[ویکی نور] «علی بن محمد بن عباس ابوحیان توحیدی» ادیب و فیلسوف قرن چهارم هجری است که بر اساس قرائنی که از نوشته های وی به دست می آید، متولد دهه دوم سده چهارم و ترجیحاً 310ق بوده است. زادگاه او را شیراز، نیشابور و یا واسط یاد کرده اند.وی در خانوده ای تنگدست و گمنام به دنیا آمد و خیلی زود پدر و مادر خود را از دست داد و با سرپرستی عمویش که با او بدرفتاری می کرد، بزرگ شد.
اطلاع مشروحی از جوانی وی در دست نیست.
وی علوم مختلف ادب، فقه، کلام و فسلفه را نزد علمای برجسته زمان فراگرفت. در فاصله 348-368ق او را نزد ابوسعید سیرافی، عالم، ادیب و فقیه نامی می یابیم. وی علوم قرآنی، نحو، فقه، بلاغت، کلام، عروض و قافیه را از او آموخت؛ چه بسا گرایش به تصوف هم به تلقین وی در ابوحیان ایجاد شده باشد. همچنین نحو و کلام را نزد رمانی فرا گرفت. از دیگر استادان وی می توان به: ابوبکر قفال شاشی فقیه شافعی، قاضی ابوالفرج نهروانی، ابوحامد مرورودی، ابوسلیمان سجستانی و جز آنان اشاره کرد.
وی در کودکی به بغداد آمد و در آنجا به کار استنساخ کتاب پرداخت. ظاهراً روحیه گوشه گیر و عافیت طلب وی مانع از آن بود تا برخی مشاغل را که گه گاه بدو پیشنهاد می شد، بپذیرد. احتمالاً جهت کسب روزی بیشتر به دربار مهلبی وزیر معزالدوله پیوست اما به واسطه اعتقاداتش طرد و از بغداد رانده شد.
وی ناچار در حدود 350ق برای رسیدن به دستگاه ابوالفضل ابن عمید، آهنگ ری کرد. در 358 و 360ق او را در آنجا می یابیم اما با ابن عمید نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد یحیی بن عدی و ابوحامد مرورودی به شاگردی پرداخت. چندگاهی نیز در دستگاه ابوالفتح ابن عمید در رفت وآمد بود اما ظاهراً او نیز نتوانست ابوحیان را از خود راضی گرداند و عاقبت در 367ق به امید عطای صاحب بن عباد، رهسپار دی شد و سه سال در دستگاه وی به سر برد، اما اخلاقش با این وزیر نیز سازگار نشد و به بغداد بازگشت.
در ابتدا، کاری جزئی در بیمارستان عضدی بغداد یافت، سپس به ابن سعدان معرفی شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تألیف کتاب «الصداقة و الصدیق» کرد. پس از آنکه در 373ق صمصام الدولة بویه ای، ابن سعدان را به وزارت برگزید، او نیز به عنوان ندیم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وی به گفت وگو می نشست که حاصل آن به صورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جای مانده است.
اطلاع مشروحی از جوانی وی در دست نیست.
وی علوم مختلف ادب، فقه، کلام و فسلفه را نزد علمای برجسته زمان فراگرفت. در فاصله 348-368ق او را نزد ابوسعید سیرافی، عالم، ادیب و فقیه نامی می یابیم. وی علوم قرآنی، نحو، فقه، بلاغت، کلام، عروض و قافیه را از او آموخت؛ چه بسا گرایش به تصوف هم به تلقین وی در ابوحیان ایجاد شده باشد. همچنین نحو و کلام را نزد رمانی فرا گرفت. از دیگر استادان وی می توان به: ابوبکر قفال شاشی فقیه شافعی، قاضی ابوالفرج نهروانی، ابوحامد مرورودی، ابوسلیمان سجستانی و جز آنان اشاره کرد.
وی در کودکی به بغداد آمد و در آنجا به کار استنساخ کتاب پرداخت. ظاهراً روحیه گوشه گیر و عافیت طلب وی مانع از آن بود تا برخی مشاغل را که گه گاه بدو پیشنهاد می شد، بپذیرد. احتمالاً جهت کسب روزی بیشتر به دربار مهلبی وزیر معزالدوله پیوست اما به واسطه اعتقاداتش طرد و از بغداد رانده شد.
وی ناچار در حدود 350ق برای رسیدن به دستگاه ابوالفضل ابن عمید، آهنگ ری کرد. در 358 و 360ق او را در آنجا می یابیم اما با ابن عمید نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد یحیی بن عدی و ابوحامد مرورودی به شاگردی پرداخت. چندگاهی نیز در دستگاه ابوالفتح ابن عمید در رفت وآمد بود اما ظاهراً او نیز نتوانست ابوحیان را از خود راضی گرداند و عاقبت در 367ق به امید عطای صاحب بن عباد، رهسپار دی شد و سه سال در دستگاه وی به سر برد، اما اخلاقش با این وزیر نیز سازگار نشد و به بغداد بازگشت.
در ابتدا، کاری جزئی در بیمارستان عضدی بغداد یافت، سپس به ابن سعدان معرفی شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تألیف کتاب «الصداقة و الصدیق» کرد. پس از آنکه در 373ق صمصام الدولة بویه ای، ابن سعدان را به وزارت برگزید، او نیز به عنوان ندیم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وی به گفت وگو می نشست که حاصل آن به صورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جای مانده است.
wikinoor: ابوحیان_توحیدی،_علی_بن_محمد