[ویکی فقه] اِبْن ِ سَیَّدِ النّاس ، ابوالفتح فتح الدین محمد بن محمد یعمری ربعی (۶۷۱ -۷۳۴ق /۱۲۷۳-۱۳۳۴م )، محدث ، مورخ ، فقیه شافعی ، ادیب و خطاط مصری اندلسی الاصل است.
خاندان وی که از قبیله یعمر ربعی و زادگاهشان اشبیلیه اندلس بود. بیشتر اهل علم و سیاست بودند و پس از سقوط اشبیلیه در ۶۴۶ق /۱۲۴۸م به دست مسیحیان مجبور به ترک دیار خود شدند. پدر وی ابوعمرو محمد بن محمد (د ۷۰۵ق /۱۳۰۵م ) در تونس و بجایه دانش آموخت و سپس به مصر مهاجرت کرد و کتاب های مهم و معتبری همراه خود به آنجا برد. ابوعمرو در اسکندریه ، مکه و قاهره به مطالعات خود ادامه داد و سرانجام در قاهره اقامت گزید و مدتی پس از ابن دقیق العید به سمت استادی کاملیّه انتخاب شد. ابوالفتح در قاهره زاده شد و هنوز کودکی بیش نبود که در مجالس درس عالمان آنجا شرکت می جست . در اجازه نامه ای که وی به صلاح الدین خلیل بن ایبک صفدی داده ، به صراحت گفته است که در ۶۷۵ق /۱۲۷۶م در حالی که چهار ساله بود، همراه پدر خود در مجالس حدیث جمعی از علما شرکت می کرد که از آن جمله شمس الدین محمد ابن ابراهیم مقدسی را نام برده است . وی همچنین در بسیاری از صفحات عیون الاثر خود شماری از استادان و عالمانی را که در چهار یا پنج سالگی همراه پدر خود در درس آنان شرکت کرده ، نام برده است که ابوعبدالله محمد بن نصر قرشی ، امیر سیف الدوله ابوعبدالله محمد بن غسان انصاری، ابوالعباس احمد بن یوسف صوفی سخاوی، ابوالفضل عبدالرحیم بن یوسف بن یحیی موصلی و ابو محمد عبدالعزیز بن عبدالمنعم حرّانی از آن جمله اند. در ۶۸۵ق /۱۲۸۶م نزد ابوبکر محمد بن احمد قسطلانی به قرائت و استماع حدیث پرداخت و از استادان دیگری نیز در مصر، اسکندریه ، شام و حجاز و دیگر ولایات استماع حدیث کرد او اصول فقه را نزد ابوالفتح محمد بن علی بن وهب قُشیری و نحو را نزد ابن نحاس آموخت و فقه را از ابن دقیق العید فراگرفت به گفته ذهبی شمار استادان وی نزدیک به ۱۰۰۰تن بوده است .
جایگاه علمی
جمعی از محدثان حجاز، عراق ، شام ، افریقیه و اندلس به او اجازه نقل حدیث داده اند و ابن کثیر او را در حدیث ، فقه ، نحو، سیره ، تاریخ و فنون دیگر سرآمد اقران دانسته است . وی اغلب با بزرگان معاشرت می کرد ، ولی نوشته اند که با سفیهان و شراب خواران نیز حشر و نشر داشت و از این رو مورد ملامت قرار می گرفت ذهبی او را در آنچه نقل کرده ، ثبت و صاحب بصیرت نوشته و در سیره و رجال و لغت فردی آگاه به شمار آورده است . ابن سیدالناس در شعر و ادب نیز از استعدادی وافر برخوردار بود، چنانکه صفدی اشعار وی را مورد ستایش قرار داده است . اشعار وی در مدح پیامبر (ص ) و بزرگان قاهره و دوستانش و در خصوص مطالب متنوع دیگر است . وی خود برخی از اشعارش را برای صفدی خوانده است . صفدی ابیات بسیاری از او را در وافی و اعیان آورده که به صورت مکاتبه بین آنان رد و بدل شده است . ابن شاکر در عیون و فوات و سبکی و ابن حجر و مقری نیز بسیاری از اشعار وی را نقل کرده اند. او در خط نیز استادی ماهر و زبردست و در قرائت و کتابت بسیار سریع بود، چنانکه کلام الله مجید را در یک جمعه نوشت و کتاب سیره خود را در عرض ۲۰ روز به پایان برد.
فعالیت های علمی و فرهنگی
ابن سید الناس در کنار مطالعات علمی سمت استادی مدرسه ظاهریه و ابن حلیقه (در کنار برکه الفیل ) و مسجد الرصد را نیز به عهده داشت و خطیب جامع الخندق نیز بود و از این راه حقوقی دریافت می کرد. وی از شهر صفد و گویا از حلب نیز مستمری داشت جمع بسیاری از شامیان و مصریان و غیر آن ها از وی استماع حدیث کرده و در درس وی شرکت کرده اند از مشاهیر شاگردان وی می توان شمس الدین ذهبی را نام برد که در تذکره الحفاظ ابن سیدالناس را در شمار شیوخ خود نام برده است . صفدی نیز کتابهای ابن سیدالناس را نزد وی قرائت و استماع کرده است . امیر علم الدین دواداری او را نزد سلطان ملک منصور حسام الدین لاجین برد و سلطان هنگامی که خط زیبای وی را دید، به او پیشنهاد کرد که در دیوان انشا به خدمت مشغول شود و حقوقی نیز برای او تعیین کرد، اما او از خدمت در دیوان انشا عذر خواست ، ولی مقرری را تا هنگام مرگ دریافت می کرد.
