مؤسس. [ م ُ ءَس ْ س ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تأسیس. آنکه بنیاد چیزی را برپا می نهد و بنا می کند. بنا نهنده. ( ناظم الاطباء ). بنیاد نهنده. ( آنندراج ). پایه گذار. بنیانگذار. تأسیس کننده. پی افکننده. آنکه پی افکند. پی گذار. پی افکن. بانی. ج ، مؤسسان. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح بدیعی ) به اصطلاح شعرا مقابل مشید است و آن در کلام ، آوردن الفاظی است که نقاط تمام حروف تحتانیه باشد. ( از آنندراج ). کلامی که همه حروف آن را نقطه های زیرین باشد : اسباب طرب بیار ای یار جام لب لب بده به ابرار.
( از آنندراج ).
|| استوارکننده. ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مشید شود. مؤسس. [ م ُ ءَس ْ س َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تأسیس. بنیان نهاده شده و بناکرده شده. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
تاسیس کننده، بنیان گذار ( اسم ) تاسیس کننده بنیاد نهنده جمع : موسسین موسسان . نعت مفعولی از تاسیس .
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فراهم کننده=فراهم گر تشویق کننده=تشویق گر ... [مشاهده متن کامل]
دریافت کننده=دریافت گر و بسیاری ( نه همه ) از واژگان همسان رو که این پسوند رو گرفتن رو میشه به چنین واژگانی دگرید ( دگرش داد=تبدیل کرد ) . گرچه بسیاری از این واژگان عربی هستن و سپارش میکنم از همتای ( معادل ) فارسیشون بهره ببریم. ( برخی فارسی اما زیادی بلندن به همین سان آورده شدن ) نمونه ها: تولیدکننده/تولیدگر: فرآور تهیه کننده/تهیه گر: گردآر، گردآور، گردگر، آمایش گر تشویق کننده/مشوق: شورگر، شوربخش، برانگیز، رمنده، خیزگر، برافزا، زندفزا دریافت کننده: ورگیر، گیرنده، ستانگر، ستاننده طراحی کننده/طراح: آرا ( آرایش آور/آرایش گر ) ، نگارگر، نماگر معماری کننده/معمار: سازا، بُنگر، سازگر، سازنده آفریننده/آفرینشگر: بَرگَر، پدیدآر رافع/رفع کننده: بَرآر ، برآورگر مخترع/اختراع کننده: نوآور مؤسس/تأسیس کننده: بانی، پایگر، بنیادگر، پدیدگر، پی ریز أدا کننده/به جای آور: گزارنده، گزارگر انتخاب کننده/گزینش کننده: وانِگر، سنج گر، گمارنده، گزیننده، گزینشگر [منتخب/انتخاب شده: سرگزین، برگزین] تفکیک کننده: جداگر دنبال کننده/follower: پویان، پوینده، پی جو کاشف/مکتشف/کشف کننده: کاوا، کاوشگر، کاونده، یابا، یابنده جاسوس/جاسوسی کننده: انیشه، گُشگر ( گشاینده راز ) ، فاشگر، نهان پو، نهان جو، جست رو محرک/تحریک کننده/برانگیزنده: پیشران مبدع/مبتدع/ ابداع کننده: نوگر، نوکار، نوآفر، بُن آر، نوریز، پسزا، نگرزا، نوسا، نوآسا، بنسا توجه گر/توجه کننده: وانگر، نگرکُن، دل سپار، نگرکاش، نگرپو، رویگر عامل/عمل گر/عمل کننده: کنشگر، پیشکار، کارکن، کننده امیدوارم بهره بَرید و این فرهنگ و بینش نو رو پذیرفته، بکاربسته و میان مردم جا بندازید. با سپاس از تو نگرکاش و کنشگر گرامی. باور دارم ( معتقد هستم ) با بهره بری ( استفاده کردن ) از واژگان فارسی جای عربی و همه گیر شدن کاربست ( استفاده کردن از ) این واژگان دیگه برای کسی کاربست واژگان فارسی جای عربی یعنی واژگانی چون فرآور🇮🇷 جای تولید کننده🇸🇦 شگرف ( عجیب ) نخواهد بود. فرجام ( در نتیجه ) مهین ( مهم ) فراگیر و گسترده شدن ( متداول شدن و جامعیت یافتن ) کاربست واژگان فارسیه اگر این، روی بده ( اتفاق بیفته ) خودکار ( اتوماتیک ) کاربست واژگان عربی میان هازه ( جامعه ) هم کمتر میشه. یا علی✌🏻