دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در دیکشنری فارسی به فارسی با حرف ق - صفحه 60
قضاقورتکی
قضام
قضاه
قضاه سته
قضاوت
قضاوت ورزیدن
قضاک
قضای حاجت
قضایا
قضب
قضبات
قضبان
قضبه
قضض
قضع
قضعم
قضف
قضفان
قضفه
قضقاض
قضقضه
قضلام
قضم
قضم قریش
قضمائ
قضمه
قضمیه
قضه
قضی
قضیب
قضیت
قضیض
قضیف
قضیم
قضین
قضیه
قضیه ٔ انشائیه
قضیه ٔ جزئیه
قضیه ٔ منحرفه
قضیه ٔ کلیه
قضیه حملیه
قضیه شرطیه
قضیه منعکسه
قضیه مهمله
قط
قط الزباد
قط زدن
قط کردن
قطا
قطائع
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65