96 1622 100 1 کناممترادف کنام: بیشه، چراگاه، کمینگاه، لانه معنی کنام در لغت نامه دهخدا کنام. [ ک ُ ] (اِ) آرامگاه و آشیانه ٔ آدمی و سایر حیوانات چرنده و پرنده و دد و دام و سباع و بهایم. (برهان ) (جهانگیری ). محل و مکان و آرامگاه آدمی وحیوانات دیگر از درندگان و آشیانه ٔ مرغ و پرندگان. (انجمن آرا) (آنندراج ). آرامگاه آدمی و وحوش و آشیانه ٔ مرغان. (فرهنگ رشیدی ). آرامگاه و خانه ٔ آدمی و آشیانه ٔ بهائم و سباع و دد و همه ٔ حیوانات چرنده و پرنده. (ناظم الاطباء). آرامگاه بهایم و آشیانه ٔ مرغان صحرا. (غیاث ). شبگاه شیر و دد و دام و مرغ باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 337). شبگاه و آرامگاه سباع و جوارح طیور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دریغ است ایران که ویران شودکنام پلنگان و شیران شود.فردوسی.همه بوم ایران تو ویران شمرکنام پلنگان و شیران شمر.فردوسی.چو یک پاس بگذشت درنده شیربه پیش کنام خود آمد دلیر.فردوسی.چنانکه میش کند بچه در نشیمن شیرچنانه کبک نهد خایه در کنام عقاب.قطران.در این بیشه زین بیش مگذار گام که ببر بیان دارد آنجا کنام.اسدی.صحن زمین کنام ستور سپاه تست اوج سپهر ساق ستون خیام تست.ابوالفرج رونی.من خاک خاک او که ز تبریزکوفه ساخت خاکیست کاندر او اسداﷲ کند کنام.خاقانی.ز عدل شامل او بوی آن همی آیدکه در کمین گه شیران کنام سازد رنگ.ظهیرالدین فاریابی.بسی وادی و غار ویران دراوکنام پلنگان و شیران در او.نظامی. || بیشه و جنگل. (برهان ) (ناظم الاطباء). || چراگاه دواب. (برهان ). چراگاه. (فرهنگ رشیدی ) (غیاث ) (جهانگیری ). چرانیدن شتر باشد گویند اشتر را به کنام بر یعنی ، به چرا بر. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 349) : چنانکه اشتر ابله سوی کنام شده ز مکر روبه وز زاغ و گرگ بی خبرا. رودکی (از لغت فرس ایضاً).ما را آب چاه بباید خوردن و آب روان و یخ نیابیم و اشتران ایشان به کنام علف توانند شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 594).تا بود لوک شب و ترکی روززیر این سبزه ٔگردون به کنا ... کنامگاه را بخوانید. معنی کنام به فارسی کنامجایگاه حیوانات چرنده ودرنده، شبگاه ددودام( اسم ) چرانیدن اشتر : اشتر را بکنام بر . ( یعنی بچرا بر ) : چنانکه اشتر ابله سوی کنام شده ز مکر روبه وز زاغ و گرگ بی خبرا . ( رودکی ) کنان را بخوانید. معنی کنام در فرهنگ معین کنام (کُ) (اِ.) ۱ - جایگاه و آشیانة حیوانات . ۲ - چراگاه . معنی کنام در فرهنگ فارسی عمید کنام۱. جایگاه حیوانات چرنده و درنده، شبگاه دد و دام: چو یک پاس بگذشت درنده شیر / به سوی کنام خود آمد دلیر (فردوسی: ۲/۲۲).۲. چراگاه.۳. آشیانه. کنام در دانشنامه ویکی پدیا کنامکنام (به انگلیسی: niche یا Ecological niche) در دانش بوم شناسی یک اصطلاح، در توصیف همه نقش گونه یا جمعیت در اکوسیستم، با دیگران، به کار برده می شود. به طور مثال، دلفین به طور واقعی، می تواند با تغییر مکان زندگی خود، همچنان خود را با اکوسیستم وفق دهد، به شرطی که در هماهنگ سازی خود با گونه های اکوسیستم جدید موفق باشد. درحقیقت، کنام یک گونه، به همه راه های ارتباطی آن گونه با زیستگاه گفته می شود و با مفهوم زیستگاه متفاوت است. کنام جانداران، توضیح دهنده چگونگی تقسیم منابع اکوسیستم میان آن ها و چگونگی پاسخ جاندار، به این تقسیم منابع است.ویکی پدیای انگلیسیکنام جانداران به دوصورت بیان می شود. کنام بالقوه (بنیادی) به کنامی گفته می شود که درمیان تمام افراد یک گونه مشترک است و کنام بالفعل (واقعی) به کنامی گفته می شود که به افراد خاصی از همان گونه تعلق دارد. به طور مثال، کنام همه دلفین ها در زیستگاه آب است (کنام بنیادی) اما در میان افراد این گونه، زیستگاه های متفاوتی در شکل گیری کنام آن افراد وجود دارد (کنام واقعی).