چمباتمه
/CombAtme/
مترادف چمباتمه: چمبک، چندک، چک
برابر پارسی: چمبک، چندک، دوزانو نشینی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) نوعی از نشستن چندک چمبک .
در تداول تهرانیان به معنی نوعی و شکلی از نشستن است چمبک .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
چُمباتمه یا چُنبَک زدن نوعی نشستن است که در آن کف پا را بر زمین می گذارند و زانوها را در بغل می گیرند. چمباتمه واژه ای از اصل ترکی است و فارسی آن چنبک/چمبک/چندک زدن است. [ ۱]
بنا به فرهنگ دهخدا چندک یا چمبک شیوه ای از نشستن است که در آن کف هر دو پا بر زمین گذاشته می شود. چمباتمه زدن یا زانو در بغل گرفتن، به ویژه اگر با گذاشتن سر بر روی زانوها باشد یکی از وضعیت های نشسته در زبان بدن ( تن گفتار ) است که بیانگر غم و اندوه است. [ ۲]
در پرورش اندام حرکت مشابهی استفاده می شود که به آن اسکات می گویند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبنا به فرهنگ دهخدا چندک یا چمبک شیوه ای از نشستن است که در آن کف هر دو پا بر زمین گذاشته می شود. چمباتمه زدن یا زانو در بغل گرفتن، به ویژه اگر با گذاشتن سر بر روی زانوها باشد یکی از وضعیت های نشسته در زبان بدن ( تن گفتار ) است که بیانگر غم و اندوه است. [ ۲]
در پرورش اندام حرکت مشابهی استفاده می شود که به آن اسکات می گویند.

wiki: چمباتمه
پیشنهاد کاربران
بعضی ها واژه ها را بدون بررسی دقیق ریشه شناسی به عنوان �جعلی� یا �ترکی� یا �فارسی� معرفی می کنند. بیایید دقیق و مستند بررسی کنیم:
- - -
۱. صورت واژه در فارسی
چمباتمه در فارسی به معنی نشستن روی دو پا، هم ارز چندک و چمبک است.
... [مشاهده متن کامل]
قدیمی ترین شاهد مکتوب در متون فارسی برای �چمباتمه� چندان دور نیست ( اغلب در متون قاجاری و معاصر ) .
در لغت نامه دهخدا و فرهنگ های قدیم فارسی ( برهان قاطع، آنندراج و . . . ) �چمباتمه� نیامده، اما �چندک� و �چمبک� دیده می شود.
- - -
۲. صورت و ریشه احتمالی در ترکی
در ترکی، فعل ��mbəlmək / ��məlmək ( به معنی چمباتمه زدن، دو زانو نشستن ) و مصدرهای مرتبط مثل:
ترکی استانبولی: ��melmek
ترکی آذری: ��mbəlmək
وجود دارد.
🔹 این فعل دقیقاً همان معنی �چمباتمه زدن� دارد. یعنی ریشه ی زبانی در ترکی موجود و کهن است.
- - -
۳. مقایسهٔ ساخت آوایی
ترکی: ��mel - / ��mbəl - → ( نشستن، دولا شدن )
فارسی: چمبک / چمباتمه
شباهت ها:
�چمب/چم� در فارسی = ���m/��mb� در ترکی ( تبدیل واجی طبیعی است )
پسوند - مه در فارسی به عنوان اسم ساز ( مانند دویدن ← دویدَن/دویدنـمه در گویش ها ) .
یعنی واژه احتمالاً به این شکل ساخته شده:
ترکی ��mbəlmək → در فارسی محلی ( آذری/تهرانی ) به صورت �چمبک� و بعد �چمباتمه�.
- - -
۴. منابع معتبر در زبان شناسی
لغت نامه دهخدا: �چمباتمه� را با برچسب ترکی ذکر کرده.
فرهنگ ریشه شناسی فارسی معین ( جلد ۲ ) : اصل واژه را ترکی می داند ( از فعل ��mel - ) .
Nişanyan S�zl�k ( ریشه شناسی ترکی استانبولی ) : برای ���melmek� ریشه ی قدیم ترکی را تأیید می کند.
- - -
۵. نتیجه گیری علمی
1. �چمباتمه� واژه ی اصیل فارسی نیست، بلکه وام واژه ای از ترکی است که در تهران و فارسی معیار تثبیت شده.
2. صورت کهن تر آن در فارسی �چمبک� است که احتمالاً از ترکی آذری ��mbəl - وارد شده.
3. ادعای اینکه �جعلی� یا �اختراع شده� است، نادرست است. این یک وام گیری زبانی طبیعی است ( همان طور که فارسی واژه های زیادی از عربی، ترکی، مغولی و . . . گرفته ) .
- - -
📚 منابع برای استناد:
لغت نامه دهخدا ( مدخل �چمباتمه� )
معین، محمد. فرهنگ فارسی، ذیل �چمباتمه�
Nişanyan S�zl�k ( ریشه شناسی ترکی: ��melmek )
Doerfer, Gerhard. T�rkische und Mongolische Elemente im Neupersischen ( جلد ۴ )
- - -
- - -
۱. صورت واژه در فارسی
چمباتمه در فارسی به معنی نشستن روی دو پا، هم ارز چندک و چمبک است.
... [مشاهده متن کامل]
قدیمی ترین شاهد مکتوب در متون فارسی برای �چمباتمه� چندان دور نیست ( اغلب در متون قاجاری و معاصر ) .