وفات
...
خاندان وی که از قبیله یعمر ربعی و زادگاهشان اشبیلیه اندلس بود. بیشتر اهل علم و سیاست بودند و پس از سقوط اشبیلیه در ۶۴۶ق /۱۲۴۸م به دست مسیحیان مجبور به ترک دیار خود شدند. پدر وی ابوعمرو محمد بن محمد (د ۷۰۵ق /۱۳۰۵م ) در تونس و بجایه دانش آموخت و سپس به مصر مهاجرت کرد و کتاب های مهم و معتبری همراه خود به آنجا برد. ابوعمرو در اسکندریه ، مکه و قاهره به مطالعات خود ادامه داد و سرانجام در قاهره اقامت گزید و مدتی پس از ابن دقیق العید به سمت استادی کاملیّه انتخاب شد. ابوالفتح در قاهره زاده شد و هنوز کودکی بیش نبود که در مجالس درس عالمان آنجا شرکت می جست . در اجازه نامه ای که وی به صلاح الدین خلیل بن ایبک صفدی داده ، به صراحت گفته است که در ۶۷۵ق /۱۲۷۶م در حالی که چهار ساله بود، همراه پدر خود در مجالس حدیث جمعی از علما شرکت می کرد که از آن جمله شمس الدین محمد ابن ابراهیم مقدسی را نام برده است . وی همچنین در بسیاری از صفحات عیون الاثر خود شماری از استادان و عالمانی را که در چهار یا پنج سالگی همراه پدر خود در درس آنان شرکت کرده ، نام برده است که ابوعبدالله محمد بن نصر قرشی ، امیر سیف الدوله ابوعبدالله محمد بن غسان انصاری، ابوالعباس احمد بن یوسف صوفی سخاوی، ابوالفضل عبدالرحیم بن یوسف بن یحیی موصلی و ابو محمد عبدالعزیز بن عبدالمنعم حرّانی از آن جمله اند. در ۶۸۵ق /۱۲۸۶م نزد ابوبکر محمد بن احمد قسطلانی به قرائت و استماع حدیث پرداخت و از استادان دیگری نیز در مصر، اسکندریه ، شام و حجاز و دیگر ولایات استماع حدیث کرد او اصول فقه را نزد ابوالفتح محمد بن علی بن وهب قُشیری و نحو را نزد ابن نحاس آموخت و فقه را از ابن دقیق العید فراگرفت به گفته ذهبی شمار استادان وی نزدیک به ۱۰۰۰تن بوده است .
جایگاه علمی
جمعی از محدثان حجاز، عراق ، شام ، افریقیه و اندلس به او اجازه نقل حدیث داده اند و ابن کثیر او را در حدیث ، فقه ، نحو، سیره ، تاریخ و فنون دیگر سرآمد اقران دانسته است . وی اغلب با بزرگان معاشرت می کرد ، ولی نوشته اند که با سفیهان و شراب خواران نیز حشر و نشر داشت و از این رو مورد ملامت قرار می گرفت ذهبی او را در آنچه نقل کرده ، ثبت و صاحب بصیرت نوشته و در سیره و رجال و لغت فردی آگاه به شمار آورده است . ابن سیدالناس در شعر و ادب نیز از استعدادی وافر برخوردار بود، چنانکه صفدی اشعار وی را مورد ستایش قرار داده است . اشعار وی در مدح پیامبر (ص ) و بزرگان قاهره و دوستانش و در خصوص مطالب متنوع دیگر است . وی خود برخی از اشعارش را برای صفدی خوانده است . صفدی ابیات بسیاری از او را در وافی و اعیان آورده که به صورت مکاتبه بین آنان رد و بدل شده است . ابن شاکر در عیون و فوات و سبکی و ابن حجر و مقری نیز بسیاری از اشعار وی را نقل کرده اند. او در خط نیز استادی ماهر و زبردست و در قرائت و کتابت بسیار سریع بود، چنانکه کلام الله مجید را در یک جمعه نوشت و کتاب سیره خود را در عرض ۲۰ روز به پایان برد.
فعالیت های علمی و فرهنگی
ابن سید الناس در کنار مطالعات علمی سمت استادی مدرسه ظاهریه و ابن حلیقه (در کنار برکه الفیل ) و مسجد الرصد را نیز به عهده داشت و خطیب جامع الخندق نیز بود و از این راه حقوقی دریافت می کرد. وی از شهر صفد و گویا از حلب نیز مستمری داشت جمع بسیاری از شامیان و مصریان و غیر آن ها از وی استماع حدیث کرده و در درس وی شرکت کرده اند از مشاهیر شاگردان وی می توان شمس الدین ذهبی را نام برد که در تذکره الحفاظ ابن سیدالناس را در شمار شیوخ خود نام برده است . صفدی نیز کتابهای ابن سیدالناس را نزد وی قرائت و استماع کرده است . امیر علم الدین دواداری او را نزد سلطان ملک منصور حسام الدین لاجین برد و سلطان هنگامی که خط زیبای وی را دید، به او پیشنهاد کرد که در دیوان انشا به خدمت مشغول شود و حقوقی نیز برای او تعیین کرد، اما او از خدمت در دیوان انشا عذر خواست ، ولی مقرری را تا هنگام مرگ دریافت می کرد.
وفات
...
wikifeqh: ابوالفتح_ابن_سیدالناس