ابوطالب مکی محمد بن علی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابوطالب محمد بن علی بن عطیه مکی، زاهد و عارف سده چهارم است که در اصل از مردم جبل ایران بود و چون در مکه پرورش یافت، به مکی معروف شد.
با آن که ابوطالب از مؤلفان مشهور صوفیه بوده است و در دوره های بعد همواره به اقوال و روایات او استناد می کرده اند، آگاهی درباره زندگانی و احوال شخصی او بسیار اندک است.
از گستردگی و تنوع مطالب و موضوعاتی که در کتاب «قوت القلوب» او دیده می شود، چنین بر می آید که وی در اوایل عمر در علوم مرسوم زمان خود به تحصیل و تعلم مشغول بوده و خصوصا به استماع حدیث و روایت آن رغبت و توجه تمام داشته است. وی صحیح بخاری را نزد ابوزید استماع کرده و از عبدالله بن جعفر بن فارس اجازه روایت گرفته بود و از کسانی چون ابوبکر آجری، علی بن احمد مصیصی، محمد بن عبدالحمید صنعانی و احمد ضحاک روایت می کرد و کسانی چون عبدالعزیز ازجی و محمد بن مظفر خیاط از او روایت کرده اند.
ابوطالب روزگاری به ریاضت های سخت عمر می گذرانده و گفته اند که سال ها خوراکش برگ و ریشه گیاهان صحرا بوده است، تا جایی که رنگ چهره اش دگرگون شده بود. نسبت ابوطالب در تصوف به دو واسطه از طریق ابوالحسن احمد و پدر او ابوعبدالله محمد بن سالم به سهل تستری می رسید. وی با ابن جلاء نیز مصاحبت داشت و از او با عنوان شیخنا ابوبکر بن جلاء یاد می کرد.
بعد از وفات ابوالحسن ابن سالم در بصره در فاصله سال های 350 تا 360ق، ابوطالب به نشر آراء او پرداخت و زعامت مذهب سالمیه را برعهده گرفت. وی نخست در بصره و سپس در بغداد به وعظ و تبلیغ مشغول شد و مردم بسیار در مجالس او گردمی آمدند، اما گه گاه در سخنان او نکات و تعبیراتی شنیده می شد که با عقاید رایج مردم سازگار نبود و مورد انکار و انتقاد متشرعان قرار می گرفت، چنان که از او نقل کرده اند که می گفت: «لیس علی المخلوقین اضر من الخالق» از این رو به سخنان ناروا و بدعت آمیز متهم شد و مردم از او روی گردان شدند و ناگزیر تا پایان عمر دیگر مجلس نگفت. وی در سال 386ق در بغداد درگذشت و در جانب شرقی مقبره مالکیه به خاک سپرده شد.
دایرة المعارف بزرگ اسلامی ج5 ص630، مجتبایی، فتح الله.

دانشنامه آزاد فارسی

ابوطالِب مکّی، محمد بن علی ( ـ۳۸۶ق)
زاهد و عارف ایرانی. از مردم نواحی جبل بود. مدتی در بصره و بغداد زندگی کرد. در سال های ۳۵۰ تا ۳۶۰ق، پس از وفات ابوالحسن بن سالم، در بصره به نشر اندیشۀ او پرداخت و رهبری مذهب سالمیه را برعهده داشت. مورد انکار متشرعان بود و به «بدعت» در دین متهم شد و مردم از گرد او پراکندند و تا پایان عمر دیگر منبر نرفت. سماع را حلال می شمرد. با کوشش های او بسیاری از آرای مکتب سالمیه به صوفیۀ دوره های بعد و کسانی چون محمد غزالی، ابن عربی، و ابوالحسن شاذلی منتقل شد. با آن که بعضی از مورخان او را از نویسندگان مذهب معتزله برشمرده اند، اما اعتقادات او با مذهب معتزله چندان تناسبی ندارد. در مسائل علمی و کلامی، خود را پیرو شیخ حسن بصری می دانست. از آثارش: قوت القلوب فی معاملةالمحبوب به عربی که مهم ترین کتاب او است در تصوف زاهدانه و تطبیق آداب و اعتقادات صوفیه با موازین شریعت؛ علم القلوب که منسوب به اوست؛ المجمل المختصر که امروز اثری از آن موجود نیست؛ اربعین در چهل حدیث.

پیشنهاد کاربران

بپرس