[ویکی اهل البیت] اجداد او از مهاجران عرب هستند که به ایران و شهر قم مهاجرت کرده اند. علت مهاجرت آن ها نگاشته نشده است؛ اما احتمال دارد به این علت باشد که چون این خانواده شیعه بوده اند و خلفای عباسی - خصوصاً در شهرهای نزدیک به مرکز خلافت - در مورد شیعیان سختگیری های شدیدی می نمودند و در شهرهای ایران به ویژه قم شیعیان بیشتری در آسایشی نسبی زندگی می کردند، لذا خانواده سمکه به قم مهاجرت کرده اند.
آن طور که در کتاب صحاح اللغه آمده است بَجَلی (با دو فتحه) نام کسانی است که مادرشان «بجلیه» نام داشته و نیز نام یکی از قبایل عرب است که ابتدا در یمن می زیسته اند. این قبیله مردان نام آور زیادی را به اسلام و مسلمین تقدیم داشته است. در این قبیله مردانی برخاسته اند که در زمره اصحاب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان شیعه بوده اند.
پدرش اسماعیل، در شهر قم سکونت می نماید. در اواخر قرن سوم هجری فرزندی در این خانواه به دنیا می آید که نام او را احمد می گذارند. پدرش شیعه و از علاقه مندان و دوستان اهل بیت علیهم السلام بود. لذا به محض ورود به قم با عالم سرشناس و راوی بزرگ حدیث احمد بن ابوعبدالله برقی قمی آشنا می شود و به دلیل رفت و آمد بسیار به بیت علم و روایت، از دوستان بسیار نزدیک و اصحاب خاص او می گردد؛ به طوری که راوی شناسانی چون: نجاشی، شیخ طوسی، علامه حلی و مامقانی در کتاب های خودشان او را از اصحاب بسیار نزدیک احمد برقی قمی می دانند. وی همچنین همزمان با محدث بزرگ صاحب کتاب اصول کافی، مرحوم کلینی می زیسته است.
در این که چرا او را «سمکه» می نامیده اند؛ اختلاف است. بعضی سمکه را نام جد او می دانند و بعضی دیگر سمکه را لقب احمد دانسته اند. سمکه در لغت به معنای ماهی بزرگ آمده است. احتمال دارد به دلیل این که او مطالب فراوانی درباره تاریخ می دانسته و این او را بزرگ جلوه می داده است، از این رو او را ابن سمکه می خوانده اند.
پرواضح است پدری که از نزدیکان بزرگترین راوی حدیث در زمان خود باشد، از تربیت فرزندش غافل نمی شود و از طرفی، احمد از همان اوان کودکی از استعداد فوق العاده برخوردار بود و پدرش نیز زود استعداد او را درمی یابد. لذا برای شکوفایی این استعداد، تربیت احمد را به مراد و محبوب خود، یعنی احمد بن ابوعبدالله برقی، می سپارد. بدین صورت، وی استاد ستاره دیگری می شود و آن چنان او را پرورش می دهد که آسمان پرستاره این شهر با طلوع این ستاره، زیبایی خاصی به خود می گیرد و بیشتر بر خود می بالد.
از دیگر کسانی که احمد بن سمکه از خرمن پرفیض آن ها خوشه برچیده، علی ابن ابراهیم بن هاشم قمی، سلیمان بن هاشم نوفلی و ابومنذر هشام بن محمد سایب کلبی است. البته گفتنی است که هر یک از این ها که نام برده شدند، از بزرگان شیعه و از عالمان و اندیشمندان زمان خود و دارای مکتب علمی و تربیتی و صاحب تألیفات بسیار گرانقدری بوده اند که باید در جای خود به آن پرداخت؛ مانند علی بن ابراهیم که کتاب ارزشمندی در تفسیر قرآن کریم تألیف کرده است.
به دلیل این که ابن سمکه به علم تاریخ علاقه داشته و در این زمینه پژوهش می کرده، بیشتر از دانشِ تاریخی اساتید استفاده می نموده تا استفاده روایتی. با تحقیقی که در سیر زندگی ایشان شد، به روایتی که در زمینه های فقهی باشد و ایشان آن را با واسطه از اساتید خود روایت کرده باشد، دسترسی پیدا نکردیم.
احمد بن اسماعیل سمکه قمی از هوش سرشاری برخوردار بود. لذا به علم فقه، حدیث و ادبیات بسنده نکرد. او عاشق اهل بیت: بود و می خواست با زندگی و سیره آن بزرگواران آشنا شود. از طرفی، چون در عصر عباسیان زندگی می کرد و بیشتر امامان شیعه در دوره حکومت این سلاطین می زیستند و آنان به واسطه جور و ستم خلفای عباسی از حق خود محروم و زندانی و تبعید شده و سرانجام به شهادت رسیده بودند، لذا ذهن کنکاشگر او متوجه چگونگی خلافت عباسیان می شود و به تحلیل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره خلفای عباسی می پردازد و اتفاقات آن زمان را با قلم توانای خود بر صفحه کاغذ می نگارد. این اثر تاریخی شامل ده هزار برگ، به نام تاریخ الخلفای عباسی نامگذاری می گردد.