در لغت نامه دهخدا و فرهنگ های قدیم فارسی ( برهان قاطع، آنندراج و . . . ) �چمباتمه� نیامده، اما �چندک� و �چمبک� دیده می شود.
- - -
۲. صورت و ریشه احتمالی در ترکی
در ترکی، فعل ��mbəlmək / ��məlmək ( به معنی چمباتمه زدن، دو زانو نشستن ) و مصدرهای مرتبط مثل:
ترکی استانبولی: ��melmek
ترکی آذری: ��mbəlmək
وجود دارد.
🔹 این فعل دقیقاً همان معنی �چمباتمه زدن� دارد. یعنی ریشه ی زبانی در ترکی موجود و کهن است.
- - -
۳. مقایسهٔ ساخت آوایی
ترکی: ��mel - / ��mbəl - → ( نشستن، دولا شدن )
فارسی: چمبک / چمباتمه
شباهت ها:
�چمب/چم� در فارسی = ���m/��mb� در ترکی ( تبدیل واجی طبیعی است )
پسوند - مه در فارسی به عنوان اسم ساز ( مانند دویدن ← دویدَن/دویدنـمه در گویش ها ) .
یعنی واژه احتمالاً به این شکل ساخته شده:
ترکی ��mbəlmək → در فارسی محلی ( آذری/تهرانی ) به صورت �چمبک� و بعد �چمباتمه�.
- - -
۴. منابع معتبر در زبان شناسی
لغت نامه دهخدا: �چمباتمه� را با برچسب ترکی ذکر کرده.
فرهنگ ریشه شناسی فارسی معین ( جلد ۲ ) : اصل واژه را ترکی می داند ( از فعل ��mel - ) .
Nişanyan S�zl�k ( ریشه شناسی ترکی استانبولی ) : برای ���melmek� ریشه ی قدیم ترکی را تأیید می کند.
- - -
۵. نتیجه گیری علمی
1. �چمباتمه� واژه ی اصیل فارسی نیست، بلکه وام واژه ای از ترکی است که در تهران و فارسی معیار تثبیت شده.
2. صورت کهن تر آن در فارسی �چمبک� است که احتمالاً از ترکی آذری ��mbəl - وارد شده.
3. ادعای اینکه �جعلی� یا �اختراع شده� است، نادرست است. این یک وام گیری زبانی طبیعی است ( همان طور که فارسی واژه های زیادی از عربی، ترکی، مغولی و . . . گرفته ) .
- - -
📚 منابع برای استناد:
لغت نامه دهخدا ( مدخل �چمباتمه� )
معین، محمد. فرهنگ فارسی، ذیل �چمباتمه�
Nişanyan S�zl�k ( ریشه شناسی ترکی: ��melmek )
Doerfer, Gerhard. T�rkische und Mongolische Elemente im Neupersischen ( جلد ۴ )
- - -
چمباتمه از فعل چونبلنتی قورماق و تورکی است.
چمباتمه. [ چ ُ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) در تداول تهرانیان ، به معنی نوعی و شکلی از نشستن است روی دو پا. و بیشتر با فعل زدن و نشستن ترکیب شود. چندک. چمبک. و رجوع به چمباتمه زدن و چمباتمه نشستن شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
منبع. لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
چمباتمه کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل چونباتما می باشد لغت نامه شاهمرسی و از دو جزو چون و باتما تشکیل یافته چون ریشه فعل چونمق به معنی در حالت خوابیده برگشته و بر روی زانو خوابیدن می باشد که معنی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
زانو هم می دهدزیرا در حالت خوابیده که بر می گردی و بروی صورت می خوابی پاها بر روی زانو قرار می گیرند باتما هم از فعل باتماق به معنی فرو رفتن کثیف شدن گرفته شده که ریشه آنهم بات بوده و باتما منفی آن است یعنی فرو نرفتن کثیف نشدن درکل در این نوع نشستن زانوها بر زمین فرو نمی رود و کثیف نمی شود
چمباتمه. [ چ ُ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) در تداول تهرانیان ، به معنی نوعی و شکلی از نشستن است روی دو پا. و بیشتر با فعل زدن و نشستن ترکیب شود. چندک. چمبک. و رجوع به چمباتمه زدن و چمباتمه نشستن شود.
واژه چمباتمه کاملا پارسی است. در ترکی می شود چوملمه این واژ یعنی هچمباتمه صد درصدر پارسی است.
چمباتمه در تورکی تلفظ اصلیش چومبلنتی هست
ولی در کل چومباتما با ریشه تورکی از؛؛
چون ( چُوُن ) به معنای برگشته
و از اوتوماق به معنی نشستن هست
ولی در کل چومباتما با ریشه تورکی از؛؛
چون ( چُوُن ) به معنای برگشته
و از اوتوماق به معنی نشستن هست
سوگلر آخار گئدر ، وریانی ( ابتدای انشعاب جوب فرعی از جوب اصلی زمین کشاورزی را وریان گفته می شود ) ییخار گئدر ، بودونیا بیر پنجره دی ، هر گلن باخار گئدر
چُمباتهیدن.
چوم به لتمه قورماق ( چمباته نشستن )
چهار زانو نشستن
چوقوکی نشستن ( مشهدی )
مشدیا میگن چوقوکی نِشِسته
سرپانشینی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)