اس باد

لغت نامه دهخدا

( آس باد ) آس باد. ( اِ مرکب ) آسیا که بقوت باد گردد. بادآس. رحی الرّیح. ( ربنجنی ). آسیاچرخ.، اسباد. [ اِ ] ( ع مص ) نو برآمدن گیاه نصی در بنه خشک آن. نو برآمدن گیاه نصی در قدیم آن. ( منتهی الارب ). || موی ستردن. ( منتهی الارب ).

اسباد. [ اَ ] ( ع اِ ) جامه های سیاه. || سرهای گیاه نصی که اول روید. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( آس باد ) ( اسم ) آسی که بقوت باد گردد باد آس آسیا چرخ .
آسیا که بقوت باد بگردد
جامه های سیاه

فرهنگ معین

( آس باد ) (س ِ ) (اِمر. ) آسی که با نیروی باد کار می کند. بادآس .

پیشنهاد کاربران

آسی که با نیروی باد= آس باد " به گردش در آید . هم چنان که " آسیاب= آس آب " " آسی که با نیروی آب به گردش در آید و نیز " دستآس = دست آس " آسی که با نیروی دست به حرکت در آید و الخ

بپرس