📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
🇮🇷پژوهش محسن داداش پور باکر
📲اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
بسم الله الرحمن الرحیم
📜امام علی علیه السلام:
هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.
... [مشاهده متن کامل]
#فرهنگ_لغتنامه
#پَر
✍�پر� در اینجا همان پرِ پرندگان است. در دیگر جای نام های البرز و ایران، سه پیشوند مکان ساز پر، ور، بر به معنای �کنار�، �پهلوی�، �میان�، و گاه �آغوش� یا �مهربان� به کار می روند. جای نام هایی چون پراچان، ورده، برغان با این مفاهیم در پیوندند. در مقابل، دو پیشوند یا پسوند در و سر قرار دارند که به ترتیب به معنای �دره� و �بالا� هستند؛ همچون درده و کیاسر. برخی جای نام های دیگر ایران که �پر� در آن ها دیده می شود عبارت اند از: پرکند، پرکلا، پرک، پرکستان، پر اشکفت.
✍پَر: طرف؛ قسمت؛ سو
قسمت کم عرض یا کم ضخامت. مثلاً پر بیل یعنی کناره یا قسمت کم عرض بیل
✍پَر: کنار؛ جنب؛ جفت
✍پَر: لایه ای از زمین که شامل صحفه ای است سنگی؛ کوه یا تپه ای که سنگ معدنی فراوان دارد.
✍ پُر: پِیناپِین؛ پِینا؛ تیرمال؛ تیر کش؛ جِنگ وُر جنگ؛ چوب کش؛ دِچ؛ دیزِلادیز؛ دچ؛ دینگلادیز؛ سر اِشکَن؛ سر مَل؛ سر مَل؛ مَل؛ فِر؛ قِز؛ قِم وُر قم؛ کو پَر؛ کو پَین؛ متروس؛ مُست مال؛ تیر کش؛ مَل؛ مِلِر ماست؛ دقل؛ دَگَل؛ دینگلادیز؛ مُست مال؛ تیر کش
✍پَر یکی از انواع روییدنی های برون پوست ( اگزودرم ) است که بر پوست بدن روی دایناسورها، هم پرندگان ( پرنده ) و هم برخی غیر پرندگان ( غیر پرنده ) و احتمالاً دیگر شاهخزنده ریختان تشکیل می دهند. آن ها از جمله ویژگی هایی هستند که پرندگان موجود را از سایر گروه های زنده متمایز می کند.
✍پَر: روستایی است از توابع بخش نازلو و در شهرستان ارومیه استان آذربایجان غربی ایران.
✍پَر در فرهنگ معین:
( ~. ) ( اِ. ) = پرتو: شعاع ، پرتو.
و پا قرص ( ~. قُ ) ( ص مر. ) ۱ - نیرومند. ۲ - پابرجا، استوار.
و بال ( پَ رُ ) ( مص ل . ) ۱ - توانایی ، قدرت . ۲ - بال و پر.
زبان ریختن ( پَ رِ زَ. تَ ) ( مص ل . ) کنایه از: خاموش شدن .
( پُ ) [ په . ] ( ص . ) ۱ - سرشار، انباشته . ۲ - تمام ، کامل ( ماه ) . ۳ - پیشوندی است که بر سر اسم یافعل می آید و صفت می سازد. مانند پُرآب ، پُرکار.
( ~. ) ( اِ. ) ۱ - گوشة شال ، روسری . ۲ - بخش پایین دامنة لباس . ، به ~و پای کسی پیچیدن با ایرادها یا آزارهای پیاپی کسی را به ستوه آوردن .
( ~. ) [ په . ] ( اِ. ) ۱ - پریدن ، پریدن با اسب . ۲ - پرواز.
( پَ ) [ په . ] ( اِ. ) بال مرغ ، آن چه بر تن پرندگان روید. ، ~ و بال گرفتن شاد شدن ، به شوق آمدن . ، ~ و بال کسی را گرفتن از او حمایت کردن .