آن طور که در کتاب صحاح اللغه آمده است بَجَلی (با دو فتحه) نام کسانی است که مادرشان «بجلیه» نام داشته و نیز نام یکی از قبایل عرب است که ابتدا در یمن می زیسته اند. این قبیله مردان نام آور زیادی را به اسلام و مسلمین تقدیم داشته است. در این قبیله مردانی برخاسته اند که در زمره اصحاب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان شیعه بوده اند.
پدرش اسماعیل، در شهر قم سکونت می نماید. در اواخر قرن سوم هجری فرزندی در این خانواه به دنیا می آید که نام او را احمد می گذارند. پدرش شیعه و از علاقه مندان و دوستان اهل بیت علیهم السلام بود. لذا به محض ورود به قم با عالم سرشناس و راوی بزرگ حدیث احمد بن ابوعبدالله برقی قمی آشنا می شود و به دلیل رفت و آمد بسیار به بیت علم و روایت، از دوستان بسیار نزدیک و اصحاب خاص او می گردد؛ به طوری که راوی شناسانی چون: نجاشی، شیخ طوسی، علامه حلی و مامقانی در کتاب های خودشان او را از اصحاب بسیار نزدیک احمد برقی قمی می دانند. وی همچنین همزمان با محدث بزرگ صاحب کتاب اصول کافی، مرحوم کلینی می زیسته است.
در این که چرا او را «سمکه» می نامیده اند؛ اختلاف است. بعضی سمکه را نام جد او می دانند و بعضی دیگر سمکه را لقب احمد دانسته اند. سمکه در لغت به معنای ماهی بزرگ آمده است. احتمال دارد به دلیل این که او مطالب فراوانی درباره تاریخ می دانسته و این او را بزرگ جلوه می داده است، از این رو او را ابن سمکه می خوانده اند.
پرواضح است پدری که از نزدیکان بزرگترین راوی حدیث در زمان خود باشد، از تربیت فرزندش غافل نمی شود و از طرفی، احمد از همان اوان کودکی از استعداد فوق العاده برخوردار بود و پدرش نیز زود استعداد او را درمی یابد. لذا برای شکوفایی این استعداد، تربیت احمد را به مراد و محبوب خود، یعنی احمد بن ابوعبدالله برقی، می سپارد. بدین صورت، وی استاد ستاره دیگری می شود و آن چنان او را پرورش می دهد که آسمان پرستاره این شهر با طلوع این ستاره، زیبایی خاصی به خود می گیرد و بیشتر بر خود می بالد.
از دیگر کسانی که احمد بن سمکه از خرمن پرفیض آن ها خوشه برچیده، علی ابن ابراهیم بن هاشم قمی، سلیمان بن هاشم نوفلی و ابومنذر هشام بن محمد سایب کلبی است. البته گفتنی است که هر یک از این ها که نام برده شدند، از بزرگان شیعه و از عالمان و اندیشمندان زمان خود و دارای مکتب علمی و تربیتی و صاحب تألیفات بسیار گرانقدری بوده اند که باید در جای خود به آن پرداخت؛ مانند علی بن ابراهیم که کتاب ارزشمندی در تفسیر قرآن کریم تألیف کرده است.
به دلیل این که ابن سمکه به علم تاریخ علاقه داشته و در این زمینه پژوهش می کرده، بیشتر از دانشِ تاریخی اساتید استفاده می نموده تا استفاده روایتی. با تحقیقی که در سیر زندگی ایشان شد، به روایتی که در زمینه های فقهی باشد و ایشان آن را با واسطه از اساتید خود روایت کرده باشد، دسترسی پیدا نکردیم.
احمد بن اسماعیل سمکه قمی از هوش سرشاری برخوردار بود. لذا به علم فقه، حدیث و ادبیات بسنده نکرد. او عاشق اهل بیت: بود و می خواست با زندگی و سیره آن بزرگواران آشنا شود. از طرفی، چون در عصر عباسیان زندگی می کرد و بیشتر امامان شیعه در دوره حکومت این سلاطین می زیستند و آنان به واسطه جور و ستم خلفای عباسی از حق خود محروم و زندانی و تبعید شده و سرانجام به شهادت رسیده بودند، لذا ذهن کنکاشگر او متوجه چگونگی خلافت عباسیان می شود و به تحلیل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره خلفای عباسی می پردازد و اتفاقات آن زمان را با قلم توانای خود بر صفحه کاغذ می نگارد. این اثر تاریخی شامل ده هزار برگ، به نام تاریخ الخلفای عباسی نامگذاری می گردد.
wikiahlb: احمد_بن_اسماعیل_بن_عبدالله_بجلی_سمکه_قمی