معلم
/mo~allem/
مترادف معلم: آموزنده، آموزگار، اتابک، استاد، پرورش دهنده، پروراننده، دبیر، لله، مدرس، مربی، هادی
متضاد معلم: دانش آموز، شاگرد
برابر پارسی: آموزگار، آموزنده

فارسی به انگلیسی
مترادف ها
دبیر، مربی، معلم، اموزگار، مدرس، اموختار
شاهین ترازو، نشان دهنده، معلم، اشاره کننده، عقربک، عقربه، اشاره گر، توصیه مفید، نوعی سگ شکاری، نشان گیرنده
مربی، معلم، فرهیختار
یاد دهنده، معلم، اموزگار، اموزشیار
معلم، معلم مذهبی
پیر، مربی، معلم
معلم، اموزگار، اموزگار علم فروش
معلم، اموزگار، اموزگار علم فروش
لغت نامه دهخدا
معلم. [ م ُ ل َ ] ( ع ص ) نقش دار و مخطط، چه عَلَم به معنی نقش و نشان است. ( غیاث ) ( آنندراج ). نگارکرده. نگارین. مطرز. منقش ( جامه و جز آن ). ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
ز اشک ابر نیسانی به دیبا شاخ شد معلم
ز بوی باد آذاری به عنبر شاخ شد معجون.
گستریده ست تو پنداری وشی معلم.
که دیبای بناگوشم به مروارید شد معلم.
دیبای آفرین به ثنای تو معلم است.
در چشم قضا نموده معلم.
چاک زن این قبای معلم را.
دگر جامه حرص معلم ندارم.
چون نجیبان دگر جامه به زر معلم نیست.
آستین دست کس معلم نخواهی یافتن.
عروس زشت زیبا چون توان بود
وگر بر خود کند دیبای معلم.
معلم. [ م َ ل َ ] ( ع اِ ) نشان که در بیابان بود. ( مهذب الاسماء ). نشان راه. ( دهار ). نشان که به راه نهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آنچه بدان وسیله می توان راه را پیدا کرد مانند نشان و جز آن. ج ، معالم. ( از اقرب الموارد ). اثر راه.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : لازالت مضیئة المعلم راسخة العلم. ( سندبادنامه ص 10 ). || زمین برابر که در آن غیرعلامت راه چیزی نباشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زمین هموار برابر که در آن جز نشان راه چیزی نباشد. ج ، معالم. ( ناظم الاطباء ). || معلم الشی ٔ؛ جای گمان بردن چیزی که در آنجاست و آنچه بدان استدلال نمایند بر آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جایی که گمان وجود چیزی در آنجا رود. مظنة. ( از اقرب الموارد ). || جای علم خواندن. مدرس. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).بیشتر بخوانید ...
ز اشک ابر نیسانی به دیبا شاخ شد معلم
ز بوی باد آذاری به عنبر شاخ شد معجون.
رودکی.
بر لب رودو در باغ امیر از گل نوگستریده ست تو پنداری وشی معلم.
فرخی ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 234 ).
به مروارید و دیبا شادباشد هرکسی جز من که دیبای بناگوشم به مروارید شد معلم.
ناصرخسرو.
خورشید اهل دین به بقای تو روشن است دیبای آفرین به ثنای تو معلم است.
سوزنی.
بر دوش فلک قبای کحلی در چشم قضا نموده معلم.
انوری.
پس به دست خروش بر تن دهرچاک زن این قبای معلم را.
خاقانی.
چو در سبزپوشان بالا رسیدم دگر جامه حرص معلم ندارم.
خاقانی.
ده دهی باشد زر سخنم گرچه مراچون نجیبان دگر جامه به زر معلم نیست.
خاقانی.
پای در دامان غم کش کز طراز خوشدلی آستین دست کس معلم نخواهی یافتن.
خاقانی.
