اخا

لغت نامه دهخدا

( آخا ) آخا. ( صوت ) آخ. آفرین.
اخا. [ اِ ] ( ع صوت ) کلمه ای است که بدان میش را خوانند.

اخا. [ اُ ] ( اِخ ) نام یکی از دختران اردشیر دوم شاهنشاه هخامنشی. ( ایران باستان پیرنیا ص 1158 ، 1165 ، 1186 ).

اخا. [ ] ( اِخ ) نام کتابی از یهود. ( ابن الندیم چ مصر ص 34س 15 ). ایخاه. ( ملااحمد نراقی ). بعضی آنرا نیاحات ارمیا یا مراثی یرمیا ( نام کتابی از تورات ) شمرده اند.

اخا. [ اُخ ْ خا / اُ ] ( اِخ ) ( کلمه ای است نبطیه ) ناحیه ای از نواحی بصره واقع درمشرق دجله دارای نهرها و قریه ها. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

نام کتابی از یهود

گویش مازنی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَخَا: برادر
ریشه کلمه:
اخو (۹۶ بار)

دانشنامه عمومی

آخا. آخا ( به یونانی: Αχαΐα، به انگلیسی:Achaea ) که گاهی آخائیا نیز نامیده می شود، یکی از شهرستان های یونان واقع در استان یونان غربی است. شهرستان آخا از نظر جغرافیایی در شمال غرب شبه جزیره پلوپونز واقع شده است.
مرکز این شهرستان پاتراس می باشد که جمعیت آن در سال ۲۰۰۱ میلادی از مرز ۳۰۰٬۰۰۰ نفر گذشت.
عکس آخاعکس آخا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
واژه ی آخا از ریشه ی واژه ی آخ و آ فارسی هست.
( آخا ) آخا. ( صوت ) آخ. آفرین.
اخا. [ اِ ] ( ع صوت ) کلمه ای است که بدان میش را خوانند.
...
[مشاهده متن کامل]

اخا. [ اُ ] ( اِخ ) نام یکی از دختران اردشیر دوم شاهنشاه هخامنشی. ( ایران باستان پیرنیا ص 1158 ، 1165 ، 1186 ) .
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا پایین قرار می دهم واژه آک یا اک درش هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

اخااخااخااخااخا
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/آخا_(دختر_اردشیر_دوم)
کلمه عربی " اَخیٰ " بمعنای برادر
از ریشه #پارسی هخا برگرفته شده
و واژه " هخا " به معانی :
دوست
مقرّب
برادر
آقا
جوانمرد
بوده است
آخا ( دختر اردشیر دوم )
آخا، شاهدخت هخامنشی، دختر اردشیر دوم و خواهر اردشیر سوم بود.
منابع ها.
هرودوت، تاریخ هرودوت.
Sekunda, Nick; Nicholas V. Sekunda; Simon Chew ( 1992 ) . The Persian Army 560–330 BC: 560–330 BC. Osprey Publishing. p. 28
دهی از دهستان بالا لاریجان، منطقه امیری شهرستان آمل.

بپرس