✍پَر در فرهنگ فارسی:
( اسم ) درخت پر
نوعی از سماق است
✍پَر در لغت نامه دهخدا
پر. [ پ َ/ پ ِرر ] ( اِ ) قصبه و انبوبه و نای گونه ای شاخی ، که بر آن چیزهای خرد چون مو رسته و تن و بال پرندگان بدان پوشیده است. ریش. || بال و پر. ( برهان ) . جناح. تیریز. دست باشد از کتف تا سر انگشتان و آنرا بال خوانند. ( جهانگیری ) . از سر کتف تا سر انگشتان. ( برهان )
✍پَر در فرهنگ عمید
۱. ( زیست شناسی ) هریک از ساقه های توخالی با کرک های نازکی روی آن که پوشش تن پرندگان و وسیلۀ پرواز آن ها می باشد.
۲. ( زیست شناسی ) [مجاز] بال جانوران پرنده.
٣. [عامیانه، مجاز] واحد اندازه گیری هر چیز کم: دو پر چای، یک پر کاه.
٤. [قدیمی] کنار، کناره: پر بیابان، پر دامن.
٥. [قدیمی] برگ.
۶. ( بن مضارعِ پریدن ) = پریدن
٧. پرنده ( در ترکیب با کلمۀ دیگر ) : تیزپر.
* پر افشاندن: ( مصدر لازم )
۱. بال وپر زدن مرغ.
۲. [مجاز] ترک کردن کاری به سبب عجز از آن، تسلیم شدن.
* پر افکندن: ( مصدر لازم )
۱. = * پر ریختن.
۲. [مجاز] اظهار خوف، عجز، و زبونی کردن.
* پر دادن: ( مصدر متعدی ) [مجاز]
۱. کسی را آزادی دادن.
۲. دور کردن، گریزاندن.
* پر ریختن: ( مصدر لازم )
۱. ریخته شدن پر پرندگان.
۲. [مجاز] تو لک رفتن.
۳. [مجاز] عاجز شدن، زبون گشتن: آنجا که عقاب پر بریزد / از پشّهٴ لاغری چه خیزد؟ ( امثال وحکم: ۴۷ ) .
۴. [مجاز] مقهور شدن.
۵. [مجاز] مجرد شدن.
* پر زدن: ( مصدر لازم )
۱. بال وپر بر هم زدن پرنده.
۲. پرواز کردن، پریدن.
* پر کشیدن: ( مصدر لازم )
۱. پَر باز کردن.
۲. پرواز کردن.
* پر گستردن: ( مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. پر گشودن، پر باز کردن.
۲. [مجاز] فروتنی کردن.
* پروبال:
۱. بال وپر پرنده.
۲. [مجاز] توانایی، نیرو.
* پروبال زدن: ( مصدر لازم )
۱. بال زدن پرنده.
۲. تمایل زیاد برای انجام کاری.
١. [مقابلِ تهی] سرشار، لبریز، آکنده، انباشته، لبالب.
✍پَر در گویش مازنی
پِر: پدر _ پَر پرنده _ برگ - دامن _ شاخه های درخت _جوانه کوچک عسل موم نکشیده - کندوی عسل _ مخفف پریروز، دو روز پیش _ آغل - بخشی از مرتع محصور شده با صخره ها و پرتگاه های متعدد که غالبا جایگاه نگاه دارای گوسفندان است ۳دسته ی تلم و محفظه ی چوبی کره گیری _ گوشواره - لاله گوش _ زیاد – فراوان - انباشته _ کنار
✍پَر در دانشنامه اسلامی:
[ویکی فقه] پر همان تن پوش پرندگان است و از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، و حج آمده است.
