[ویکی فقه] « اِبْن سَرّاج، ابوبکر محمد بن سَری بن سهل»، نحوی، ادیب و شاعر بغدادی بود.
« اِبْن سَرّاج، ابوبکر محمد بن سَری بن سهل»، نحوی، ادیب و شاعر بغدادی بود. تاریخ و محل ولادت او روشن نیست.
تحصیلات
درباره تحصیلات او تنها می دانیم که در کودکی به مجلس درس ابوالعباس مبرّد نحوی معروف راه یافت و به دلیل هوش سرشار، به زودی مورد توجه خاص او قرار گرفت. یغموری گوید که او خردسال ترین و باهوش ترین شاگرد مبرد بوده است و علاقه استاد به وی چندان بود که بیشتر اوقاتش را با او می گذرانید.
اساتید
وی «الکتاب» سیبویه را نزد مبرد خواند و دیر زمانی مصاحب او بود. از دیگر استادان او اطلاعی در دست نیست. گویا محضر زجّاج را نیز درک کرده است.
علت روی آوردن مجدد به نحو
...
« اِبْن سَرّاج، ابوبکر محمد بن سَری بن سهل»، نحوی، ادیب و شاعر بغدادی بود. تاریخ و محل ولادت او روشن نیست.
تحصیلات
درباره تحصیلات او تنها می دانیم که در کودکی به مجلس درس ابوالعباس مبرّد نحوی معروف راه یافت و به دلیل هوش سرشار، به زودی مورد توجه خاص او قرار گرفت. یغموری گوید که او خردسال ترین و باهوش ترین شاگرد مبرد بوده است و علاقه استاد به وی چندان بود که بیشتر اوقاتش را با او می گذرانید.
اساتید
وی «الکتاب» سیبویه را نزد مبرد خواند و دیر زمانی مصاحب او بود. از دیگر استادان او اطلاعی در دست نیست. گویا محضر زجّاج را نیز درک کرده است.
علت روی آوردن مجدد به نحو
...
wikifeqh: ابن سراج_محمد_بن_سری
[ویکی نور] «اِبْن سَرّاج، ابوبکر محمد بن سَری بن سهل»، نحوی، ادیب و شاعر بغدادی بود. تاریخ و محل ولادت او روشن نیست و درباره تحصیلات او تنها می دانیم که در کودکی به مجلس درس ابوالعباس مبرّد نحوی معروف راه یافت و به دلیل هوش سرشار، به زودی مورد توجه خاص او قرار گرفت. یغموری گوید که او خردسال ترین و باهوش ترین شاگرد مبرد بوده است و علاقه استاد به وی چندان بود که بیشتر اوقاتش را با او می گذرانید. وی «الکتاب» سیبویه را نزد مبرد خواند و دیر زمانی مصاحب او بود. از دیگر استادان او اطلاعی در دست نیست. گویا محضر زجّاج را نیز درک کرده است. وی پس از مرگ مبرد (در سال 285ق) نحو را رها کرد و به موسیقی و منطق روی آورد و چندی نزد فارابی به آموختن منطق پرداخت و در مقابل، به وی نحو آموخت. ابن سراج همچنان در کار موسیقی و منطق بود تا این که روزی در مجلسی از پاسخ گفتن به پرسشی نحوی عاجز ماند و به شدت مورد سرزنش زجاج که در آن مجلس حضور داشت، قرار گرفت. این رویداد بر او بسیار گران آمد و از آن پس موسیقی و منطق را رها کرد و بار دیگر به «الکتاب» سیبویه روی آورد، اما به آن هم بسنده نکرد و به بررسی بیشتر در آراء نحویان پرداخت و با دقت تمام نظرها و گفته های علمای معروف نحو، اعم از کوفی و بصری را مورد ارزیابی قرار داد و چندی نگذشت که خود در شمار یکی از نحویان برجسته درآمد، چندان که پس از مبرد و زجاج، او را پیشوای نحویان بصره دانستند. با این همه، دلبستگی و احترام وی نسبت به مبرد همچنان پایدار ماند، چنان که وقتی یکی از شاگردانش کتاب «الاصول» او را از «المقتضب» مبرد برتر دانسته بود، به سختی برآشفت. آراء نحوی ابن سراج که می توان او را حلقه اتصالی بین نحویان سده 3 و 4ق به شمار آورد، تا مدت ها مورد استنادِ نحویان بزرگ بوده است، چنان که زجاجی در «الایضاح»، جوهری در «صحاح»، ابن یعیش در «شرح المفصل» سخاوی در «سفر السعادة»، ابوحیان اندلسی در «تذکرة النحاة»، ابن هشام در «تخلیص الشواهد» و «مغنی اللّبیب» و دیگران، به آراء وی توجه و تکیه کرده اند.
چند تن از بزرگ ترین نحویان سده 4ق در شمار شاگردان او بوده اند، از جمله: ابوالقاسم زجّاجی، سیرافی، ابوعلی فارسی، ابن جراح و علی بن عیسی رُمّانی. ابوعلی فارسی افزون بر «الکتاب» سیبویه و «تصریف» مازنی، دیوان نابغه ذبیانی را نیز به روایت اصمعی نزد او خوانده است. مخزومی در کتاب «مدرسة الکوفه» ابوطیب متنبی را نیز جزو شاگردان او به شمار آورده، اما این مطلب در منابع کهن دیده نمی شود. چنان که گذشت، او در نحو به مکتب بصره تمایل داشت و به قیاس در نحو بسیار اهمیت می داد و بر کوفیان که به شواذّ و نوادر استناد می کردند، خرده می گرفت و به همین دلیل گروهی از جمله زجاجی، سیرافی، ابن انباری او را بصری دانسته اند، اما به سختی می توان او را پیرو مکتبی خاص دانست، زیرا در بسیاری از موارد با آراء سیبویه یا دیگر بصریان مخالف بود و گاهی آراء کوفیان و یا بغدادیان را بر آن ها ترجیح می داد.
ظاهراً وی در زمینه قرائات قرآن نیز تبحّر داشته است، چه ابوعلی فارسی در الحجة به گفتار وی در وجوه اختلاف قرائات، در سوره بقره استناد کرده است. وی در فن کتابت، به شیوه روزگار خویش نیز دستی داشت. ابوحیان توحیدی نمونه ای از نثر پرتکلف وی را در نامه ای به ابن حارث رازی (که نشانه دوستی عمیق آن دو نیز هست) آورده است. ابن سراج شعر نیز می سرود و چنان که اشاره شد، به موسیقی و آواز و نیز خوشگذرانی دلبستگی فراوان داشت. وی به ابن یانس، مطرب معروف بسیار مهر می ورزید. ذهبی از خداوند برای وی طلب بخشایش کرده است و داستان روابط او با کنیزکی که سرانجام او را به زنی گرفت نیز معروف است. وی اشعاری هم درباره آن کنیزک سروده است.
او با شعرا و اندیشمندانی چون ابن رومی، ابوبکر بن مجاهد، اسماعیل قاضی، اوراجی کاتب و عبدالله بن حمدان موصلی دوستی و همنشینی داشت.
درباره تاریخ درگذشت او (316ق) در منابع، اختلافی نیست. اما ذهبی مرگ او را در پیری و سیوطی در جوانی دانسته است. به گفته ابوحیان توحیدی وی به دست محمد بن بقیه وزیر به قتل رسیده است.
1. «احتجاج القراء»، اثری در تفسیر و قرائات
چند تن از بزرگ ترین نحویان سده 4ق در شمار شاگردان او بوده اند، از جمله: ابوالقاسم زجّاجی، سیرافی، ابوعلی فارسی، ابن جراح و علی بن عیسی رُمّانی. ابوعلی فارسی افزون بر «الکتاب» سیبویه و «تصریف» مازنی، دیوان نابغه ذبیانی را نیز به روایت اصمعی نزد او خوانده است. مخزومی در کتاب «مدرسة الکوفه» ابوطیب متنبی را نیز جزو شاگردان او به شمار آورده، اما این مطلب در منابع کهن دیده نمی شود. چنان که گذشت، او در نحو به مکتب بصره تمایل داشت و به قیاس در نحو بسیار اهمیت می داد و بر کوفیان که به شواذّ و نوادر استناد می کردند، خرده می گرفت و به همین دلیل گروهی از جمله زجاجی، سیرافی، ابن انباری او را بصری دانسته اند، اما به سختی می توان او را پیرو مکتبی خاص دانست، زیرا در بسیاری از موارد با آراء سیبویه یا دیگر بصریان مخالف بود و گاهی آراء کوفیان و یا بغدادیان را بر آن ها ترجیح می داد.
ظاهراً وی در زمینه قرائات قرآن نیز تبحّر داشته است، چه ابوعلی فارسی در الحجة به گفتار وی در وجوه اختلاف قرائات، در سوره بقره استناد کرده است. وی در فن کتابت، به شیوه روزگار خویش نیز دستی داشت. ابوحیان توحیدی نمونه ای از نثر پرتکلف وی را در نامه ای به ابن حارث رازی (که نشانه دوستی عمیق آن دو نیز هست) آورده است. ابن سراج شعر نیز می سرود و چنان که اشاره شد، به موسیقی و آواز و نیز خوشگذرانی دلبستگی فراوان داشت. وی به ابن یانس، مطرب معروف بسیار مهر می ورزید. ذهبی از خداوند برای وی طلب بخشایش کرده است و داستان روابط او با کنیزکی که سرانجام او را به زنی گرفت نیز معروف است. وی اشعاری هم درباره آن کنیزک سروده است.
او با شعرا و اندیشمندانی چون ابن رومی، ابوبکر بن مجاهد، اسماعیل قاضی، اوراجی کاتب و عبدالله بن حمدان موصلی دوستی و همنشینی داشت.
درباره تاریخ درگذشت او (316ق) در منابع، اختلافی نیست. اما ذهبی مرگ او را در پیری و سیوطی در جوانی دانسته است. به گفته ابوحیان توحیدی وی به دست محمد بن بقیه وزیر به قتل رسیده است.
1. «احتجاج القراء»، اثری در تفسیر و قرائات
wikinoor: ابن_سراج،_محمد_بن_سری