لغت نامه دهخدا
ابداء. [ اِ ] ( ع مص )آغاز کردن. آغازیدن. ابتدا کردن. شروع کردن. سر کردن. سر گرفتن. ابتداء. کار نو و نخستین آوردن. نو آفریدن. || آشکار کردن. پیدا کردن چیزی را.
فرهنگ معین
دانشنامه آزاد فارسی
اِبداء
(در لغت به معنی آغازکردن، آشکارساختن و نوآفریدن) اصطلاحی در کلام. اِبداء و ابتداء تعابیری است دربرابر اِعاده و در معنی اِبداع که مراد از آن، ایجاد غیرمسبوق به مثل؛ یا نخستین بار آفریدن چیزهاست. اِبداء و اعاده، افعالی خدایی است و خداوند در قرآن (معناً و نه لفظاً) مُبدأ و مُعید خوانده شده است، «هُوَالذّی یُبْدِؤُالخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» (روم، ۲۷). نیز← اِبداع؛ اِعاده
(در لغت به معنی آغازکردن، آشکارساختن و نوآفریدن) اصطلاحی در کلام. اِبداء و ابتداء تعابیری است دربرابر اِعاده و در معنی اِبداع که مراد از آن، ایجاد غیرمسبوق به مثل؛ یا نخستین بار آفریدن چیزهاست. اِبداء و اعاده، افعالی خدایی است و خداوند در قرآن (معناً و نه لفظاً) مُبدأ و مُعید خوانده شده است، «هُوَالذّی یُبْدِؤُالخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» (روم، ۲۷). نیز← اِبداع؛ اِعاده
wikijoo: ابداء
پیشنهاد کاربران
ابداء از اضداد است در دو معنی انشاء و اخبار آمده است در علم حقوق در معنی اخبار ، اعلام و اعلان مستعمل است لذا ابدائی وصف حکم دادگاه است که واقعیتی را اعلام و اعلان می کند مانند حکم دادگاه به مالکیت مدعی در دعوی مالکیت
کلمه ( ابداء ) که مصدر ( تبدوا ) است ، به معنای اظهار است .