پَر ( به فتح پ وسکون راء خوانده می شود. )
✍پَر در
✍مسعود رئیسی
٠٠:٠٨ - ١٤٠٤/٠٧/٣٠
واژگان کتیچی
پر per: به معنای بال، پرواز، پرش
پر گرتن: پر واز کردن و در هوا گم شدن
پِر بال: پرواز، به هوا رفتن،
پِربال گرتن: غیب شدن در هوا
✍فرتاش
١٥:٣٠ - ١٤٠٣/١٢/١٢
درباره یِ واژگانِ پارسیِ میانه " پَرگاردن ، پَروَستَن " و کاربردِ پیشوندِ " پَر" در آنها:
پیش از هر چیز بگویم که ریشه یِ پیشوندِ " پَر: par " در این واژگان به پیشوندِ " پَری: pari " در زبانهایِ ایرانیِ باستان باز می گردد و به " دور و بَر، دورادور، گرد، گرداگرد" نِشانِش دارد و با پیشوندهایِ
" - herum، um " ( در زبانِ آلمانی ) و
" - around ، circum " ( در زبانِ انگلیسی )
کارکردِ یکسانی دارد.
1 - " پَرگاردَن" با بُن کنونیِ " پَرگار - " :
" پَرگاردَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چمِ " دوری یا گردی ایجاد کردن به گونه ای که از مناطق پیرامونی متمایز، جدا یا بُریده شود، دوری یا گردی را جدا کردن یا متمایز کردن" بوده است. ( نمونه ای از کاربرد این واژه را می توان در فرتورِ زیر نیز دید ) .
" پَرگاردَن" به زبانِ آلمانی " rings herum abstechen " می باشد.
ابزار هندسیِ " پَرگار" نیز چنین کاری را انجام می دهد. ازآنجایی که " گار/ گاردَن" در واژه یِ " پَرگاردَن" همانی است که در واژه یِ " نِگاردن/نِگاشتن = نِ. گاردن/گاشتن" بکار رفته و این دومی به ریشه ی اوستایی " کَر: kar " بر می گردد، پس واژه یِ " پَرگاردَن " را نیز می توان به ریختِ " پَرگاشتن/پَرگار" بازنوشت ( نکته: "کَر:kar" ریشه واژه یِ " کردَن" نیز می باشد ) .
( فراموش نکنید که پیشوندِ " پَر " یک پیشوندِ " جدایی ناپذیر" است، چنانکه می گوییم : می پرهیزیم/بِپرهیز؛ از اینرو درباره یِ واژه یِ " پَرگاردن" خواهیم داشت: می پَرگارَد و . . . . )
2 - " پَروَستَن" با بُن کُنونیِ " پَروَند - ":
" پَر وَستَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چم " محاصره کردن، احاطه کردن، کرانه/پیرامون/گرداگرد را بستن" بوده است و به زبان آلمانی برابر با " umzingeln " می باشد. چنانکه پیداست، واژه یِ " پَروَستَن" از پیشوندِ " پَر" ( دربالا به آن پرداخته شد ) و واژه یِ " وَستن" که ریختِ دیگری از واژه یِ " بَستَن" است، ساخته شده است که در واژه ای همچون " پی وَستَن/پی وَند" نیز آن را داریم.
ما در این باره واژه یِ " پَرچین" را نیز داریم که به چمِ " حصار، دیوار حصاری " است.
. . . . . . . . . . .
پَسگشت :
رویبرگِ 310 از نبیگ" Grundriss der iranischen Philologie " ( بخش سوم. پارسیِ میانه از کارل زالمان )
✍کامبیزدارابی
١٣:٥٢ - ١٤٠٣/١٠/١١
پر=به فتح پ . وکسر ومشدد خواندن ر.
پر مالت=گوشه ی خانه ات .
پر حصارت =گوشه ی حیاط خانه ات.
درزبان لکی به معنای //گوشه، کنار //می باشد.
✍زینب نیازی پور
١٥:٥٩ - ١٤٠٣/٠٩/٠٤
ی پر با فتحه ی به شکل یَ پر در زبان لکی یعنی ۱. مخفف لپه است ۲. حبوبات دو لپه ای و چون در مناطق غرب کشور بیشتر در مورد باقلا استفاده شده در اولین ایستاده یعنی لپه باقلا ۳. و به معنای دو نیم هم می باشد
🍁نماد پر در بدلیجات
پرها دارای معانی نمادین عمیقی در فرهنگ های مختلف هستند. در برخی از سنت ها، آنها به عنوان حرزهای محافظ عمل می کنند، در حالی که در برخی دیگر، آنها نشانه های افتخار و شجاعت هستند. بیایید نمادهای متنوع پرها را بررسی کنیم و دریابیم که چرا آنها در زمینه های مختلف چنین اهمیت عمیقی دارند.
معنای همیشگی پرها
در طول تاریخ، پرها نمادی محبوب در بسیاری از فرهنگ ها بوده اند که نشان دهنده آرمان هایی از خلوص و صلح تا قدرت و شجاعت است. آنها در مراسم، به عنوان حرزهای محافظ و حتی در زندگی روزمره به عنوان نمادهای مقام یا افتخار استفاده می شوند.
پرها در اساطیر مصر باستان
در اساطیر مصر باستان، پرها نقش مهمی داشتند. گفته می شود که پر معات، الهه راستی و نظم، با قلب فرد متوفی سنجیده می شود تا مشخص شود که آیا او به اندازه کافی پاک و شایسته زندگی پس از مرگ است یا خیر.
قبایل بومی آمریکا
برای بسیاری از قبایل بومی آمریکا، پرها نشان دهنده قدرت، قدرت و آزادی هستند. آنها اغلب در مراسم های مقدس استفاده می شوند. دریافت پر به عنوان هدیه، افتخاری والا محسوب می شود که نماد اعتماد، افتخار، قدرت، خرد، قدرت و آزادی است.
درویدهای سلتیک
درویدها معتقد بودند که پرندگان پیام آورانی از جهان ماوراء هستند و پرهای آنها اهمیت ویژه ای داشت. پرهای مختلف، بسته به پرنده، می توانند نمادهای صلح، جنگ یا گذری به قلمرو معنوی باشند.
نیم ست طرح پر گردنبند و گوشواره مجلسی
نماد در مسیحیت
در نمادگرایی مسیحی، پرها اغلب با فضایل همراه هستند. سه فضیلت الهیاتی گاهی به صورت سه پر نمادین می شوند. علاوه بر این، پرها به فرشتگان مرتبط هستند که نشان دهنده محافظت، خلوص و صلح هستند.
در فرهنگ های چینی
در فرهنگ چینی، پرها، به ویژه پرهای طاووس، نماد زیبایی و جاودانگی هستند. پرهای طاووس به ویژه با طول عمر مرتبط هستند. از نظر پولینزیایی ها، پرها، به ویژه پرهای برخی از پرندگان مانند �ایوی�، با امر الهی مرتبط است و در لباس های تشریفاتی و آرایش سر رؤسا استفاده می شود و آنها را به خدایان مرتبط می کند.
به طور کلی پرها نماد چه هستند؟
به طور کلی، پرها به عنوان نماد آزادی در نظر گرفته می شوند. بسیاری از مردم نیز آنها را نشانه های معنویت می دانند و بر این باورند که پرندگان به عنوان پیام رسانی از آسمان عمل می کنند. این ارتباط به پرها کیفیتی الهی می بخشد و به محافظت و ارتباط با قلمروی بالاتر اشاره می کند.
سبکی پرها نیز آنها را به نماد حقیقت و پاکی تبدیل کرده است. علاوه بر این، هنگامی که پرندگان پرهای خود را می ریزند و دوباره رشد می کنند، تغییر، تجدید و شروع تازه را به ما یادآوری می کنند. گاهی اوقات، پیدا کردن یک پر می تواند مانند یک علامت خاص، ارائه دهنده راهنمایی یا امید باشد، و برخی معتقدند که این پیامی است از طرف کسی که مراقب ما است.
