منمل
لغت نامه دهخدا
منمل. [ م ُ م َ ] ( ع ص ، اِ ) نوشته متعارف الخط. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مکتوب و نوشته و نوشته ای که خطوط آن به هم نزدیک باشد. ( ناظم الاطباء ).
منمل. [ م ُ ن َم ْ م َ ] ( ع ص )بلندکرده . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بلندکرده و برداشته شده. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید