ارام جای

لغت نامه دهخدا

( آرام جای ) آرام جای. ( اِ مرکب ) جای استراحت :
پرستش کنم پیش یزدان به پای
نبیند مرا کس به آرام جای.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( آرام جای ) ( اسم ) جای استراحت جای آسایش .
جای استراحت

پیشنهاد کاربران

آرام جای: جای استراحت، جای آسایش.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳٠۶. )
آرام جای: آرام جا:
مستقر، محل استقرار و سکون. موید الدین شیرازی، بنیاد تاویل در ترجمه آیه 24 سوره 7: «شما را اندر زمین آرام جایی است»

بپرس