[ویکی فقه] أبدال. أبدال یاران یاران
یاران مهدی علیه السلام در
عصر ظهور هستند.
«ابدال» جمع «بدل» یا «بدیل»، عده ای معلوم از شایستگان و خاصان خدا هستند که گویند: هیچ گاه زمین از آنان خالی نباشد و جهان بدیشان برپا است و آن گاه که یکی از آنان بمیرد، خدای سبحانه و تعالی دیگری را به جای او برانگیزد، تا آن شمار-که به قولی هفت و به قولی هفتاد است-همواره کامل بماند.(«صدقوا الابدال هم الاوصیاء جعلهم الله فی الارض بدل الانبیاء اذا رفع الانبیاء و ختم بمحمد (صلی الله علیه و آله وسلّم)» )برخی نیز گفته اند: آنان، گروهی اند که خداوند سبحانه و تعالی به وسیلۀ آن ها
دین را برپا نگه می دارد و روزی را نازل می کند. چهل نفر از ایشان در شام و سی نفر در سایر بلاد هستند. هرگاه یکی از
دنیا برود، کس دیگری همانند او به جای او قرار می گیرد. «... رهبان باللیل لیوث بالنهار کان قلوبهم زبر الحدید فیبایعونه بین الرکن و المقام...»
[ویکی فقه] اَبْدال، جمع بَدَل یا بِدْل به معنای جانشین و نیز به معنای کریم و شریف می باشد. این اسم بر جمعی از بندگان خاص خدا اطلاق می شود که در میان اولیا دارای مرتبتی مخصوص بوده اند.
تعداد ابدال ثابت و معیّن است و هرگاه عمر یکی از آنان به پایان رسید، فرد دیگری از طبقه فروترِ اولیا جایگزین او می گردد.
[ویکی شیعه] اَبْدال، اصطلاحی در
عرفان اسلامی برای اشاره به جمعی از بندگان خاص خدا است که در میان اولیاء الهی جایگاهی ویژه دارند. بنابر روایات عرفانی، شمار ابدال ثابت و معین است و هرگاه عمر یکی از آنان به پایان رسد، فرد دیگری از طبقۀ فروترِ اولیا جایگزین او می گردد. این که ابدال کدام گروه از اولیاء الهی است، مورد اختلاف است.
بیشتر روایات درباره ابدال، از اهل سنت نقل شده و این اصطلاح بیشتر نزد عرفا و صوفیان کاربرد دارد.
«ابدال» کلمه ای عربی و جمع بَدَل یا بِدْل، به لغت معنای جانشین و نیز به معنای کریم و شریف است.
دربارۀ وجه نام گذاری این گروه به ابدال چند نظر در دست است. بنابر برخی روایات شیعه، ابدال از آن رو که جانشینان انبیاء شمرده می شوند، ابدال نامیده شده اند. بعضی گفته اند که چون شمار ابدال ثابت است و به محض درگذشتِ یکی از آنان، فرد دیگری جانشین او می گردد، چنین نامیده شده اند. برخی معتقدن که چون آنان می توانند هنگام ضرورت صورتی مثالی و یا شخصی روحانی را به عنوان بدل به جای بگذارند و جایگاه خود را ترک کنند، ابدال خوانده شده اند. ابن عربی تبدیل صفات مذمومه به صفات محموده را که از خصوصیات ابدال است به عنوان یکی از وجوه تسمیۀ آنان
ذکر می کند. .
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است
اَبْدال، جمع بَدَل یا بِدْل به معنای جانشین و نیز به معنای کریم و شریف. این اسم بر جمعی از بندگان خاص خدا اطلاق می شود که در میان اولیا دارای مرتبتی مخصوص بوده اند. تعداد ابدال ثابت و معین است و هرگاه عمر یکی از آنان به پایان رسید، فرد دیگری از طبقة فروترِ اولیا جایگزین او می گردد.
درباره وجه تسمیه این گروه به ابدال اختلاف است. به موجب برخی از روایات شیعه، اینان از آن رو که جانشینان انبیا شمرده می شوند، ابدال نامیده شده اند. بعضی گفته اند که چون تعداد ابدال ثابت است و به محض درگذشتِ یکی از آنان، فرد دیگری جانشین او می گردد، چنین نامیده شده اند. گاه نیز گفته شده است که چون آنان می توانند به هنگام ضرورت صورتی مثالی و یا شخصی روحانی را به عنوان بدل به جای بگذارند و جایگاه خود را ترک کنند، ابدال خوانده شده اند.
ابن عربی تبدیل صفات مذمومه به صفات محموده را که از خصوصیات ابدال است به عنوان یکی از وجوه تسمیة آنان ذکر می کند. اصطلاح ابدال عمدتاً در میان عرفا و صوفیه کاربرد داشته است، اما همواره مستند به روایاتی بوده که در این زمینه نقل شده است.
ابن خلدون بر این اعتقاد است که پیدایش اعتقاد به قطب و ابدال در میان صوفیه، از اعتقاد شیعیان به
امام و نقیبان نشأت یافته است. در میان صوفیانِ قلمرو امپراتوری عثمانی لفظ ابدال و بٌدًلاء (جمع بدیل) به درویشان نیز اطلاق شده و به دنبال انحطاط طریقت های صوفیانه در آن سرزمین، این دو کلمه در زبان ترکی به صورت مفرد و به معنای ابله و ساده لوح بکار رفته است.
در روایات و ادعیة شیعه این کلمه گاه بر اوصیاء پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که خداوند آنان را بدل و جانشین انبیا قرار داده، اطلاق شده است. و گاه مراد از آن اصحاب خاص ائمه علیهم السلام بوده است (همانجا). اهل سنت نیز روایاتی نقل کرده اند که در آنها ویژگیهایی برای ابدال بدست داده اند.
از علی علیه السلام نقل کرده اند که گفت: ابدال، که شمارة آنان 40 نفر است. در شام هستند، هرگاه یکی از آنان وفات کند، خداوند یک تن دیگر را جایگزین او می کند. خداوند به برکت وجود آنان باران بر زمین می باراند و به سبب آنان مسلمانان بر دشمنان پیروز می گردند و عذاب الهی از اهل شام برداشته می شود.
همچنین از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند که گفت: ابدالِ امّتِ من 40 نفرند: 22 نفر در شام و 18 نفر دیگر در عراقند. هرگاه یکی از ابدال وفات کند، خداوند دیگری را جانشین او می سازد و آنگاه که فرمان الهی برسد همه رحلت خواهند کرد و با رفتن آنان قیامت برپا خواهد شد.
[ویکی فقه] ابدال (ابهام زدایی). واژه ابدال ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: معانی• ابدال (عرفان)، به فتح الف، یکی از اصطلاحات عرفانی به معنای اسم بر جمعی از بندگان خاص خدا• ابدال (تجوید)، به کسر الف، از اصطلاحات بکار رفته در علم تجوید به معنای بدل کردن تاء تانیث به «هاء» و کلمات منصوب به الف اعلام و اشخاص• ابدال بیگ، از صوفیان هفتگانه و از یاران سلطان حیدر و سلطان علی صفوی• ابدال چشتی، از مشایخ بزرگ سلسلۀ
چشتیه در سده های ۳ و ۴ قمری
...
[ویکی فقه] ابدال (تجوید). ابدال، از اصطلاحات بکار رفته در علم تجوید بوده و به معنای بدل کردن تاء تانیث به «هاء» و کلمات منصوب به الف است.
ابدال، به کسر همزه به معنای عوض کردن است، و در اصطلاح علم تجوید، بدل کردن تاء تانیث به «هاء» و کلمات منصوب به الف است.تاء تانیث مانند: صلوة ـ زکوة ـ فاکهه ـ مره ـ حمره که در حال وقف به جای تاء (ة) هاء (ه) تلفظ می شود مثلا صلوة می شود صلوه.
بقره/سوره۲، آیه۳.
مانند آیه: «فانفلق فکان کل فرق کالطود العظیم؛
شعراء/سوره۲۶، آیه۶۳.
علم تجوید؛ قرائت؛ اختلاف قرائات در ابدال.
[ویکی فقه] ابدال (عرفان). اَبْدال، جمع بَدَل یا بِدْل به معنای جانشین و نیز به معنای کریم و شریف می باشد. این اسم بر جمعی از بندگان خاص خدا اطلاق می شود که در میان اولیا دارای مرتبتی مخصوص بوده اند.
تعداد ابدال ثابت و معیّن است و هرگاه عمر یکی از آنان به پایان رسید، فرد دیگری از طبقه فروترِ اولیا جایگزین او می گردد.
وجه تسمیه
درباره وجه تسمیه این گروه به ابدال اختلاف است. به موجب برخی از روایات شیعه، اینان از آن رو که جانشینان انبیا شمرده می شوند، ابدال نامیده شده اند.
قمی، عباس، سفینة البحار، ج۱، ص۶۴، نجف، ۱۳۵۲-۱۳۵۵ق.
اصطلاح ابدال عمدتاً در میان عرفا و صوفّیه کاربرد داشته است، اما همواره مستند به روایاتی بوده که در این زمینه نقل شده است.ابن خلدون بر این اعتقاد است که پیدایش اعتقاد به قطب و ابدال در میان صوفیه، از اعتقاد شیعیان به امام و نقیبان نشأت یافته است.
ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۶۳۱، تهران، ۱۳۵۲ش.
...
[ویکی فقه] ابدال (علوم قرآنی). ابدال، تبدیل حرفی به حرف دیگر را می گویند.
«ابدال» یکی از اسلوب های بدیعی قرآن ، و در لغت به معنای تبدیل و دگرگون کردن چیزی از حالت اصلی خود، و در اصطلاح ، جایگزین کردن حرفی به جای حرف دیگر است.
[ویکی فقه] ابدال (یاران مهدی). أبدال یاران یاران
یاران مهدی علیه السلام در عصر ظهور هستند.
«ابدال» جمع «بدل» یا «بدیل»، عده ای معلوم از شایستگان و خاصان خدا هستند که گویند: هیچ گاه زمین از آنان خالی نباشد و جهان بدیشان برپا است و آن گاه که یکی از آنان بمیرد، خدای سبحانه و تعالی دیگری را به جای او برانگیزد،
شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۴۷۶.
یاران مهدی علیه السلام، اوتاد،
اخیار ،
عصائب ، زمینه سازان ظهور.