اجن

لغت نامه دهخدا

( آجن ) آجن. [ ج ِ ] ( ع ص ) ماء آجن ؛ آب رنگ و طعم بگردانیده. آب بگشته. اَجِن.
اجن. [ اَ ] ( ع مص ) مزه و رنگ بگردانیدن آب. ( منتهی الارب ). اَجَن. اُجُون. از حال بگردیدن آب. ( تاج المصادر ). || کوفتن ، چنانکه گازر جامه را. ( منتهی الارب ). کوفتن قصّار جامه را.

اجن. [ اَ ج ِ ] ( ع ص ) نعت از اَجن. مزه و رنگ بگردانیده ( آب ). آب بگردیده. مزه برگشته.

اجن. [ اَ ج َن ن ]( ع ن تف ) دیوانه تر. مجنون تر : قال فالّذی یطرحه فی بطنه حتی یحشوه فهو اجن منه. ( ابن خلکان ).
- امثال :
هو اَجَن من دُقَّةَ. ( مجمع الأمثال میدانی ).

فرهنگ فارسی

( آجن ) مائ آجن آب رنگ و طعم بگردانیده
دیوانه تر

گویش مازنی

/ajon/ بیکار – بیکارگی - سرگشته ۳این کلمه در موارد نهی و منع کاربرد داردشبیه این عبارت که مگر بیکاری که دنبال چنین کارهایی می روی؟ & بیکاره - سرگشته

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آجن. آب تغییر یافته به غیر نجاست را آجِن می گویند و احکام آن در بابهای طهارت و اطعمه و اشربه به مناسبت آمده است.
در فقه به آبی آجن گفته می شود که برخی اوصاف یا هر سه وصف رنگ، بو و مزه
خوانساری، حسین بن جمال الدین، مشارق الشموس، ج۱، ص۱۸۵.
آجن با دارا بودن وصف اطلاق، پاک و پاک کننده است؛
خوانساری، حسین بن جمال الدین، مشارق الشموس، ج۱، ص۱۸۵.
۱. ↑ خوانساری، حسین بن جمال الدین، مشارق الشموس، ج۱، ص۱۸۵.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس