باختری میانه و 31 هزارگزی شوسه تبریز به میانه. کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 100 تن هستند که مذهب تشیع دارند و بترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه ، محصول آن غلات ، نخودسیاه ، بزرک و عدس ، و شغل مردم زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
اﷲداد. [ اَل ْ لاه ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مانه بخش مانه شهرستان بجنورد در 2 هزارگزی شمال باختری مانه سر راه مالرو محمدآباد. جلگه و گرمسیر است. سکنه آن 65 تن شیعه هستند که به کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از رودخانه اترک و محصول آن غلات ، پنبه و برنج ، و شغل مردم زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
اﷲداد. [ اَل ْ لاه ]( اِخ ) سرهندی. او راست کتاب مدارالافاضل در لغت فارسی. رجوع به فهرست کتابخانه سپهسالار ج 2 ص 227 شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
اداد (ایزد). اَدَد ( آداد ) ، یا هدد یکی از خدایان میان رودان است.
در اسطوره ها او را خدای تندر و آذرخش می دانند.
وی در هنگامه طوفان بزرگ، طوفانی بس عظیم می فرستد، تا اوتنپیشتیم ( نوح بابلی ) کشتی خود را به آب اندازد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر اسطوره ها او را خدای تندر و آذرخش می دانند.
وی در هنگامه طوفان بزرگ، طوفانی بس عظیم می فرستد، تا اوتنپیشتیم ( نوح بابلی ) کشتی خود را به آب اندازد.
wiki: اداد (ایزد)
پیشنهاد کاربران
اَداد: ایزد توفان وگردبار، ایزد هوا
( بابل باستان )
( بابل باستان )