ابادیس


معنی انگلیسی:
abadis web development company

فرهنگ اسم ها

اسم: آبادیس (پسر) (فارسی) (تلفظ: abadis) (فارسی: آبادیس) (انگلیسی: abadis)
معنی: نام یکی از پزشکان دوره هخامنشی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی

فرهنگ فارسی

( آبادیس ) پزشک نامی در دوره هخامنشی - شرکت طراحی و توسعه وب آبادیس

پیشنهاد کاربران

هر چه واژه بیشتر بدست دهیم بهتر است، زیرا دستمان در گزینش بازتر است؛
" مانده خوب است نه درمانده . گُتِهء لری "
آبادیس برگرفته از واژه اوستایی "اَپَدیسَ" است که برابر "آموزنده، یاد گیرنده" میباشد:
پسگشت:
رویه 87 نبیگ "فرهنگ واژه های اوستا"
بِدرود!
ابادیس
کلمه ی آبادیس از یک منظر مرتبط با کلمه اپتیک و اپتیما و آبادیک به مفهوم پر آب و تاب، تابان و تابنده یعنی بسیار نورانی و درخشان. یعنی آباد شده. یعنی آبادیس شده.
و از یک منظر دیگر یعنی؛
کلمه آبادیس از دوکلمه تشکیل شده. کلمه آبا که معمولا آبااجداد هم می گیم یعنی ریشه یعنی پیشینه. و کلمه دیس هم مرتبط با دیزاین و دیز شدن. البته اگر از زاویه تبدیل حروف در غالب کلمه به کلمه دیس نگاه کنیم حرف س تغییر شکل یافته حرف ز می باشد. یعنی دیز. مثل موسیقی و موزیک. در زبان ما تات های خراسان شمالی که لهجه ای از زبان فارسی می باشد دیز یعنی دوز بودن، میزان شدن. اصطلاح دوخت و دوز هم یعنی دوختن دو پارچه جهت دوز شدن آنها به هم. اصطلاح دیز و دیزی هم که در پخت و پز کاربرد دارد یک کهن واژه و یک کلیدواژه قدیمی است یعنی ترکیب چندین مواد غذایی جهت دیز شدن و میزان شدن سلامتی انسان. اگر هم رد این کلمه رو در زبان انگلیسی دنبال کنیم کلمه دیزاین که به مفهوم طراحی برای ما ترجمه و برگردان شده است در واقع به مفهوم جور کردن و تنظیم شدن دو یا چند چیز به همدیگر می باشد. به عنوان مثال در دیزاین داخلی منازل طوری هست که رنگ پرده و مبل و فرش باید به گونه ای باشد که رنگ بندی دیز هم باشند و تناسب رنگ ها رعایت شده باشد. یا به عنوان مثال چراغ قوه رو وقتی به سمتی که نیاز باشه تمرکز بیشتری باشه به طرف می گیم دیز بنداز یعنی تنظیم بنداز. یا وقتی غذا همه چیش روبرا باشه می گیم همه چیش به همدیگه دیزه یا میزونه. بازی دوز هم وقتی سه تا مهره باهم ردیف می شوند اصطلاحاً می گن دوز شد. شبدیز هم که نام اسب شیرین و خسرو بود اینجا یعنی هم ردیف و هم رنگ شب شدن یعنی رنگ اسب مانند رنگ شب به همدیگر دوز شده است یعنی اسب مشکی.
...
[مشاهده متن کامل]

بهترین فرهنگ واژه خواهد بود خیلی بهتر از فرهنگ واژه های موجود
آبادیس: این واژه در سنسکریت ابهیادیص abheyādiś به معنی آموزش عالی دادن است و از دو بخش ساخته شده است: پیشوند ابهی abhi و فعل آدیص به معنی نشان دادن، آموزاندن، آموزش دادن. البته برخی افعال در سنسکریت، در پارسی به صورت نام به کار رفته است مانند ستیا styā یعنی بازتاب دادن یا طنین افکندن که در پارسی سِتیا خوانده شده و نام دختر است و در خود سنسکریت نیز برخی واؤه ها هم فعل است و هم نام؛ مانند بال ( صدای افتادن چیزی بر زمین ) و نیز بال به معنی زیستن و زندگی کردن. پس آبادیس می تواند به معنی آموزش عالی دهنده نیز باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

آبادیس در میان پژشکان ایران باستان نیست؛ در پژوهشی با نام: پزشکان در ایران باستان که در دانشگاه علوم پژشکی شیراز توسط آقایان آرمان زرگران، سعید دانش آموز، عبدالعلی محقق زاده و بانو آیدا احمدی در سال 2012 انجام شده و نام پزشکان برده شده، کسی به نام آبادیس در میان آنان نیست.