پانصد تا معلم به اسم حسام الدوله ابوالعباس تاش. ( تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 48 ). قبای معلم سبزگار ( کذا ) روزگار دوخت به خیاطو مقراض محتاج نگشت. ( سندبادنامه ص 2 ). گفت سعدیا چگونه بینی این دیبای معلم را بر این حیوان لایعلم. ( گلستان ).عروس زشت زیبا چون توان بود
وگر بر خود کند دیبای معلم.
سعدی.
|| هر چیزی که ممتاز باشد و شناخته شود از نشان و علامت مخصوصی. ( ناظم الاطباء ). نشاندار. با علامت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : به شرف نام بزرگ اولاد مرتضوی و اکباد مصطفوی معلم و مطراست. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 119 ). || آگاه کرده شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اعلام شود. || سواری که علامت شجاعان را در جنگ بر خود نصب کرده باشد. ( از اقرب الموارد ) . || ( اِ ) موضع تعلیم. ( ناظم الاطباء ).معلم. [ م َ ل َ ] ( ع اِ ) نشان که در بیابان بود. ( مهذب الاسماء ). نشان راه. ( دهار ). نشان که به راه نهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آنچه بدان وسیله می توان راه را پیدا کرد مانند نشان و جز آن. ج ، معالم. ( از اقرب الموارد ). اثر راه.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : لازالت مضیئة المعلم راسخة العلم. ( سندبادنامه ص 10 ). || زمین برابر که در آن غیرعلامت راه چیزی نباشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زمین هموار برابر که در آن جز نشان راه چیزی نباشد. ج ، معالم. ( ناظم الاطباء ). || معلم الشی ٔ؛ جای گمان بردن چیزی که در آنجاست و آنچه بدان استدلال نمایند بر آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جایی که گمان وجود چیزی در آنجا رود. مظنة. ( از اقرب الموارد ). || جای علم خواندن. مدرس. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - تعلیم دهنده آموزنده : بمکتبی نرفته و ابجدی نخوانده معلم علوم اولین و آخرین بود. توضیح معلم اعم از آموزگار دبیر و استاد ( بمعانی خاص ) است . یا معلم ازلی . خدای تعالی : بکمال کیاست و و فور حصافت جانب شریف فرزندی کهملفن عقلی و معلم ازلی دارد یقین محقق وظن مصدق داریم . ۲ - عالم و فیلسوفی که جامع علوم عصر و واضع بخشی از دانشها باشد . یا معلم اول . لقب ارسطو . یامعلم ثانی ( دوم ). لقب ابونصر فارابی جمع : معلمین .
آموزاننده تعلیم کننده
آموزاننده تعلیم کننده
فرهنگ معین
(مَ لَ ) [ ع . ] (اِ. ) علایم راهنمایی در کنار راه و جاده . ج . معالم .
(مُ عَ لِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) آموزنده ، تعلیم کننده .
(مُ لَ ) [ ع . ] (اِمف . ) نشان دار، شناخته شده .
(مُ عَ لِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) آموزنده ، تعلیم کننده .
(مُ لَ ) [ ع . ] (اِمف . ) نشان دار، شناخته شده .
فرهنگ عمید
تعلیم دهنده، آموزاننده، آموزگار.
چیزی که به واسطۀ نشان و علامت مخصوصی ممتاز باشد و شناخته شود، نشان دار.
تعلیم داده شده، آموخته شده.
چیزی که به واسطۀ نشان و علامت مخصوصی ممتاز باشد و شناخته شود، نشان دار.
تعلیم داده شده، آموخته شده.