انگشتر طرح پر سیاه قلم
نماد پرها اغلب بسته به نوع پرنده ای که پر از آن آمده متفاوت است. به عنوان مثال، پرهای عقاب نماد قدرت، شجاعت و آزادی است، در حالی که پرهای کبوتر مظهر پاکی، بی گناهی و آرامش است.
جغدها با همراهی خود با خرد، دانش و شهود، پرهایی دارند که به عنوان نمادهای بینش معنوی دیده می شوند. طاووس با پرهای مسحورکننده اش نمادی از زیبایی، جاودانگی و محافظت در سنت های مختلف است. پرندگانی مانند زاغ یا کلاغ در معانی نمادین خود لایه لایه هستند و اغلب به عنوان پیام رسان یا شگون برای پل زدن زندگی و مرگ در نظر گرفته می شوند.
در مقابل، پرهای قو نماد عشق، زیبایی و خلوص است و در نهایت شاهین، پرنده شکاری با چشم تیزبین، پرهایی دارد که نشان دهنده وضوح و تمرکز است.
پر در بدلیجات
پرها به دلیل طرح های زیبا و مفاهیم عمیقی که دارند از دیرباز در جواهرات استفاده می شده است. از آنها در انواع جواهرات استفاده می شود که خرید گردنبند زنانه و خرید گوشواره زنانه محبوب ترین آنهاست.
خرید گردنبند زنانه اغلب دارای آویزهای پر ساده یا آنهایی هستند که جواهرات اضافه شده دارند، در حالی که گوشواره ها به صورت میخ های کوچک یا قطعات بلندتر هستند. گاهی اوقات از پرهای واقعی برای سبکی آرام و بوهو استفاده می شود.
حلقه های پر معمولاً دور انگشت می پیچند و دستبندها ممکن است دارای طرح های پر یا جذابیت باشند. علاوه بر جواهرات معمولی، پرها نیز در لوازم جانبی مو یافت می شوند، به خصوص برای رویدادهایی با حال و هوای غیرمتعارف.
این جواهرات از موادی مانند استیل، طلا یا نقره و گاهی اوقات حتی پرهای واقعی ساخته شده اند که طبیعی یا رنگ شده هستند.
پرها، سرشار از نمادهای فرهنگی، عمیقاً در بسیاری از افراد طنین انداز می شوند و نماد آزادی، حفاظت و تجدید هستند. هنگامی که این نمادها در خرید بدلیجات ارزان گنجانده می شوند، به پوشندگان این امکان را می دهند که قطعه ای از این عرفان جاودانه را با خود حمل کنند و معانی باستانی را با زیبایی شناسی مدرن ترکیب کنند.
🖊دیدگاهتان را بنویسید
"نماد پر در بدلیجات • گالری بدلیجات ترنج" https://toranjstore. net/blog/نماد - پر - در - بدلیجات/
🟨نکته: در برخی نوشتارهای منتشر شده به نظر می رسد اسامی و وقایع کتابت شده در این اثر خطی، مربوط به زمانهای دورتر و یا هم عصر مولف مزبور باشد که نیاز به تحقیق جامع دارد.
📸در برخی از نوشتارها هیچگونه نمایه ای از این کتابت خطی در اختیار پژوهش ادملاوند نیست.
🔴 به منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا کتابت و یا نام دارنده ی این اسناد و کتابت به خودشان واگذار شده است.
⚠️معرفی اشخاص، به معنای تایید یا تبلیغ آنان نیست و هدف ما صرفا پژوهشی می باشد.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
⚠️تمامی آثار [صوت، فیلم، نمایه، اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند.