کنام یاخته های بنیادیکنام سلول های بنیادی به ریزمحیطی گفته می شود که در آن سلول های بنیادی قرار دارد، که سلول های بنیادی در آن سرنوشت جاندار را مشخص می کند. در طی رشد و نمو سلول های بنیادی فاکتورهای کنام مختلف با آن ها در تماس است که باعث تقسیم سلولی و رشد و نمو جنینی می شود. در بدن انسان بالغ کنام ها به صورت خاموش می باشد که به محض جراحت فعال می شود، در این موقع سیگنال هایی از قسمت آسیب به سلول های بنیادی می رسد که باعث می شود سلول بنیادی شروع به تقسیم کند. چندین عامل مهم در تنظیم سلول های بنیادی از قبیل: ارتباطات بین سلول _ سلول بین سلول های بنیادی، اتصالات سلول-سلول بین سلول های بنیادی و سلول های تمایز داده شده از سلول های بنیادی، اتصالات سلول بنیادی به مولکول های چسبان، ماتریکس خارج سلولی، مقدار اکسیژن، فاکتورهای رشد، سایتوکاین ها در کنام مؤثر می باشد، همچنین عوامل فیزیک و شیمیای محیط شامل مقدار PH، مقدار یون ... کنامار را بخوانید. چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد => [گزارش] کنام در دانشنامه آزاد پارسی کُنام (niche)در بوم شناسی، موقعیت و مکانی که یک گونه در زیستگاهش اشغال می کند. کنام شامل همۀ اجزای شیمیایی، فیزیکی، و زیست شناختی، از جمله غذای آن گونه، زمانی از روز که در آن غذا می خورد، دما، رطوبت، بخش هایی از زیستگاه که از آن استفاده می کند، راه تولیدمثلی، و نحوۀ رفتار آن گونه است. اعتقاد بر این است که هیچ دوگونه ای نمی توانند دقیقاً یک مکان را اشغال کنند، زیرا در این صورت، در هر مرحلۀ از چرخۀ زندگی شان مستقیماً به رقابت برای منابع مشترک خواهند پرداخت. معنی کنام به انگلیسی den (اسم)خلوتگاه ، کمینگاه ، غار ، لانه ، کنام ، دزدگاهlair (اسم)طبقه ، گل ، لانه ، کنام ، لانه خرگوش و غیره ، محل استراحت جانور معنی کلمه کنام به عربی کنامعرين کنام را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران فرید-م سرای شیران امين كنام به معني لانه است ج ر محاصره در لانه ، لانه و سوراخی که حیواناتجهت امنیت به آنجا پناه میبرند. اما:در ادبیات قدیم ، مثال: درین است ایران که ویران شود \ کنام پلنگان و شیران شود � فردوسی ، پناه بردن لشکر پراکنده شده ایران به رستم.در اینجا به معنی جنگلی است که در آن قانون جنگل حکم میکند و حیوانات درنده و خونخوار در آن سلطان هستند در مقابل باغ که گویای زیبایی وعدالت است و حیوانها در آن امنیت دارند.البته لازم به توضیح است که متاسفانه خیلی از عارفان و مترجمان ادبیات قدیم ایران به نکات کوچک و ظریف که خیلی هم مهم هستند دقت لازم نکرده و با اولین معنی و ترجمه راضی شدند . به خاطر همین هم در هماسه فردوسی که شیر مظهر شجاعت است و در اغلب سروده ها سرداران ایرانی را به شیر تشبیه کرده است ، در بیت بالا شیر را به معنی زشتی و پلیدی ترجمه شود . از شخصی چون فردوسی چنین اشتباهی خیلی خیلی بعید یا غیر ممکن است. زمانی معنی مصرع دوم،اگرمعنی کنام راآرامگاه درنظربگیریم،آرامگاه انسانهای دلیروقوی وشجاع شود، گرچه اگر شودراازدسترفتن معنی کنیم که دراشعارحافظ ،،،،شد بمعنی بپایان رسید،،، معنی مصرع دوم ،آشیانه ی شجاعان وچالاکان ازدست برود. باسپاس ILIYA به معنی پناهگاه ساجد جایگاه - جولانگاه دریغ است ایران که ویران شود - کُنام پلنگان و شیران شود محمدعلی چون ایران دگر باره ویران شود کنام پلنگان و شیران شودکنام ب معنی محل تولد مردان قدرتمند ایرانی میتواند باشدکه کشور رو از دست دشمنان آزاد میکنند معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Farhood > strictly حمید > اردوان مهستی > خاله خشتک Mp > good deed مهستی > وزه ن > dus storm حسین > دزفولی حضرت الله راسخ > hetrogeneity نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادموسیعلی باقریعلی حقی بستان آبادDark Light سارافرجپورFigureنادیا فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی فارس نام کره ای لرکی لر خونابه خوردن حسنا چادر