اخلاق وضعیت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وضعیت گرایی رویکردی در اخلاق هنجاری است و معتقد است به طور کلی ما هیچ قاعده ی از پیش تعیین شده ای برای تشخیص درستی رفتار های اخلاقی نداریم.
در پاسخ این پرسش که صواب - خطا، خیر- شر یا مطلوب- نامطلوب کدام است؟ اساسا دو رهیافت بدیل می توان یافت: رهیافتی فرض می گیرد که صواب یا خطای هر فعلی یا فرایند عملی مبتنی بر نتایجش است؛ رهیافت دیگر فرض را براین می گذارد که صواب یا خطای اعمال ما مبتنی برتبعیت از اصول اخلاقی عام یا قواعد از پیش تعیین شده است. که در اصطلاح قاعده گروی نام گرفته است. نمونه بارز این رویکرد کانت است. رویکرد اول نیز در فلسفه اخلاق نتیجه گرایی نام دارد. وضعیت گرایی رویکردی در اخلاق هنجاری است که به هیچ کدام از دو دیدگاه پیش گفته در باب معیار تشخیص صواب و خطا در اعمال رضایت نمی دهد. بلکه معتقد است به طور کلی ما هیچ قاعده ی از پیش تعیین شده ای برای تشخیص درستی رفتار های اخلاقی نداریم. اصول اخلاقی اگر مانعی در تلاش برای یافتن عمل درست نباشند باید گفت بی فایده اند. بنابراین باید اوضاع و شرائط در نظر گرفته شود و تصمیمی که در آن شرائط خاص لازم است گرفته شود. اخلاق وضعیت به طور کلی تمسک به قواعد در تشخیص درست و غلط رفتاری مخالف است و می گوید در تمام موارد این وضعیت ها هستند که معین می کنند چه رفتاری درست است. منطق تامل اخلاقی وضعیت گروان این است که به جای قواعد و قوانین کلی، احکام خاص و جزئی در اخلاق اساسی اند. نتیجۀ طبیعی این دیدگاه این می شود که ممکن است یک رفتار، دو حکم اخلاقی متفاوت داشته باشد. بسته به این که اوضاع و شرائط چه اقتضایی داشته است. رهیافت اخلاقی وضعیت گرایان، به رهیافت عمل گرایانه موسوم است که قاعده گرایان گاهی به تمسخر آنرا اخلاق خشک و خالی از اهداف می خوانند.
ریشه های وضعیت گرایی در اخلاق
برخی معتقدند عدم توجه به حوزه کاربردی اخلاق که عمدتا موضوعات چالش برانگیز را برای دست یابی به دیدگاه اخلاقی می کاود، منشا گرایش بعضی از فیلسوفان به وضعیت گرایی بوده است. دغدغة اصلی اخلاق کاربردی توجه به مباحث عملی اخلاق و ویژگیها و خصوصیات مواردی است که باید در بارة آنها تصمیم اخلاقی گرفت. غفلت از این وظیفه و ضرورت تاسیس رشته ای که به این عرصه ها بپردازد باعث دلزدگی گروهی از فیلسوفان از قواعد کلی در اخلاق هنجاری شد و موجب شد به این سمت گرایش پیدا کنند که اخلاق هنجاری متکی بر قواعد، توان پاسخ گویی به نیازهای عملی در تصمیم گیری های اخلاقی را ندارد و بنابراین عامل تعیین کننده در انتخاب نوع رفتار اخلاقی موقعیت و وضعیتی است که شخص فاعل اخلاقی در آن قرار گرفته است.
شاخه های وضعیت گروی
چنانچه گفتیم اخلاق وضعیت با هر گونه قواعد عام در رفتار اخلاقی مخالف است. معیارهای هنجاری تشخیص درستی و نادرستی رفتارها به طورکلی به دو دسته غایت گرا و وظیفه گرا تقسیم می شود. غایت گرایان معیار تشخیص درستی فعل را نتایج و پیامدهای فعل می دانند و معتقدند برای این که بدانیم عملی اخلاقا درست است باید ببینیم آیا نتایج خوبی دارد یا نه؟ اما وظیفه گرایان می گویند عمل بخاطر نتایج اش خوب یابد نیست بلکه در درون خود عمل ویژگیهای ذاتی وجود دارد که باعث خوبی یا بدی می شود. اگر کمک به دیگران خوب است چون خود این کار خوب است نه این که چون برای ما نتایج خوبی دارد. هر دو گروه غایت گرا و وظیفه گرا به دو دسته تقسیم می شوند. گروهی عمل گرا هستند. عمل گرایان به طور کلی معتقدند ما می توانیم و باید در هر موقعیت جزئی به طور جداگانه و بدون توسل به هیچ قاعده ای ببینیم چه چیزی درست است یا باید انجام شود. در مقابل گروهی قاعده گرا هستند اینان بر توجه به قواعد و معیارهای کلی تاکید دارند و حکم هر مورد را با ارجاع به قوانین کلی بدست می آورند. هر دو گروه عمل گرا چه وظیفه گرایان عمل گرا و چه نتیجه گرایان عمل گرا در زمره ی وضعیت گرایان هستند. البته خود عمل گرایان وظیفه نگر برحسب این که در وضعیت های جزئی بوسیله چه روشی رفتار درست اخلاقی را تشخیص دهیم تقسیمات متفاوتی دارند. مثلا اگزیستانسیالیسم های مذهبی تصمیم را یگانه ابزار تشخیص می دانند و شهودگرایان شهود اخلاقی را که هر دو نیز داخل در حوزه اخلاق وضعیت هستند. بنابراین اخلاق وضعیت را می توان نوعی رویکرد عمل گرایانه دانست. جدا از این که محتوای این گرایش چه باشد خواه سود گرایی عمل نگر، خواه هر نوع معیار دیگری غیر از این دو حتی در میان کسانی که بر رشد فضایل تاکید دارند که موسوم به فضیلت گرایان هستند نیز می توان به نوعی اخلاق وضعیت قایل شد.
دلیل وضعیت گرایان
...

پیشنهاد کاربران

بپرس