اشی برای کسی پختن که یک وجب یا چهار انگشت روغن رویش باشد

اصطلاحات و ضرب المثل ها

( آشی برای کسی پختن که یک وجب یا چهار انگشت روغن رویش باشد ) معنی اصطلاح -> [ یک ] آشی برای کسی پختن که یک وجب / چهار انگشت روغن رویش باشد

تهدید به گرفتن انتقام از / آزار رساندن به / چیدن توطئه ای برای / آوردن بلایی سر کسی
مثال:
آره جون خودش، خیال کرده می تونه هر کاری که دلش می خواد با من بکنه؛ یه آشی براش بپزم که یه وجب روغن روش باشه.
توضیح:
گویا این اصط. از روابط درباری دوران ناصرالدین شاه ریشه می گیرد. دکتر فوریه پزشک ناصرالدین شاه در کتاب سه سال در دربار ایران نوشته است: ناصرالدین شاه سالی یک بار آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور داشت تا ثواب ببرد... در پایان کار، آشپزباشی کاسه ی آشی برای هریک از بزرگان کشور می فرستاد و گیرنده می بایست آن کاسه را از اشرفی پر کند و پس بفرستد. اگر می خواستند به کسی احترام زیادی بگذارند، روی آش او روغن بیشتری می ریختند. روشن است کسی که کاسه ی بزرگی می گرفت که مقدار زیادی روغن روی آن بود، زیان بیشتری می دید. به همین دلیل اگر آشپزباشی با یکی از بزرگان اختلاف پیدا می کرد، به او می گفت: به تو نشان خواهم داد، آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.

پیشنهاد کاربران

آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.

بپرس