𒇹𒂹𒄁𒇺 𒃀𒀀𒃀𒀀𒄹 𒁁𒈀𒃹 𒁀𒀀𒆺𒃹
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
واژگان کتیچی
پر per: به معنای بال، پرواز، پرش
پر گرتن: پر واز کردن و در هوا گم شدن
پِر بال: پرواز، به هوا رفتن،
پِربال گرتن: غیب شدن در هوا
" تُهی و پُر ": خلاء و ملاء.
تپه
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
درباره یِ واژگانِ پارسیِ میانه " پَرگاردن ، پَروَستَن " و کاربردِ پیشوندِ " پَر" در آنها:
پیش از هر چیز بگویم که ریشه یِ پیشوندِ " پَر: par " در این واژگان به پیشوندِ " پَری: pari " در زبانهایِ ایرانیِ باستان باز می گردد و به " دور و بَر، دورادور، گرد، گرداگرد" نِشانِش دارد و با پیشوندهایِ
... [مشاهده متن کامل]
" - herum، um " ( در زبانِ آلمانی ) و
" - around ، circum " ( در زبانِ انگلیسی )
کارکردِ یکسانی دارد.
1 - " پَرگاردَن" با بُن کنونیِ " پَرگار - " :
" پَرگاردَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چمِ " دوری یا گردی ایجاد کردن به گونه ای که از مناطق پیرامونی متمایز، جدا یا بُریده شود، دوری یا گردی را جدا کردن یا متمایز کردن" بوده است. ( نمونه ای از کاربرد این واژه را می توان در فرتورِ زیر نیز دید ) .
" پَرگاردَن" به زبانِ آلمانی " rings herum abstechen " می باشد.
ابزار هندسیِ " پَرگار" نیز چنین کاری را انجام می دهد. ازآنجایی که " گار/ گاردَن" در واژه یِ " پَرگاردَن" همانی است که در واژه یِ " نِگاردن/نِگاشتن = نِ. گاردن/گاشتن" بکار رفته و این دومی به ریشه ی اوستایی " کَر: kar " بر می گردد، پس واژه یِ " پَرگاردَن " را نیز می توان به ریختِ " پَرگاشتن/پَرگار" بازنوشت ( نکته: "کَر:kar" ریشه واژه یِ " کردَن" نیز می باشد ) .
( فراموش نکنید که پیشوندِ " پَر " یک پیشوندِ " جدایی ناپذیر" است، چنانکه می گوییم : می پرهیزیم/بِپرهیز؛ از اینرو درباره یِ واژه یِ " پَرگاردن" خواهیم داشت: می پَرگارَد و . . . . )
2 - " پَروَستَن" با بُن کُنونیِ " پَروَند - ":
" پَر وَستَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چم " محاصره کردن، احاطه کردن، کرانه/پیرامون/گرداگرد را بستن" بوده است و به زبان آلمانی برابر با " umzingeln " می باشد. چنانکه پیداست، واژه یِ " پَروَستَن" از پیشوندِ " پَر" ( دربالا به آن پرداخته شد ) و واژه یِ " وَستن" که ریختِ دیگری از واژه یِ " بَستَن" است، ساخته شده است که در واژه ای همچون " پی وَستَن/پی وَند" نیز آن را داریم.
ما در این باره واژه یِ " پَرچین" را نیز داریم که به چمِ " حصار، دیوار حصاری " است.
. . . . . . . . . . .
پَسگشت :
رویبرگِ 310 از نبیگ" Grundriss der iranischen Philologie " ( بخش سوم. پارسیِ میانه از کارل زالمان )


منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه پُر
پر=به فتح پ . وکسر ومشدد خواندن ر.
پر مالت=گوشه ی خانه ات .
پر حصارت =گوشه ی حیاط خانه ات.
درزبان لکی به معنای //گوشه، کنار //می باشد.
