ابن نفیس

لغت نامه دهخدا

ابن نفیس. [ اِ ن ُ ن َ ] ( اِخ ) علاءالدین ابوالحسن علی بن ابی الحزم علاءالدین بن النفیس مصری قرشی. او طب را نزد ابن الدخوار به دمشق آموخت و نیز بتحصیل علم نحو و فلسفه و حدیث پرداخت و سپس بتدریس و تألیف آغاز کرد. وی در طب بزمان خویش شهرتی بسزا داشت و در687 هَ. ق. وفات کرد بعضی وفات او را در 696 گفته اند و عمر او هشتاد سال بود. او را تألیفات کثیره است و نسخ عدیده از کتب او بر جای مانده است و کتاب شامل او که بقول حاجی خلیفه انگاره آن در 300 جلد بوده است بتألیف هشتاد جلد آن توفیق یافته. ابن النفیس فصول ابقراط را شرح کرده است و حاجی خلیفه شرح تقدمةالمعرفه بقراط را نیز به او نسبت میکند و شرحی بر تشریح قانون ابوعلی دارد. و نیز او راست شرح کتاب اول یا بعبارت دیگر کلیات قانون. و نیز شرح مسائل حنین واختصار حاوی. متداولترین کتاب ابن النفیس کتاب موجز اوست و آن اختصار قانون ابوعلی است و حاجی خلیفه از این کتاب تمجید کند و گوید: «هو خیر ما صنف من المختصرات و المطولات اذ هو موجز فی الصورة لکنه کامل فی الصناعة منهاج للدرایة حاو للذخائر النفیسة شامل للقوانین الکلیة والقواعد الجزئیه جامع الاصول المسائل العلمیة و العملیة». و بر این موجز شرح بسیار کرده انداولین آنها که حاجی خلیفه از آن نام میبرد شرح محمدبن محمد اقسرائی است به نام حل الموجز و دومین شرح نفیس بن عوض است و آنرا به سال 841 در سمرقند بپایان رسانیده است و صاحب کشف الظنون آنرا بهترین شرح موجز میشمارد. و نام دو شرح دیگر از این کتاب میبرد یکی از احمدبن ابراهیم الحلبی متوفی به سال 971 و دیگری شرح ابراهیم بن محمد سویدی متوفی به 690 و شرح دیگری که در تداول کم از شرح نفیسی نیست از سدید کازرونی است مغنی و نیز محمودبن احمد امشاطی متولد 810 را بر آن شرحی است و ابن النفیس را شرحی است بر کتاب الهدایه فی الطب تصنیف ابوعلی ابن سینا. از بزرگان تلامیذ او یکی بدرالدین حسین رئیس الاطباء و امین الدوله القف و السدید ابوالفضل بن کوشک و ابوالفتوح اسکندری است. و صاحب روضات کتاب دیگری ازو نام میبرد به نام کتاب المهذب فی الکحل و کتاب مختصری در منطق و گوید او در صناعت منطق بطریقه متقدمین میرفته است. و شیخ نجم الدین صفدی گوید: او را کتاب کوچک دیگری است به نام فاضل بن ناطق و آن معارضه با رساله حی بن یقظان ابن سیناست و در آنجا بانتصار مذهب اسلام و آراء مسلمین در نبوات و شرایع و بعثت جسمانی و خراب عالم برخاسته است و این کتابی بدیع است و دلالت بر قدرت و صحت ذهن و تمکن او در علوم عقلیه دارد.