آبادیس : همانند پد، همانند پدران و اجداد
نام پزشکی که در دوره هخامنشیان می زیست
انتخاب شرکتی ایرانی بعنوان نام برند
سلیم
آبادیس: مانند پدران
سلیم
آبادیس یک نام ایرانی برای پسر ست و از طرفی نام پر آوازه ترین درمانگر دوران ایران باستان در زمان هخامنشی یان بوده.
آبادیس= کلمه ای مشتق از دو جزء ( آبا ) و ( دیس )
به مانند کلمه های مشتق طاقدیس ناودیس
یا ( مهدیس که به معنای مثل ماه )
آبادیس نیز به معنای �مثل آبا�
به مانند آبا و اجداد پدر
که نامیست مردانه که شاید به منظور زنده نگه داشتن یاد
...
[مشاهده متن کامل]

آبا و اجداد برای پسران در ایران باستان گذارده میشده است.
همچنین تداعی کننده نام پزشک مشهور هخامنشی
کلمه یا اسمی کاملا ایرانی و فارسی
نامی بسیار زیبا برای فرزند پسر

�آبادیس� محاوره و صیقل خورده کلمه � آپادایس� است به معنی پدرخوانده یا کسیکه پدر حقیقی نیست ولی مانند پدر حقیقی گرامی داشته می شود.
فی المثل کلمه �پارادایس� یا محاوره آن �پردیس�به معنی بهشتگون یا باغی که شبیه به بهشت واقعی ساخته شده باشد
آبادیس : مثل بزرگان ، مثل مادران ، مثل پدران ، مثل بزرگزاده ها
کلمه ابادیس در معنی بزرگ قرار گرفته و بدونه شک این کلمه برازنده این دیکشنری کامل هست
بهترین لغت نامه جهت زنده نگه داشتن فرهنگ فارسی. دورود براستاید آبادیس
آبا دیس=دیس اجدادی؛فرهنگ لغت مرجع
نکته . محل استفاده یا قرار گرفتنش را دقت کنید چون هم واژه ای کامل و هم تحریف شده از زبان تنبلی میباشد.
آبادیس = نامی پسرانه با قدمت بسیار ( نامگذاری مکانهای تجاری ، بر روی شهر یا روستا ، در کشورهای مختلف هم استفاده شده از جمله یونان )
...
[مشاهده متن کامل]

آبادیس = در گویش های محلی تحریف شده آبادی هست میباشد ( خیره کنندس=خیره کننده هست ) . در اجسام ، هنوز قابل استفاد و مفید است ( توصیه کردن به خود یا یک دوست )
اگر معرف مکان ، شهر ، روستا و. . . . ، تعریفی است امنیت خوب و شریف بودن مردم ان قسمت .
اگر صفت معرف انسان ( زن ، مرد ) باشد به معنای ارزشمند و مفید بودن آن فرد و اینکه شخص همه فن حریف و دارای تخصص و هنرهای بسیار است
آبادیس = معرف فردی که وام به دیگران میدهد ( به هر شکل وجه نقد یا کالا ) و خوب یا بد بودن آن فرد را نشان نمیدهد .

آبادیس . صفت است و معرف شخصی که در زمینه های زیادی تخصص دارد و هرکاری به او سپرده شود به خوبی و کامل انجامش میدهد ، فرد همه فن حریف .
شخصی است که در یک محل ارزشمند واقع میشود و اطرافیان از وجودش بهره میبرند
نام یک نرم افزاری که درحال حاضر مارو میخ خودش کرده. . !!
جناب عیوض صحرا ، درج واژه آبدیده در ترادف سازی کلمه ابادیس، شایسته نیست ! بدیهتا واژه آبداده منظور بوده است مگر بداعتی مکنون در نظر باشد. سپاس از اساد گرامی.
یکی از هفت فیلسوف بزرگ یونان که یک شاهزاده سکا بودند
قاموس
نام نرم افزار دیکشنری، انواع فرهنگ لغت فارسی و انگلیسی و مترجم، بسیار کامل و جامع و دقیق، با قابلیت افزودن معانی توسط کاربران
نام دکتری که در دوره ی هخامنشیان بود وهمینطور می گویم من دکتر ها را خیلی دوست دارم
بهترین مترجم و فرهنگ لغت ایران👌
https://abadis. ir/
دیکشنری عالی
آبا دیس. در واقع همان آب دیس است که از دو بخش ( آبا ) و ( دیس ) درست شده که آبا یعنی آب ودیس پسوند شباهت بنابر این روی هم به معنی ( مثل آب ) است زلال و جاری
( آپا ) اگر به معنی بالا باشد، با واژه ی انگلیسی ( آپ - up ) میتوان نتیجه گرفت که هم ریشه اند و جزو واژگان هندواروپایی هستند.
ولی از آن طرف واژه هایی مانند ( أبا یا أب ) در زبان عربی داریم که اگر فرض کنیم این واژگان از زبان های دیگری گرفته نشده باشد به این نتیجه میرسیم که این واژه ممکن است یکی از واژگان مشترک همه انسان ها در زبان مشترک قدیمی بوده است که ابتدا همه انسان های نخستین با آن سخن میگفتند و سپس با گذر زمان، به خانواده های مختلف زبانی پدید آمده است. و فرضیه اینکه زمانی همه انسان ها یک زبان مشترک داشتند را تقویت میکند.
...
[مشاهده متن کامل]

نام یک برنامه کامپیوتری کامل از انواع دیکشنری های چند زبانه کامل به همراه انواع فرهنگ لغت فارسی در فضای مجازی و قابل دانلود از پلی استور
چرا بعضی معنا گنگ نامفهوم میباشد.
سپاس از صبوری شما
اسم دیکشنری آنلاینه:/
دیکشنری انلاین
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: نام یکی از پزشکان دوره هخامنشی
با افتخار، بهترین فرهنگ لغت و مترجم دنیا
دەشتی سابر
کاربردان

هرواژه یی را باید درهنگام خودش بررسی شود. این واژه را نیزدرزبان پهلوی وهنگام هخامنشیان. واژه آپاتیس است . چون درپهلوی آباد ، آپات است. امروزه دیس به چم مانند وهماننداست. آپادیس هم نام پزشک بنام هخامنشی
...
[مشاهده متن کامل]
بوده است. البته می دانیم تازیان بیابانگرد، پس ازچیرگی کارهای دبیری ودیوانیشان به دست ابرانیان افتادوپاره یی ازواژه های فارسی به درون آن زبان رفت. مانند پردیس که چون پ نداشتند پردیس گفتند . انگلیس ها وروس ها وفرانسوی ها که پیشینه ی چیرگی برنیاخاک ماداشته اندواژه هایی ازماوام گرفتند و واژه هایی هم وام دادند.

آنکه مانند اجدادش است
نام یک پزشک در دوره ی هخامنشی
ابادیس= تمام ابادی ها کل جهان تمام شهر هاوبلدها تمام ولایات
علاوه بر ان که نام خاص است ومعنی الگوی آبا یعنی پدران را میدهد معنی زیبای جمع آبادی ها را در لاتین میدهد چون ادات وادوات جمع فرهنگها هنوز مشترک است مثال در زبان ارمنی و پارسی و عربی و روسی پسوند آن مانند
...
[مشاهده متن کامل]
اکبریان پارسی در دریان ارمنی قاسمیان در روسی و لذا روس بجای پسوند ی از اف استفاده میکند مثل قاسم اوف پس ادات جمع تعلق خاص به هیچ فرهنگی ندارد ودر کل جهان مشترک است و اس آخر ابادی جمع آبادی ها است

هوالعلیم
آبا یعنی پدران ، اجداد ، پیشگامان ، پیشرو ، سرسلسله نسل ، بزرگ خاندان .
دیس پسوند شباهت است یعنی مانند ، شبیه ، مثل ، همسان ، مشابه.
آبادیس یعنی مانند پدران ، شبیه بزرگ خاندان ، همچون پیشگامان. . . . .

آبادیس نام پسرانه و نام پزشکان دوره ی هخامنشی است
- اسم پسرانه
- نام یکی از پزشکان دوران هخامنشی
- در آبادیس، دیس به معنای مانند است
- آبادیس به معنای پدر و یا پزشک است
- نام دهی در شهرستان زرند
- معانی دیگر: پزشک، طبیب، پیشکسوت، بی انتها، مرشد