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
ی پر با فتحه ی به شکل یَ پر در زبان لکی یعنی ۱. مخفف لپه است ۲. حبوبات دو لپه ای و چون در مناطق غرب کشور بیشتر در مورد باقلا استفاده شده در اولین ایستاده یعنی لپه باقلا ۳. و به معنای دو نیم هم می باشد
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
واژه پر
معادل ابجد 202
تعداد حروف 2
تلفظ por
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: pur]
مختصات ( پَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی par
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
واژه پر از فارسی میانه ( /purr/ ) ، از زبان پیش ایرانی * اوستایی قدیم وهمزاد اوستایی 𐬞𐬀𐬭𐬆𐬥𐬀 "پر" ) ، سانسکریت पर्ण ( parṇ�، "پر" ) ،
منبع . فرهنگ واژه اوستایی
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
پیشوندِ " پَرَ/پرا" ( اوستایی ) و پیشوندِ " پَر /پَهر" ( پارسیِ میانه ) :
پیشوندِ " پَرَ " در زبانِ اوستایی به چمِ " دور:weg، به کنار:zur seite ، پیش:fort " بوده است. کریستین بارتولومه در زیرِ ریشه یِ اوستاییِ " پَر" و پیشوندِ " پَرَ" واژه یِ " پیش" را چندین بار آورده است. چرا؟
... [مشاهده متن کامل]
چون خودِ واژه یِ " پیش" برآمده از ریشه یِ اوستاییِ " پَر" است و این ریشه در حالتِ مفعولی - گذشته یِ خود یعنی " پرتَ:pərəta" با دگرگونیِ آواییِ " رت" به " ش"، به ریختِ " پیش" درآمده است. نمونه هایِ دگرگونیِ آواییِ " رت/رد" به " ش" در اوستایی بسیار است و ویژه یِ همین زبان می باشد بمانندِ " اَرتَ ( از ریشه اَر ) /اَشَ، مَرتیَ/مشیَ، خوَرتَ ( از ریشه خوَر ) /خواشَ، مرتَ ( از ریشه مَر ) /مشَ، برتَ ( از ریشه بَر ) /باشَر، کرتَ ( از ریشه کَر ) /کشَ و . . . "؛ پس به همین گونه داریم: پرتَ:pərəta به pəša و سپس به "پیش".
این پیشوند در زبانِ پارسیِ میانه - کُنونی به ریختِ " پَر:par " آمده است. برای نمونه : پَر ریختن، پَر بودن، پَرگودن، پَرهیختن، پَردادن، پَرتاب، پَرت، پَرواز ، پَرگست و. . . "
همچنین "پَر" در واژگانی همچون " پَریدن، پَراندن" به " دور " و در واژگانی همچون " پَر، پَر و بال" به "کنار، بغل" نِشانِش دارد.
ریختِ دیگرِ پیشوندِ " پَر:par" در زبانِ پارسیِ میانه ، " پَهر: pahr" بوده است، دگرگونیِ آوایی " اَر:ar" به " اَهر:ahr" در زبانِ پارسیِ میانه دیده شده است:
نمونه : ریشه یِ " اَر:ar" از زبانِ اوستایی به " اَهر" در پارسی میانه در واژگانی همچون " اَهراکیه:اَهر. آک. یه" و . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پیشنهاد1:
هنگامیکه با "دور شدن/کردن، کنار رفتن/گذاشتن، حذف شدن/کردن، رد و انکار شدن/کردن، ممنوع شدن/کردن" سر و کار داریم، می توانیم از پیشوندِ " پَر" بهره بجوییم.
ما برای آسان سازی در زبانِ پارسی می توانیم عملگرهایِ " دور:weg" و " به کنار : zur seite" را با پیشوندِ " پَر" بیاوریم و عملگرِ " fort" را با پیشوندِ " پیش، فر".