فرهنگ فارسی

او طب را نزد ابن الدخوار بدمشق آموخت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «ابن نفیس»، ابوالحسن (ابوالعلاء) علاء الدین علی بن ابی الحزم، ابن نفیس قرشی، پزشک مشهور دمشقی و کاشف گردش ریوی خون است که در ادب ، منطق ، فلسفه و علوم دینی نیز دستی قوی داشت.
در منابع، به تاریخ تولد ابن نفیس اشاره نشده است، اما با توجه به تاریخ درگذشت او در سال ۶۸۷ ق، می توان گفت در حدود سال ۶۰۷ ق، زاده شده باشد. به هرحال، ابن نفیس در دمشق رشد یافت و نزد کسانی چون ابن نحاس به تحصیل نحو و در بیمارستان نوری نزد عمران اسرائیلی به تحصیل طب پرداخت، اما برجسته ترین استاد او در طب مهذب الدین دخوار است که ابن ابی اصیبعه نیز خود نزد وی شاگردی کرده است. با توجه به تاریخ تولد و درگذشت ابن ابی اصیبعه که هم عصری و تقریبا همسالی او را با ابن نفیس نشان می دهد، دور نیست که وی با ابن نفیس در مجلس این استاد مشهور همدرس بوده باشد.
تدریس
ابن نفیس پس از تحصیل طب در دمشق، به قاهره رفت و به گفته اسنوی در بیمارستان منصوری به تدریس پرداخت. غلیونجی حدس زده که او احتمالا در فاصله سال های ۶۳۳ و ۶۳۶ ق، همراه با ابن ابی اصیبعه به مصر رفته است، اما اگر این همراهی درست باشد، با توجه به آنکه ابن ابی اصیبعه در ربیع الاول ۶۳۴، به صرخد رفته و در آنجا مقام گزیده است، می بایست آن دو پیش از آن تاریخ، به مصر رفته باشند. از سوی دیگر، از آنجا که بیمارستان منصوری قاهره در ۶۸۴ ق، به دست المنصور سیف الدین قلاوون تاسیس شد، برخلاف آنچه از روایت اسنوی مستفاد می شود، وقتی ابن نفیس بدانجا رسید، هنوز بیمارستان مذکور ساخته نشده بود که وی در آنجا مقام گزیند. در آن روزگار، سلطان بیبرس بند قداری بر مصر فرمان می راند و ابن نفیس می بایست در بیمارستان ناصری به تدریس پرداخته باشد. ابن نفیس همچنین در مدرسه مسروریه قاهره به تدریس فقه پرداخت. گفته اند که وی چندان به تدریس علاقه داشت که شب و روز نمی شناخت و افزون بر مدرسه و بیمارستان، در خانه نیز مجالس درس تشکیل می داد و برخی از علمای عصر به محضرش می شتافتند. از جمله شاگردان او باید از صفی ابوالفتح مسیحی، سدید دمیاطی، ابوالفرج اسکندری ، ابوالفرج ابن قف و ابن ابی حلیقه رئیس الاطباء نام برد.
درگذشت
ابن نفیس، سرانجام به دنبال چند روز بیماری در قاهره درگذشت و شاگردش صفی ابوالفتح مسیحی در رثایش شعر سرود. وی اموال بسیاری بر جای گذارد و چون زن و فرزندی نداشت، املاک و کتابخانه خود را وقف بیمارستان منصوری کرد.
ویژگی ها
...

پیشنهاد کاربران

مهم ترین منبع ما دربارۀ احوال ابن نفیس، روایت ابن فضل اللـه عمری ( 9/349 ) است که از کتاب عیون الانبیاء ابن ابی اصیبعه برگرفته شده است، اما در نسخ چاپی این کتاب، از ابن نفیس ذکری به میان نیامده و حتی آنجا که از ابوالفرج ابن وقف ( ﻫ م ) یاد شده، به شاگردی او نزد ابن نفیس اشاره نشده است ( 2/273 - 274 ) . از این روی استناد برخی از محققان معاصر در شرح احوال ابن نفیس به متن چاپی عیون الانباء درست نیست و اینان آگاهیهای خود را مستقیماً از ابن فضل اللـه برگرفته اند ( نک‍ : عیسی بک، 293؛ قس: ابن فضل اللـه، همانجا ) و ارجاع اینان به عیون الانباء ( مثلاً حلو، 8/305؛ ابراهیم، 1/542 ) مربوط است به ابو محمد عبدالعزیز بن نفیس، معروف به شمس العرب که در آنجا از او یاد شده است ( نک‍ : ابن ابی اصیبعه، 2/249 )
...
[مشاهده متن کامل]

