اجار

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( آجار ) آجار. ( ع اِ ) ج ِ اجر، به معنی مزد.
اجار. [ اِج ْ جا ] ( ع اِ ) بام خانه. انجار. ج ، اجاجیر، اجاجرة. ( منتهی الارب ).

اجار. [ اِ ] ( ع مص ) به شدن استخوان شکسته بر کجی و ناراستی. ( منتهی الارب ). || بستن استخوان شکسته را بر کجی : اجرت العظم اَنا؛ بستم استخوان شکسته را بر کجی. ( منتهی الارب ).

اجأر. [ اَ ءَ ] ( ع ن تف ) سطبرتر. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( آجار ) جمع اجر بمعنی مزد
سطبر تر

گویش مازنی

/ejaar/ سرشاخه ها و ترکه های بلند که با آن پرچین سازند - دنده ی بدن انسان ۳ترکه های نازک که در دیوار ساختمان کاه گلی به کار رود

پیشنهاد کاربران

آجار؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی آج و آر می باشد. آج به مفهوم چشمه ی انرژی مثل اجاق و آر به مفهوم انرژی و نیرو . نوعی سیر وحشی کوهی با برگ های تره ای با نام آجار نیز وجود دارد که خاصیت انرژی دهنده و انرژی زایی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

آج ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در قوانین پیدایش کلمات قابل تبدیل به چهار حرف ( چ ش ژ ز ) می باشد. ذات رفتاری و آوایی این پنج حرف منطبق بر عالم واقع، نمایانگر وجود یک جریانی از انتقال انرژی و ماده و سیال و غیره می باشد. مانند کلمه شارش شَرَیان جریان جنبش شارژ شرجی چاچی چاچ آچار آژان اِژه آجیر اَژدر ژن شتاب آش عیش آشتی آشیان آشیانه اَجْر اَجیر اُجْرَت اِجاره جوش و فراوان از این دست کلمات که با پدیده ی جریان انرژی در دو جهت دریافت و پرداخت سر و کار داشته باشد.
فلذا کلمه آج که حرف آ در این کلمه باب یا درب ورود به مفهوم کلمه در ذهن می باشد و حرف ج در این کلمه نمایانگر وجود یک جریانی در یک پدیده می باشد به مفهوم هر چیزی که دارای انرژی یا جریانی از انرژی و یا با انرژی سر و کار داشته باشد می باشد. مانند کلمه آجر به مفهوم گرما دیده و پخته شده مانند اجاق به مفهوم گرما دهنده مانند آچار به مفهوم انتقال دهنده نیرو مانند جان به مفهوم دارای انرژی و حرارت مانند ژن به مفهوم انتقال دهنده انرژی در یک بُعد دیگر مانند آژان به مفهوم فرد حکومتی دارای قدرت مانند شیرین و شور و شیر به مفهوم انرژی دهنده و فراوان از این دست کلمات.
اَجْر؛ به مفهوم چشمه ای از انرژی پایدار تحت عنوان پاداش و دستمزد و غیره
اَجیر؛ دارای انرژی و شخصی که دستمزدی دریافت نموده باشد در قبال انجام کاری.
اصطلاح اَجیر شدن نیز در هنگامی که انسان خواب خوبی کرده باشد و از آن خواب انرژی اش در سحرگاهان و یا دیگر زمان ها احیاء شده باشد در فرهنگ فارسی در حال استفاده می باشد.
آجر؛ به مفهوم گرما دیده و پخته شده.
خِشت؛ با توجه به ذات حرف خ و ذات حرف ش در میان این کلمه به مفهوم آجر گرما دیده و خشک شده.
اِژه ؛ دریای اژه با توجه به اینکه از خط استوا و منطقه ی حاره حدود ۴۰۰۰ کیلومتر فاصله دارد ولی چون در منطقه ی معتدل و مدیترانه واقع شده است و مدیترانه هم همان جور که از نامش پیداست منطبق بر اقلیم آن منطقه از تری و طراوت نام گذاری گردیده است. یعنی مدیترانه به مفهوم منطقه ای که مُد و مدل آن منطقه بر مبنای تری و طراوت می باشد و تری و طراوت نیز خود یکی از عوامل رطوبت و شرجی شدن و شارژ شدن رطوبت هوا می باشد فلذا دریای اژه نیز یکی از منابع بارگذاری و تولید ابر برای محیط زیست و طبیعت با جریان های هوایی که در آن منطقه هست به صورت غالب از غرب به شرق می باشد. بر همین مبنا دریای اژه نیز به مفهوم وجود انرژی برای ایجاد ابر در آن منطقه برای دیگر مناطق می باشد. که اگر کلمه ی اژه را بخواهیم در راستای مفاهیم و زنجیره کلمات تفسیر کنیم مرتبط با کلمه ی آج می باشد.

در زبان ترکی به چیز نو و دست نخورده و آکبند مخصوصا پارچه ی ندوخته آجار گفته می شود.
آجار در زبان ترکی به معنی تازه و نو هست
اجار. ( "ا" با آوای زیر ) ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، شاخه های نرم و نازک درختان که برای بستن و بافتن پرچین در مازندران استفاده میشود گفته میشود.

بپرس