قبل از هر معنی و مفهوم، تصویر لغتنامه ، دیکشنری و فرهنگ واژگان در ذهن مصور می گردد. بنابراین بهترین معنا آن است که بگوئیم ، فرهنگ واژه ، البته فرهنگ واژه ای عمومی که هر کاربری در آن مشارکت دارد و همچون من احساس می کند سایت اختصاصی خودش است.
بی انتها
■آبادیس■
در دروره هخمانش پزشکی مشهور به نام آبادیس وجود داشت که بسیار مشهور بوده است
اما بعضی اوقات به معنی ارجمند نیز میباشد
■خرم آباد ، لرستان■
نوشتار انگلیسی واژه آبادیس ( ABBADIDE )
سلام. نظر ابن بنده حقیر
نشان از جایی که آبادی هست میدهد
نام پزشکی در دوره ی هخامنشی
پیشکسوت ، مرشد
نام دیکشنری آنلاینی که افتخار فرهنگ ایرانی است، خدا قوت پرسنل ارجمند آبادیس ( از طرف خرم آباد لرستان )
پزشک✋
نام دهستان از بخش یزدان آباد در شهرستان زرند
آره منم فکر کنم آبادیس به معنای مانند پدر یا مانند پزشک باشه. . . همون طور که اسم هایی مثل تارادیس تارا دیس : ستاره_مانند یا مهدیس مه ( ماه ) دیس:ماه _مانند
حالا دیس به معنای : مانند یا مثل هست. . .
هر اسمی هم که قبل از اون بیاد با توجه به معنی اسم یعنی مانند. . . بوده
واژه ی آپادیس رو من در کتاب سرزمین جاوید خوندم و به منطقه ای گفته میشد که نجف آباد تا دستگرد کنونی در غرب اصفهان قرار دارند و در آن زمان جنگی به سرپرستی یکی از بانوان شجاع ایرانی رخ داد که در نهایت ایرانیان پیروز شدن
ابا گویشی از اپا هست و اصلا عربی نیست اپا در فارسی به معنی بالا و بلند مرتبه است ( up انگلیسی )
دیس گویشی از دست است ولی این واژه در گذر زمان به معنی ( فرم و قالبمحکم و سفت ) تغیر ماهیت داده
ابادیس = نماد بلند مرتبگی - پدر _ رهبر _ رییس
آبادیس در اصل آباددیس بوده است که حرف دال در تلفظ بیانی حذف شده است و به معنی مثل و شبیه آباد می باشد یعنی مکانی خرًَم و آباد و پُر رو نق. البته اگر مادر را زمین و پدر را آب بدانیم ، همان مفهوم آبا و پدر ان نیز می دهد که در مفهوم دیگر سرپرست و بزرگ خانواده است
توجه:پردیس ( فردیس ) :بهشت، مینو -
که ردپا و مفهوم ( پر، فر ) در آن دیده نمی شود، پس "ساده" است. ممنونم
معنی: پیشکِسوَت، کهنه کار، اسطوره ( استوره ) ! -
با تجربه، کافی، کاردان، حرفه ای، ماهِر، این کاره، آزموده، زُبده، کاربَلَد، کارکُشته، دنیا دیده، آبدیده! -
حق پدری داشتن، به مانند پدر، پدرانه! -
مُرشد، پیشوا، راهنما، رهبر، سرپرست، کلانتر، ناخدا، فرمانده،
سردَمدار، سردسته، سرکَرده، سرگروه، سرتیم ( کاپیتان ) ، سَردار ( سِزار ) ، باباشَمَل! -
پرچم دار، پیشگام، پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ، پیش قَراوُل، یکه تاز! -
مجید، آچار فرانسه، همه کاره، همه فن حریف، همه چی دون، همه چی تموم!
اسم پسرانه -
نام پزشک نامدار دوره هخامنشی که مردم را درمان می کرد!
این واژه، نخست " آپا" بوده:
واژه فارسی باستان - به مانند: آپادانا!
سَر، بالا، بلند، زِبَر، صدر، فراز، اَبَر، فرا، فوق -
پدر، بابا، آبا - بزرگ، سَروَر، والا، شامخ، بلندپایه

سپس در گذشت زمان، به گونه آبا ( اسم ) درآمده:
واژه ای ترکی، عربی -
بزرگان، پدران، اجداد - پیشوا، رهبر، سرپرست، کلانتر - فرزانه، طبیب ( پزشک ) ، حکیم، دانشمند
دیس ( پسوند همانندی یا شباهت ) : مثل: تندیس، سردیس، طاقدیس، ناودیس، گلدیس و. . .
پس آبادیس یک واژه ی ( ( مشتق ) ) است! -
یکی از شرایط فارسی شدن یک واژه این است که با وندها ( پیشوند، میانوند، پسوند ) همراه باشد!
گرچه واژه های ترکی هم جزو فارسی حساب می شوند؛چون، یکی از گویش های ناب ایرانی محسوب می شوند!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٨)

بپرس