مایرهوف وجود رقابت و کشمکش میان ابن ابی اصیبعه و ابن نفیس را دلیل بی توجهی ابن ابی اصیبعه به ذکر احوال ابن نفیس بر شمرده و حتی روایت ابن فضل اللـه عمری از عیون الانبیاء را نادرست دانسته است ( غلیونجی، 112 - 116 ) . با اینهمه، مدتها پس از این اشهار نظرِ مایرهوف، به هنگام بررسی و فهرست برداری کتابهای ظاهریه، نسخه ای از عیون الانباء یافت شد که در پایان آن شرح موجزی از احوال ابن نفیس ذکر شده است ( ظاهریه، حمارنه، 479 و تصویر 7 از متن کتاب ) ، اما این شرح با آنچه ابن فضل اللـه آورده، تفاوتهایی دارد که به دشواری می توان آن را بخشی از روایت ابن فضل اللـه دانست.
از سوی دیگر، نقل قولهای ابن فضل اللـه در مسالک الابصار از ابن ابی اصیبعه دربارۀ پزشکان دیگر، بسیار نزدیک و گاه کاملاً مطابق با روایا نسخه های موجود عیون الانباء است ( مثلاً دربارۀ ابن بیطار: مسالک، 9/347؛ قس: عیون، 2/133؛ دربارۀ افضل الدین خونجی؛ مسالک، 9/341؛ قس: عیون، 2/120؛ دربارۀ ابوسلیمان داوودبن ابی فاته: مسالک، 9/342؛ قس: عیون، 2/121 ) و حتی ترتیب ذکر اطباء شام و مصر در مسالک ابن فضل اللـه قطع نظر از برخی محذوفات آن، مانند ترتیب ذکر این اطباء در عیون است. از این روی دلیلی در دست نیست که با تکیه بر آن بتوان استناد ابن فضل اللـه به ابن ابی اصیبعه را اساساً بی پایه خواند. به ویژه آنکه در مسالک به روایت از عیون، از کسانی چون ابوالثناء محمود ( نک‍ : ﻫ د، ابن رقیقه ) با عنوان «شیخنا» در شرح حال ابن نفیس یاد شده ( ابن فضل اللـه، 9/350 ) که پیداست از ابن ابی اصیبعه نقل قول شده که مدتی نزد ابوالثناء محمود در بیمارستان نوری دمشق به کار اشتغال داشته است ( ابن ابی اصیبعه، 2/221 ) ، نه از ابن فضل اللـه که بیش از یک سده پس از ابوالثناء در گذشته است. از این رو آنچه به عنوان شرح احوال ابن نفیس در پایان نسخۀ ظاهریۀ عیون آمده، اگر هم درواقع از خود ابن ابی اصیبعه و بخشی از تراجمی باشد که ابن فضل اللـه از او نقل کرده است، می بایست در اثر کتابتهای مکرر، دستخوش تغییر شده باشد.
در منابع به تاریخ تولد ابن نفیس اشاره نشده است، اما باتوجه به تاریخ درگذشت او درحدود سال607ق/1210م زاده شده باشد. به هر حال ابن نفیس در دمشق رشد یافت و نزد کسانی چون ابن نحاس به تحصیل نحو ( ابن فضل اللـه، 9/349 - 350 ) و در بیمارستان نوری نزد عمران اسرائیلی به تحصیل طب، مهذب الدین دخوار است ( ابن فضل اللـه، همانجا ) که ابن ابی اصیبعه نیز خود نزد وی شاگردی کرده است. باتوجه به تاریخ تولد و درگذشت ابن ابی اصیبعه ( 600 - 668ق ) که هم عصری و تقریباً همسالی او را با ابن نفیس نشان می دهد، دور نیست که وی با ابن نفیس در مجلس این استاد مشهور همدرس بوده باشد.
ابن نفیس پس از تحصیل طب در دمشق به قاهره رفت و به گفتۀ اسنوی ( 2/506 ) در بیمارستان منصوری به تدریس پرداخت. غلیونجی ( ص 119 ) حدس زده که او احتمالاً در فاصلۀ سالهای 633 و 636ق همراه با ابن ابی اصیبعه به مصر رفته است، اما اگر این همراهی درست باشد، باتوجه به آنکه ابن ابی اصیبعه در ربیع الاول 634 به صرخد رفته و در آنجا مقام گزیده است ( ابن ابی اصیبعه، 2/221 - 222 ) ، می بایست آن دو پیش از آن تاریخ به مصر رفته باشند. از سوی دیگر، از آنجا که بیمارستان منصوری قاهره در 684ق به دست المنصور سیف الدین قلاوون تأسیس شد، برخلاف آنچه از روایت اسنوی ( همانجا ) مستفاد می شود، وقتی ابن نفیس بدانجا رسید، هنوز بیمارستان مذکور ساخته نشده بود که وی در آنجا مقام گزیند. در آن روزگار، سلطان بیبرس بند قداری بر مصر فرمان می راند و ابن نفیس می بایست در بیمارستان ناصری به تدریس پرداخته باشد ( قس: علیونجی، 113؛ شطی، 109 - 110 )
ابن نفیس همچنین در مدرسۀ مسروریۀ قاهره به تدریس فقه پرداخت ( ابن فضل اللـه، 9/351 ) . گفته اند که وی چندان به تدریس علاقه داشت که شب و روز نمی شناخت و افزون بر مدرسه و بیمارستان، در خانه نیز مجالس درس تشکیل می داد و برخی از علمای عصر به محضرش می شتافتند ( همو، 9/352 ) . از جملۀ شاگردان او باید از صفی ابوالفتح مسیحی ( صقاعی، 114 ) ، سدید دمیاطی، ابوالفرج اسکندری، ابوالفرج ابن قف و ابن ابی حّلیقه رئیس الاطباء نام برد ( ابن فضل اللـه، 9/351 - 352 ) . ابن نفیس سرانجام به دنبال چند روز بیماری در قاهره درگذشت ( اسنوی، 2/507؛ ابن فضل اللـه، 9/351 ) و شاگردش صفی ابوالفتح مسیحی در رثایش شعر سرود ( صقاعی، 114 - 115؛ ابن حبیب، 1/116 ) . وی اموال بسیاری بر جای گذارد و چون زن و فرزندی نداشت، املاک و کتابخانۀ خود را وقف بیمارستان منصوری کرد ( سبکی، همانجا؛ ابن فضل اللـه، 9/350 ) .
ابن نفیس یکی از برجسته ترین دانشمندانی است که با پدید آوردن آثاری نام خود را در تاریخ پزشکی فرهنگ اسلامی بلندآوازه ساخت. افزون بر آن در فقه و اصول، حدیث، منطق و ادب نیز فضلی تمام داشت ( ذهبی، همانجا؛ یافعی، 4/207 ) . ابن نحاس دانش او را در نحو ستوده ( ذهبی، همانجا؛ یافعی، 4/207 ) . ابن نحاس دانش او را در نحو ستوده ( ابن فضل اللـه، 9/351 ) ، چنانکه در این فن روایاتی از او بر جای مانده است ( نک‍ : طاش کوپری زاده، 2/418 ) . ابن فضل اللـه که او را علامۀ روزگار و پدر همۀ . . .

بپرس