لغت نامه دهخدا
احلیل. [ اِ ] ( اِخ ) وادیئی است از بلاد کنانة از آن ِ بنی نفاثة. ( مراصد ).
فرهنگ فارسی
وادئی است از بلاد کنانه از آن بنی نفاثه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] مخرج ادرار در آلت تناسلی مرد.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اِحلیل به مجرای ادرار مرد اطلاق می شود و از باب اطلاق جزء بر کل، بر آلت تناسلی نیز اطلاق شده است. احکام آن در بابهای طهارت و صوم آمده است.
ظاهر اِحلیل که با خروج ادرار نجس گردیده، پس از ادرار باید شسته شود.
مس باطن اِحلیل و وضو
اگر انسان باطن اِحلیل را مس کند، مستحب است دوباره وضو بگیرد.
تزریق دارو از راه اِحلیل و روزه
به قول مشهور، تزریق دارو از راه اِحلیل، موجب بطلان روزه نمیشود.
ظاهر اِحلیل که با خروج ادرار نجس گردیده، پس از ادرار باید شسته شود.
مس باطن اِحلیل و وضو
اگر انسان باطن اِحلیل را مس کند، مستحب است دوباره وضو بگیرد.
تزریق دارو از راه اِحلیل و روزه
به قول مشهور، تزریق دارو از راه اِحلیل، موجب بطلان روزه نمیشود.
wikifeqh: احلیل
پیشنهاد کاربران
احلیل یعنی قضیب ، آلت تناسلی مرد
و از همه بتر آن بوذ که با حلیل نزدیک بوذ یعنی بقضیب . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 414
و از همه بتر آن بوذ که با حلیل نزدیک بوذ یعنی بقضیب . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 414
کسی میدونه آیا حِلال برگرفته از اِحلال هست یا نه؟
( آلت تناسل مرد، کیر )
نمونه شعر از دیوان شیخ رضا طالبانی
چون افعی سرمازده از تابش خورشید
بازم زند احلیل پدر سوخته سر بر ( دیوان شیخ رضا، ص311، بیت5 )
نمونه شعر از دیوان شیخ رضا طالبانی
چون افعی سرمازده از تابش خورشید
بازم زند احلیل پدر سوخته سر بر ( دیوان شیخ رضا، ص311، بیت5 )