ابوطالب انباری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اَبوطالِبِ اَنْباری، عبیدالله بن احمد بن یعقوب بن نصر بن طالب (د ۳۵۶ق/ ۹۶۷ م)، محدّث امامی.
اصل خاندان وی گویا از انبار بوده، ولی او خود تا پایان عمر در واسط می زیسته است. البته چنان که از بررسی نام های استادان و شاگردانش برمی آید، بارها برای تحصیل یا تعلیم به بغداد رفته است. با توجه به دانش آموختن ابوطالب نزد برخی از مشایخ در اواخر سده ۳ ق، چون احمد بن یحیی ثعلب (د ۲۹۱ ق)، ابن داوود اصفهانی (د ۲۷۹ ق) و احمد بن مغلس حمانی (استماع در ۲۷۹ ق)، باید تولد او را در ربع سوم سده ۳ ق دانست. مشایخ در میان استادان ابوطالب شیوخی از نقاط مختلف به ویژه عراق ، از محدث و ادیب و شیعه و اهل سنت دیده می شوند. از آن میان جز افراد یاد شده (احمد بن یحیی ثعلب، ابن داوود اصفهانی و احمد بن مغلس حمانی)، می توان ابن ابی داوود سجستانی ، حمید بن زیاد نینوایی ، حسن بن محمد بن جمهور عمی ، یوسف بن یعقوب قاضی و مفضل بن عبدالعزیز کاتب را برشمرد. (برای اطلاع بیش تر از مشایخ او می توان به این منابع مراجعه کرد ). چیرگی او در حدیث ابوطالب در ادب و روایت اشعار و اخبار ادبی نیز ید طولانی داشت، ولی چیرگی او در حدیث ، به خصوص حدیث امامیه ، این بعد از شخصیت او را تحت الشعاع قرار داده بود. در واقع ابوطالب بسیاری از آثار سلف امامیه را از طریق شیوخ خود به ویژه حمید بن زیاد روایت کرد و شاگردش ابن عبدون این روایات را در فهرست خود ضبط نمود که به نوبه خود مورد استفاده طوسی در الفهرست و نجاشی در رجال قرار گرفته است. طوسی در «مشیخه الابصار» تصریح کرده که تمام تألیفات و روایات حمید بن زیاد را ـ که از مهم ترین حلقه های اتصال در اسانید سلف امایه به شمار می رود ـ از طریق ابوطالب در روایت داشته است. شاگردان در میانی کسانی که از ابوطالب بهره علمی گرفته اند، افرادی از نسل های مختلف دیده می شوند. به نقل ابن نجار وی در ۳۱۸ق به تدریس اشتغال داشته و ابوالفوارس قاسم بن محمد مزنی از او استماع کرده است. همچنین ابوغالب زر اری، ابن داوود قمی، هارون بن موسی تلعکبری و ابن عیاش جوهری که چندان جوان تر از او. از جوان ترین شاگردان او ابن عبدون احمد بن عبدالواحد است که بیش از همه او را به آیندگان شناسانیده است. اختلاف در وثاقت ابوطالب از لحاظ اعتبار رجالی وی، در میان صاحب نظران اختلاف نظر دیده می شود. از معاصرانش ابوغالب زراری و ابوالقاسم ابن سهل واسطی او را ستایش کرده و بر زهد و تعبد او تکیه نموده اند، اما غالب امامیان بغداد او را به «ارتفاع» (= گرایشی به غلو) متهم می ساخته و تضعیف می کرده اند، تا آن جا که به هنگام آمدن ابوطالب به بغداد ، حسین بن عبیدالله غضایری هر اندازه کوشید که به درس او حاضر شود، از جانب مشایخ بغداد این امکان به او داده نشد. در میان رجال شناسان نیمه اول سده ۵ ق شیخ طوسی که روایات او را در تهذیب و الاستبصار از کتب اربعه شیعه نقل کرده، در شرح حال ابوطالب در الفهرست و نیز موضعی از رجال درباره جرح و تعدیل سکوت کرده و در موضع دیگری از رجال، ضمن تکرار ذکر ابوطالب او را تضعیف شمرده است. ولی نجاشی معاصر وی به صراحت ابوطالب را در حدیث ثقه دانسته است. از رجالیان حلّه نیز علامه حلّی و ابن داوود حلّی به دنبال این اظهار نظرهای متفاوت، با این تصور که موضوع بحث دو شخصیت متمایز است، نام ابوطالب را هم در قسم اول (ممدوحین) و هم در قسم دوم (ضعفاء) آورده اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس