ابن رشد
/~ebneroSd/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مولد او قرطبه و یکی از حکمای مشهور اسلام
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اِبْن ِ رُشد، ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد، مشهور به حفید (نواده ) فیلسوف ، شارح و مفسر آثار ارسطو، فقیه و پزشک برجسته غرب اسلامی (اندلس ) بود.
وی در ۵۲۰ق /۱۱۲۶م در شهر قُرطُبه در اندلس زاده شد. پدر بزرگ و پدرش هر دو از فقیهان و عالمان نامدار و بلند پایه زمان خود بوده اند. پدربزرگش محمد بن احمد بن احمد بن رشد، ابوالولید (۴۵۰-۵۲۰ق /۱۰۵۸-۱۱۲۶م )، قاضی القضاة و امام مسجد جامع شهر قرطبه و دارای نوشته های مهمی در فقه مالکی بوده است . پدرش احمد بن محمد بن احمد، ابوالقاسم نیز فقیه و قاضی قرطبه بوده است . ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب مُوَطّأ را به حافظه سپرد، همچنین اندکی فقه نزد ابوالقاسم ابن بشکوال و سپس نزد ابومحمد بن رِزق و ابومروان بن مَسَرَّة، و ادبیات عرب را نزد سَمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزیز و ابوعبدالله العازِری اجازه گرفت ، پزشکی را نیز نزد ابومروان بن جُرَّیول بَلَنسی و به ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التُّجالی یا التُّرُجالی (از شهر تُرُجاله «تروخیلّو» در اندلس ) فراگرفت . در فقه بیشتر به «درایت » دلبستگی داشت تا «روایت » و در آن زمینه کتاب بِدایَة المُجتهِد و نَهایة المُقتصد را تألیف کرد. استادان وی در فلسفه شناخته نیستند و ما تنها می دانیم که وی طی مدتی که نزد ابوجعفر بن هارون التُّرُجالی می گذرانده از وی ریاضیات و نیز بسیاری از «علوم حِکمیّه » را آموخته بوده است . ابن رشد بر علم کلام و به ویژه کلام اشعری نیز تسلط داشته ، هر چند بعداً در نوشته هایش از متکلمان انتقاد کرده است .
استاد وی در فلسفه
در برخی گزارش ها آمده است که استاد ابن رشد در فلسفه ، فیلسوف مشهور ابن باجه (ه م ) بوده است ، اما این گزارش از لحاظ تاریخی نمی تواند درست باشد، زیرا درگذشت ابن باجه در ۵۳۳ق /۱۱۳۸م روی داده بوده ، یعنی هنگامی که ابن رشد نوجوانی ۱۲ یا ۱۳ ساله بوده است ، ولی به گفته ارنست رنان «همانندی عقاید و احترام ژرفی که ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه ) سخن می گوید، حق می دهد که به معنایی کلی ، ابن رشد را شاگرد وی تلقی کنند». هر چند از تفصیل سرگذشت ابن رشد آگاهی زیادی نداریم ، اما برخی از گزارش های مورخان و نیز اشاره های خود ابن رشد در برخی از نوشته هایش ، تا اندازه ای رویدادهای زندگیش را منعکس می کنند.
فعالیت های اجتماعی و علمی
فعالیت های اجتماعی و علمی ابن رشد در دوران فرمانروایی موحّدون در اندلس جریان داشته است . در این میان سرگذشت وی، به ویژه با رویدادهای دوران حکومت دو تن از برجسته ترین فرمانروایان موحدون ، یعنی ابویعقوب یوسف و ابویوسف یعقوب (المنصور)، گره خورده بود، هر چند آغاز فعالیت های اجتماعی و علمی وی در دوران فرمانروایی بنیان گذار سلسله موحدون عبدالمؤمن علی (۵۲۴ - ۵۵۸ق / ۱۱۳۰-۱۱۶۳م ) بوده است . بنابر گزارش های مورخان ، عبدالمؤمن خود مردی دانشمند و دانش پرور بوده است و در دوران فرمانرواییش دانشمندان را از هر سو فرا می خوانده و زندگی آسوده ای برایشان فراهم می کرده است . در ۵۴۸ق /۱۱۵۳م ، ابن رشد در مراکش بوده و احتمالاً برای یاری کردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسی در آن جا اشتغال داشته است .
ستاره شناسی ابن رشد
...
وی در ۵۲۰ق /۱۱۲۶م در شهر قُرطُبه در اندلس زاده شد. پدر بزرگ و پدرش هر دو از فقیهان و عالمان نامدار و بلند پایه زمان خود بوده اند. پدربزرگش محمد بن احمد بن احمد بن رشد، ابوالولید (۴۵۰-۵۲۰ق /۱۰۵۸-۱۱۲۶م )، قاضی القضاة و امام مسجد جامع شهر قرطبه و دارای نوشته های مهمی در فقه مالکی بوده است . پدرش احمد بن محمد بن احمد، ابوالقاسم نیز فقیه و قاضی قرطبه بوده است . ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب مُوَطّأ را به حافظه سپرد، همچنین اندکی فقه نزد ابوالقاسم ابن بشکوال و سپس نزد ابومحمد بن رِزق و ابومروان بن مَسَرَّة، و ادبیات عرب را نزد سَمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزیز و ابوعبدالله العازِری اجازه گرفت ، پزشکی را نیز نزد ابومروان بن جُرَّیول بَلَنسی و به ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التُّجالی یا التُّرُجالی (از شهر تُرُجاله «تروخیلّو» در اندلس ) فراگرفت . در فقه بیشتر به «درایت » دلبستگی داشت تا «روایت » و در آن زمینه کتاب بِدایَة المُجتهِد و نَهایة المُقتصد را تألیف کرد. استادان وی در فلسفه شناخته نیستند و ما تنها می دانیم که وی طی مدتی که نزد ابوجعفر بن هارون التُّرُجالی می گذرانده از وی ریاضیات و نیز بسیاری از «علوم حِکمیّه » را آموخته بوده است . ابن رشد بر علم کلام و به ویژه کلام اشعری نیز تسلط داشته ، هر چند بعداً در نوشته هایش از متکلمان انتقاد کرده است .
استاد وی در فلسفه
در برخی گزارش ها آمده است که استاد ابن رشد در فلسفه ، فیلسوف مشهور ابن باجه (ه م ) بوده است ، اما این گزارش از لحاظ تاریخی نمی تواند درست باشد، زیرا درگذشت ابن باجه در ۵۳۳ق /۱۱۳۸م روی داده بوده ، یعنی هنگامی که ابن رشد نوجوانی ۱۲ یا ۱۳ ساله بوده است ، ولی به گفته ارنست رنان «همانندی عقاید و احترام ژرفی که ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه ) سخن می گوید، حق می دهد که به معنایی کلی ، ابن رشد را شاگرد وی تلقی کنند». هر چند از تفصیل سرگذشت ابن رشد آگاهی زیادی نداریم ، اما برخی از گزارش های مورخان و نیز اشاره های خود ابن رشد در برخی از نوشته هایش ، تا اندازه ای رویدادهای زندگیش را منعکس می کنند.
فعالیت های اجتماعی و علمی
فعالیت های اجتماعی و علمی ابن رشد در دوران فرمانروایی موحّدون در اندلس جریان داشته است . در این میان سرگذشت وی، به ویژه با رویدادهای دوران حکومت دو تن از برجسته ترین فرمانروایان موحدون ، یعنی ابویعقوب یوسف و ابویوسف یعقوب (المنصور)، گره خورده بود، هر چند آغاز فعالیت های اجتماعی و علمی وی در دوران فرمانروایی بنیان گذار سلسله موحدون عبدالمؤمن علی (۵۲۴ - ۵۵۸ق / ۱۱۳۰-۱۱۶۳م ) بوده است . بنابر گزارش های مورخان ، عبدالمؤمن خود مردی دانشمند و دانش پرور بوده است و در دوران فرمانرواییش دانشمندان را از هر سو فرا می خوانده و زندگی آسوده ای برایشان فراهم می کرده است . در ۵۴۸ق /۱۱۵۳م ، ابن رشد در مراکش بوده و احتمالاً برای یاری کردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسی در آن جا اشتغال داشته است .
ستاره شناسی ابن رشد
...
wikifeqh: حفید
پیشنهاد کاربران
اِبْن ِ رُشد، ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد1، مشهور به حفید ( نواده ) فیلسوف ، شارح و مفسر آثار ارسطو، فقیه و پزشک برجستة غرب اسلامى ( اندلس ) .
زندگى و سرگذشت : وی در 520ق /1126م در شهر قُرطُبه در اندلس زاده شد. پدر بزرگ و پدرش هر دو از فقیهان و عالمان نامدار و بلند پایة زمان خود بوده اند. پدربزرگش محمد بن احمد بن احمد بن رشد، ابوالولید ( 450 - 520ق /1058 - 1126م ) ، قاضى القضاة و امام مسجد جامع شهر قرطبه و دارای نوشته های مهمى در فقه مالکى بوده است ( ابن بشکوال ، 2/576 - 577 ) . پدرش احمد بن محمد بن احمد، ابوالقاسم نیز فقیه و قاضى قرطبه بوده است ( همو، 1/83 ) .
... [مشاهده متن کامل]
ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب مُوَطّأ را به حافظه سپرد، همچنین اندکى فقه نزد ابوالقاسم ابن بشکوال و سپس نزد ابومحمد بن رِزق و ابومروان بن مَسَرَّة، و ادبیات عرب را نزد سَمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزیز و ابوعبدالله العازِری اجازه گرفت ، پزشکى را نیز نزد ابومروان بن جُرَّیول بَلَنسى و به ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التُّجالى یا التُّرُجالى ( از شهر تُرُجاله «تروخیلّو2» در اندلس ) فراگرفت . در فقه بیشتر به «درایت » دلبستگى داشت تا «روایت » و در آن زمینه کتاب بِدایَة المُجتهِد و نَهایة المُقتصد را تألیف کرد.
استادان وی در فلسفه شناخته نیستند و ما تنها مى دانیم که وی طى مدتى که نزد ابوجعفر بن هارون التُّرُجالى مى گذرانده از وی ریاضیات و نیز بسیاری از «علوم حِکمیّه » را آموخته بوده است ( مراکشى ، محمد، 6/22؛ ابن ابار، 2/553 - 554؛ ابن ابى اصیبعه ، 3/122 ) . ابن رشد بر علم کلام و به ویژه کلام اشعری نیز تسلط داشته ، هر چند بعداً در نوشته هایش از متکلمان انتقاد کرده است . در برخى گزارشها آمده است که استاد ابن رشد در فلسفه ، فیلسوف مشهور ابن باجه ( ه م ) بوده است ، اما این گزارش از لحاظ تاریخى نمى تواند درست باشد؛ زیرا درگذشت ابن باجه در 533ق /1138م روی داده بوده ، یعنى هنگامى که ابن رشد نوجوانى 12 یا 13 ساله بوده است ؛ ولى به گفتة ارنست رنان «همانندی عقاید و احترام ژرفى که ابن رشد با آن دربارة آن مرد بزرگ ( ابن باجه ) سخن مى گوید، حق مى دهد که به معنایى کلى ، ابن رشد را شاگرد وی تلقى کنند» ( ص . ( 14
هر چند از تفصیل سرگذشت ابن رشد آگاهى زیادی نداریم ، اما برخى از گزارشهای مورخان و نیز اشاره های خود ابن رشد در برخى از نوشته هایش ، تا اندازه ای رویدادهای زندگیش را منعکس مى کنند. فعالیتهای اجتماعى و علمى ابن رشد در دوران فرمانروایى موحّدون در اندلس جریان داشته است . در این میان سرگذشت وی ، به ویژه با رویدادهای دوران حکومت دو تن از برجسته ترین فرمانروایان موحدون ، یعنى ابویعقوب یوسف و ابویوسف یعقوب ( المنصور ) ، گره خورده بود، هر چند آغاز فعالیتهای اجتماعى و علمى وی در دوران فرمانروایى بنیان گذار سلسلة موحدون عبدالمؤمن على ( 524 - 558ق / 1130 - 1163م ) بوده است . بنابر گزارشهای مورخان ، عبدالمؤمن خود مردی دانشمند و دانش پرور بوده است و در دوران فرمانرواییش دانشمندان را از هر سو فرا مى خوانده و زندگى آسوده ای برایشان فراهم مى کرده است ( نک: ابن ابى زرع ، 203 - 204 ) .
در 548ق /1153م ، ابن رشد در مراکش بوده و احتمالاً برای یاری کردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است ( رنان ، . ( 15 از سوی دیگر نشانه ای در دست است که ابن رشد، احتمالاً در طى همین مدت اقامت در مراکش ، به پژوهشهای تازه ای در زمینة ستاره شناسى اشتغال داشته و مى کوشیده است که دانش ستاره شناسى را، که در دوران وی بر پایة هیأت بطلمیوسى استوار بوده که خودِ آن بر ریاضیات تکیه داشته است ، بار دیگر به ستاره شناسى دوران باستان بازگرداند که برپایة «اصول طبیعى » قرار داشته است . وی این نکته را در بخشى از تفسیر بزرگ خود بر کتاب متافیزیک یا مابعدالطبیعة ارسطو چنین بیان مى کند «پژوهش دربارة این ستاره شناسى قدیم باید یکباره از نو انجام گیرد، زیرا آن ستاره شناسى درستى است که بر اصول طبیعى استوار است . . . من در جوانى آرزو داشتم که این پژوهش را به انجام رسانم ، اما در این دوران پیری از این کار نومید شدم ، زیرا پیش از آن موانعى مرا از انجام آن بازداشته بود» ( تفسیر مابعدالطبیعه ، 3/1663 - 1664 ) .
پس از مرگ عبدالمؤمن ( 558ق ) پسرش ابویعقوب یوسف جانشین وی شد. در دوران فرمانروایى او که آکنده از حوادث ، درگیریها، جنگها، پیروزیها و شکستها بود، حاکمیت موحدون کاملاً استوار شد و اندلس از شکوفایى زندگى اجتماعى و نیز فرهنگى برخوردار گردید. خود ابویعقوب نیز مردی دانشمند و در تاریخ عرب و لغت و نحو عربى بسیار چیره دست بوده است و از دانشهای دیگر، مانند فقه و حدیث نیز بهره ای فراوان داشته و سرانجام به آموختن فلسفه روی آورده بود و در این رهگذر از آموختن پزشکى نظری آغاز کرده و با مهم ترین رشته های فلسفه آشنا شده بود. وی همچنین فرمان داده بود که کتابهای فلسفى و دیگر دانشهای نظری را از اقطار اندلس و مغرب ، گرد آورند و نیز در هر جا در جست و جوی دانشمندان و به ویژه اهل دانشهای نظری بود، چنانکه شمار بسیاری از ایشان بر وی گرد آمدند ( مراکشى ، عبدالواحد، 237 - 239 ) .
یکى از برجسته ترین این دانشمندان ، فیلسوف نامدار ابن طُفَیل ( د 581ق /1185م ) بود، که وزیر و پزشک ابویعقوب گردید و نزد او از اعزار و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفیل نیز، به نوبة خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابویعقوب دعوت و وی را به بزرگداشت ایشان تشویق مى کرد. ابن طفیل ، که پیش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وی را به ابویعقوب معرفى کرد.
عبدالواحد مراکشى نخستین دیدار ابن رشد را با ابویعقوب ، که در سرنوشت اجتماعى و فلسفى ابن رشد نقش تعیین کننده ای داشته است ، چنین بیان مى کند «شاگرد فقیه وی ( یعنى ابن رشد ) استاد ابوبکر بن بُندود بن یحیى قرطبى مرا آگاه کرد، که بارها از ابوالولید شنیدم که مى گفت ، هنگامى که نزد امیرا . . .
زندگى و سرگذشت : وی در 520ق /1126م در شهر قُرطُبه در اندلس زاده شد. پدر بزرگ و پدرش هر دو از فقیهان و عالمان نامدار و بلند پایة زمان خود بوده اند. پدربزرگش محمد بن احمد بن احمد بن رشد، ابوالولید ( 450 - 520ق /1058 - 1126م ) ، قاضى القضاة و امام مسجد جامع شهر قرطبه و دارای نوشته های مهمى در فقه مالکى بوده است ( ابن بشکوال ، 2/576 - 577 ) . پدرش احمد بن محمد بن احمد، ابوالقاسم نیز فقیه و قاضى قرطبه بوده است ( همو، 1/83 ) .
... [مشاهده متن کامل]
ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب مُوَطّأ را به حافظه سپرد، همچنین اندکى فقه نزد ابوالقاسم ابن بشکوال و سپس نزد ابومحمد بن رِزق و ابومروان بن مَسَرَّة، و ادبیات عرب را نزد سَمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزیز و ابوعبدالله العازِری اجازه گرفت ، پزشکى را نیز نزد ابومروان بن جُرَّیول بَلَنسى و به ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التُّجالى یا التُّرُجالى ( از شهر تُرُجاله «تروخیلّو2» در اندلس ) فراگرفت . در فقه بیشتر به «درایت » دلبستگى داشت تا «روایت » و در آن زمینه کتاب بِدایَة المُجتهِد و نَهایة المُقتصد را تألیف کرد.
استادان وی در فلسفه شناخته نیستند و ما تنها مى دانیم که وی طى مدتى که نزد ابوجعفر بن هارون التُّرُجالى مى گذرانده از وی ریاضیات و نیز بسیاری از «علوم حِکمیّه » را آموخته بوده است ( مراکشى ، محمد، 6/22؛ ابن ابار، 2/553 - 554؛ ابن ابى اصیبعه ، 3/122 ) . ابن رشد بر علم کلام و به ویژه کلام اشعری نیز تسلط داشته ، هر چند بعداً در نوشته هایش از متکلمان انتقاد کرده است . در برخى گزارشها آمده است که استاد ابن رشد در فلسفه ، فیلسوف مشهور ابن باجه ( ه م ) بوده است ، اما این گزارش از لحاظ تاریخى نمى تواند درست باشد؛ زیرا درگذشت ابن باجه در 533ق /1138م روی داده بوده ، یعنى هنگامى که ابن رشد نوجوانى 12 یا 13 ساله بوده است ؛ ولى به گفتة ارنست رنان «همانندی عقاید و احترام ژرفى که ابن رشد با آن دربارة آن مرد بزرگ ( ابن باجه ) سخن مى گوید، حق مى دهد که به معنایى کلى ، ابن رشد را شاگرد وی تلقى کنند» ( ص . ( 14
هر چند از تفصیل سرگذشت ابن رشد آگاهى زیادی نداریم ، اما برخى از گزارشهای مورخان و نیز اشاره های خود ابن رشد در برخى از نوشته هایش ، تا اندازه ای رویدادهای زندگیش را منعکس مى کنند. فعالیتهای اجتماعى و علمى ابن رشد در دوران فرمانروایى موحّدون در اندلس جریان داشته است . در این میان سرگذشت وی ، به ویژه با رویدادهای دوران حکومت دو تن از برجسته ترین فرمانروایان موحدون ، یعنى ابویعقوب یوسف و ابویوسف یعقوب ( المنصور ) ، گره خورده بود، هر چند آغاز فعالیتهای اجتماعى و علمى وی در دوران فرمانروایى بنیان گذار سلسلة موحدون عبدالمؤمن على ( 524 - 558ق / 1130 - 1163م ) بوده است . بنابر گزارشهای مورخان ، عبدالمؤمن خود مردی دانشمند و دانش پرور بوده است و در دوران فرمانرواییش دانشمندان را از هر سو فرا مى خوانده و زندگى آسوده ای برایشان فراهم مى کرده است ( نک: ابن ابى زرع ، 203 - 204 ) .
در 548ق /1153م ، ابن رشد در مراکش بوده و احتمالاً برای یاری کردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است ( رنان ، . ( 15 از سوی دیگر نشانه ای در دست است که ابن رشد، احتمالاً در طى همین مدت اقامت در مراکش ، به پژوهشهای تازه ای در زمینة ستاره شناسى اشتغال داشته و مى کوشیده است که دانش ستاره شناسى را، که در دوران وی بر پایة هیأت بطلمیوسى استوار بوده که خودِ آن بر ریاضیات تکیه داشته است ، بار دیگر به ستاره شناسى دوران باستان بازگرداند که برپایة «اصول طبیعى » قرار داشته است . وی این نکته را در بخشى از تفسیر بزرگ خود بر کتاب متافیزیک یا مابعدالطبیعة ارسطو چنین بیان مى کند «پژوهش دربارة این ستاره شناسى قدیم باید یکباره از نو انجام گیرد، زیرا آن ستاره شناسى درستى است که بر اصول طبیعى استوار است . . . من در جوانى آرزو داشتم که این پژوهش را به انجام رسانم ، اما در این دوران پیری از این کار نومید شدم ، زیرا پیش از آن موانعى مرا از انجام آن بازداشته بود» ( تفسیر مابعدالطبیعه ، 3/1663 - 1664 ) .
پس از مرگ عبدالمؤمن ( 558ق ) پسرش ابویعقوب یوسف جانشین وی شد. در دوران فرمانروایى او که آکنده از حوادث ، درگیریها، جنگها، پیروزیها و شکستها بود، حاکمیت موحدون کاملاً استوار شد و اندلس از شکوفایى زندگى اجتماعى و نیز فرهنگى برخوردار گردید. خود ابویعقوب نیز مردی دانشمند و در تاریخ عرب و لغت و نحو عربى بسیار چیره دست بوده است و از دانشهای دیگر، مانند فقه و حدیث نیز بهره ای فراوان داشته و سرانجام به آموختن فلسفه روی آورده بود و در این رهگذر از آموختن پزشکى نظری آغاز کرده و با مهم ترین رشته های فلسفه آشنا شده بود. وی همچنین فرمان داده بود که کتابهای فلسفى و دیگر دانشهای نظری را از اقطار اندلس و مغرب ، گرد آورند و نیز در هر جا در جست و جوی دانشمندان و به ویژه اهل دانشهای نظری بود، چنانکه شمار بسیاری از ایشان بر وی گرد آمدند ( مراکشى ، عبدالواحد، 237 - 239 ) .
یکى از برجسته ترین این دانشمندان ، فیلسوف نامدار ابن طُفَیل ( د 581ق /1185م ) بود، که وزیر و پزشک ابویعقوب گردید و نزد او از اعزار و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفیل نیز، به نوبة خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابویعقوب دعوت و وی را به بزرگداشت ایشان تشویق مى کرد. ابن طفیل ، که پیش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وی را به ابویعقوب معرفى کرد.
عبدالواحد مراکشى نخستین دیدار ابن رشد را با ابویعقوب ، که در سرنوشت اجتماعى و فلسفى ابن رشد نقش تعیین کننده ای داشته است ، چنین بیان مى کند «شاگرد فقیه وی ( یعنى ابن رشد ) استاد ابوبکر بن بُندود بن یحیى قرطبى مرا آگاه کرد، که بارها از ابوالولید شنیدم که مى گفت ، هنگامى که نزد امیرا . . .