برای نمونه در زبان آلمانی واژه یِ " weg. fallen " به چمِ " حذف شدن" است که برپایه یِ آنچه که گفته شد و همچنین" fallen = افتادن"، می توان کارواژه یِ " پَرافتادن" را به همین معنا از آن بیرون کشید. یا کارواژه یِ " zur seite gehen" در زبانِ آلمانی به چمِ " ( به ) کنار رفتن" است که ما می توانیم کارواژه یِ " پَر رفتن " را نیز بکار ببریم یا واژگانی همچون "beseitigen " به چمِ " کنار گذاشتن" و . . . را می توان به همین گونه با پیشوندِ " پَر" همراه ساخت.
شما خود میتوانید بسته به کارواژه، پیشوند " پَر" را با آن همراه سازید و نوکارواژه یِ خود را بسازید.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته:در زبانِ اوستایی این پیشوند را با پیشوندِ " پئیری: pairy " یکی نپندارید.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشت:
ستونِ 852 از نبیگِ "فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )

لمالم
"پر "
کنایه از خیلی زیاد
[ضم پ ]
پر full
واژه پر یا انباشته از ریشه هندواروپائی پلهنوس plhnos و هندو ایرانی پرهنس prhans ودر اوستا پرن perena ودر روسی پولنیج jpolny ودر ایتالیائی پینو pieno که در انگلیسی full تبدیل شده.
لازم است در اینجا بواسطه همصدائی پر یا انباشته واژه پر یا بال نیز کنجانده شود
... [مشاهده متن کامل]
پر - بال
از ریشه هندو اروپائی پرنوم pornom - و هندو ایرانی پارنم parnam ودر اوستا پرنا parna ودر سانسکریت نیز بهمین نام پرنا که در انگلیسی فرن fern میباشد
از آن پری که از او یافتی بکن پرواز
هزارساله ره اندر پرت نباشد دور
بپر چو خسته شود آن پرت سجودی کن
برای حال من خسته جان و دل مهجور
مولانا
کیپ تا کیپ
پر ملات
پُر یعنی ذخیره شده
پَر یعنی پَر پرنده
کتل
زیاد
فراوان
در گفتار لری:
پُر =لبالب، مملو، سر ریز
پِر، پَر ( ( ر ) کوتاه ( در فارسی پَر ) ) = پرش، پریدن، پرواز
پَر ( ( ر ) کشیده ) = پَر و پوشش پرندگان، بَرگ، برگ درختان
پَر هر چیزی= کنار، پهلو، کنار یا دوروبر هر چیزی، مانند برگ درختان و پَر پرندگان که دور آنها را پوشانده
... [مشاهده متن کامل]
پَری = کناری
پَرْ :
در گویش بختیاری به کوه کنارهٔ روستا پَرْ می گویند و به پشت آن کوه پُشت پَر گفته می شود .
مانند : پَرِ بَتوَنْد و پُشت پَرِ بَتوَنْد
( بَتوَنْد روستایی است در میانهٔ راه شوشتر به مسجدسلیمان )
در گویش بختیاری پِرْ به معنی بار ، دفعه ، مرتبه است
لمالم
هو
رمانی از ماتیسن.
پر : به معنی پناه و پشتیبانی
مرا آفریننده ، از فرّ خویش
بپرورد و بنشاند در پَرِّ خویش
دکتر کزازی در مورد واژه ی پر می نویسد : 《 . . . و می تواند بود که در این کاربرد و معنی ریختی از " فر" باشد . 》وی در ادامه می نویسد : 《 نیز اگر واژه را پندارشناسانه بکاویم و بگذاریم ، می توانیم گفت که این کاربرد و معنی در " پر " از رفتار مرغان برآمده است که تخم یا جوجگان خویش را در زیر پر می گیرند و می پرورند. 》
... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۴۰.
full of
لبریز
اصرار در کار. مانند: پِر نبند= اصرار نکن
Per
پَر ( بافشار بر روی ر ) در کردی به چم دور است.
در سانسکریت:pra
در پارسی:فرا
در زبان گیلکی : پدر
مملو
درزبان مازندرانی هم به پدر گفته میشود
پِرْ : در زبان گیلکی به پدر گفته می شود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)