دانشنامه اسلامی
دانشنامه عمومی
معلم (آلبوم). معلم ( به عربی: المعلم ) ( به انگلیسی: Al - Mu`allim ) اولین آلبوم استودیویی از خواننده مسلمان سامی یوسف است. این آلبوم در تاریخ ۲۰۰۳ توسط آواکنینگ با ۸ قطعه منتشر شد. استقبال مردم از این آلبوم به گونه ای بود که بیش از یک میلیون نسخه فروش داشت. سامی یوسف در این آلبوم دو قطعه که با را موزیک ویدئو همراه است منتشر کرده است که این دو موزیک ویدئو عبارتند از: "معلم ( Al - Mu`allim ) " و "دعا ( Supplication ) "
( ۲۰۰۳ )
( ۲۰۰۵ )
( ۲۰۰۳ )
( ۲۰۰۵ )

wiki: معلم (آلبوم)
معلم (فیلم). معلم فیلمی تاجیکی در گونهٔ درام و محصول سال ۲۰۱۴ میلادی است. کارگردان و تهیه کنندهٔ این فیلم ناصر سعیداف است و در آن مهناز افشار ایفای نقش می کند. این فیلم در سال ۱۳۹۴ در بخش «جلوه گاه شرق» جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در سینما آزادی نمایش داده شد.
در روستایی معلم پیری به نام «نظر» زندگی می کند. وی پسری به نام «یوسف» دارد که به روسیه سفر کرده و در آنجا زندانی می شود…
در روستایی معلم پیری به نام «نظر» زندگی می کند. وی پسری به نام «یوسف» دارد که به روسیه سفر کرده و در آنجا زندانی می شود…
wiki: معلم (فیلم)
معلم (فیلم ۲۰۱۳). نباید با فیلم تلویزیونی معلّم ( مینی سریال ) که از این فیلم اقتباس شده است؛ اشتباه گرفته شود.
معلّم ( به انگلیسی: A Teacher ) فیلمی در ژانر درام، رومانتیک، به نویسندگی و کارگردانی هانا فیدل محصول سال ۲۰۱۳ کشور ایالات متحده آمریکا است. از بازیگرانی که دراین فیلم به ایفای نقش پرداخته اند، می توان از لیندزی بِرج، ویل بریتین و جنیفر پردیگر می توان نام برد. موسیقی این اثر نیز کار برایان مکامبر می باشد.
فیلم برداری اصلی این فیلم در آستین، تگزاس انجام شد. این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۳ در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳ به نمایش درآمد؛ و پس از آن در جشنواره هایی مانند جشنواره فیلم جنوب از جنوب غربی، جشنواره بین المللی فیلم تسالونیکی، جشنواره فیلم مریلند و جشنواره بین المللی فیلم اولدنبورگ به نمایش درآمد. برای توزیع در ایالات متحده توسط شرکت آزمایشگاه اسیلوسکوپ خریداری و در ۶ سپتامبر همان سال منتشر شد. در هلند نیز توسط شرکت فیلم وان ساندَنس توزیع گردید.
در نهایت معلّم در ۷ عنوان کاندید دریافت جایزه از فستیوال های معتبر جهانی گردید و سرانجام در جشنواره بین المللی فیلم دالاس موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران این جشنواره و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره جنوب از جنوب غربی در سال ۲۰۱۳ شد.
این فیلم در گیشه و در مجموع فروش توانست به مبلغ ۸٬۳۴۸ دلار دست پیدا کند.
«دایانا واتس»، معلم جوان درس زبان انگلیسی دبیرستانی در حومه تگزاس است؛ او با «اریک تال»، یکی از دانش آموزان خود که هنوز به سن قانونی نرسیده است؛ رابطه عاشقانه، نامشروع و جنسی دارد. در کلاس درس، دایانا و اریک سعی می کنند به طور معمول رفتار کنند؛ تا رابطه خود را پنهان کنند. جدای از نگاه های عاشقانه به یکدیگر و یافتن زمانی بعد از کلاس برای سکس، آنها از اینکه این روابط آنها را گرفتار کند، هراس دارند.
یک روز، تعدادی از معلمان، از دایانا دعوت می کنند تا بعد از مدرسه برای صرف نوشیدنی به آنها ملحق شود، اما او قبول نمی کند. آن شب دایانا در خانه مارک با او همبستر می شود. او که نمی خواهد مارک را از دست بدهد، از قصدش برای همیشه ماندن با او می گوید.
