اجلح
لغت نامه دهخدا
اجلح. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن حجیَّة، مکنّی به ابوحُجیَّة. محدّث است. و رجوع به ابوحُجیَّة... شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اجلح به کسی که موهای دو طرف پیشانی اش، کمی بیشتر و بالاتر از انزع ریخته، اطلاق می شود . (انزع مردی است که دو سوی جلوی سرش بر اثر نداشتن مو، با پیشانی اش یکی شده است)، از این عنوان در باب طهارت به مناسبت سخن رفته است.
بر اجلح واجب است هنگام وضو آن مقدار از صورت را که متعارف و معمولی غالب مردم است بشوید.
بر اجلح واجب است هنگام وضو آن مقدار از صورت را که متعارف و معمولی غالب مردم است بشوید.
wikifeqh: اجلح
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید