ابلی
/~boli/
لغت نامه دهخدا
ابلی. [ اَ ب ُ ] ( اِ ) به لوترا، شرم ِ مرد.
ابلی. [ اُ لی ی ] ( اِخ ) نام کوهی معروف نزدیک اجا وسلمی ، دو کوه قبیله طی و در آنجا مردابی است به پهنای هفت فرسنگ که آب باران در آن گرد آید، تلخ مزه.
ابلی. [ اُ ب ُل ْ لی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به اُبُلّه : و از ابله دستار و عمامه ابلی خیزد. ( حدود العالم ).
ابلی. [ اِ ب ِ لی ی ] ( ع ص نسبی ) رجل ابلی ؛ مردی اشتردار. ( مهذب الاسماء ).
ابلی. [ اَ لا ] ( ع ن تف ) کهنه تر.
فرهنگ فارسی
کهنه تر
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
آبلی. آبلی ( به فرانسوی: Ablis ) یک کمون در فرانسه است که در ایولین واقع شده است. [ ۱] آبلی ۲۵٫۹۲ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱۵۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: آبلی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید