ورنه پشک و مشک پیش اخشمی
هر دو یکسانست چون نبود شمی.
مولوی.
که نفرساید نریزد هر خزان باد هر خرطوم اخشم دور از آن.
مولوی.
در گلستان آید اندر اخشمی کی شود مغزش ز ریحان خرمی.
مولوی.
مشک را حق بیهده خوش دم نکردبهر شم کرد و پی اخشم نکرد.
مولوی.
|| بن بینی فرونشسته. ( زوزنی ). همواربینی.