مدتی بعد، دایانا و هم اتاقی اش، «سوفیا»، در مورد برنامه های خود برای روز شکرگزاری صحبت می کنند. سوفیا مشتاقانه به دایانا می گوید، که می خواهد او را با خانواده و البته دو دوست مرد مجرد خود به نام های «ریچ و دن» در یک مهمانی در هیوستون، معرفی کند. دایانا درپی پیامی از اریک که دل تنگ او است، به حمام می رود تا چند عکس برهنه بگیرد تا برای اریک بفرستد. او بعداً با سوفیا در مهمانی شرکت می کند و با ریچ و دن ملاقات می کند؛ ولی برعکس نظر سوفیا، آنها را مناسب خود نمی بیند. دایانا به بهانه خستگی و با گرفتن سویچ ماشین، مهمانی را ترک کرده به خانه برمی گردد.
معلّم ( به انگلیسی: A Teacher ) فیلمی در ژانر درام، رومانتیک، به نویسندگی و کارگردانی هانا فیدل محصول سال ۲۰۱۳ کشور ایالات متحده آمریکا است. از بازیگرانی که دراین فیلم به ایفای نقش پرداخته اند، می توان از لیندزی بِرج، ویل بریتین و جنیفر پردیگر می توان نام برد. موسیقی این اثر نیز کار برایان مکامبر می باشد.
فیلم برداری اصلی این فیلم در آستین، تگزاس انجام شد. این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۳ در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳ به نمایش درآمد؛ و پس از آن در جشنواره هایی مانند جشنواره فیلم جنوب از جنوب غربی، جشنواره بین المللی فیلم تسالونیکی، جشنواره فیلم مریلند و جشنواره بین المللی فیلم اولدنبورگ به نمایش درآمد. برای توزیع در ایالات متحده توسط شرکت آزمایشگاه اسیلوسکوپ خریداری و در ۶ سپتامبر همان سال منتشر شد. در هلند نیز توسط شرکت فیلم وان ساندَنس توزیع گردید.
در نهایت معلّم در ۷ عنوان کاندید دریافت جایزه از فستیوال های معتبر جهانی گردید و سرانجام در جشنواره بین المللی فیلم دالاس موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران این جشنواره و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره جنوب از جنوب غربی در سال ۲۰۱۳ شد.
این فیلم در گیشه و در مجموع فروش توانست به مبلغ ۸٬۳۴۸ دلار دست پیدا کند.
«دایانا واتس»، معلم جوان درس زبان انگلیسی دبیرستانی در حومه تگزاس است؛ او با «اریک تال»، یکی از دانش آموزان خود که هنوز به سن قانونی نرسیده است؛ رابطه عاشقانه، نامشروع و جنسی دارد. در کلاس درس، دایانا و اریک سعی می کنند به طور معمول رفتار کنند؛ تا رابطه خود را پنهان کنند. جدای از نگاه های عاشقانه به یکدیگر و یافتن زمانی بعد از کلاس برای سکس، آنها از اینکه این روابط آنها را گرفتار کند، هراس دارند.
یک روز، تعدادی از معلمان، از دایانا دعوت می کنند تا بعد از مدرسه برای صرف نوشیدنی به آنها ملحق شود، اما او قبول نمی کند. آن شب دایانا در خانه مارک با او همبستر می شود. او که نمی خواهد مارک را از دست بدهد، از قصدش برای همیشه ماندن با او می گوید.
مدتی بعد، دایانا و هم اتاقی اش، «سوفیا»، در مورد برنامه های خود برای روز شکرگزاری صحبت می کنند. سوفیا مشتاقانه به دایانا می گوید، که می خواهد او را با خانواده و البته دو دوست مرد مجرد خود به نام های «ریچ و دن» در یک مهمانی در هیوستون، معرفی کند. دایانا درپی پیامی از اریک که دل تنگ او است، به حمام می رود تا چند عکس برهنه بگیرد تا برای اریک بفرستد. او بعداً با سوفیا در مهمانی شرکت می کند و با ریچ و دن ملاقات می کند؛ ولی برعکس نظر سوفیا، آنها را مناسب خود نمی بیند. دایانا به بهانه خستگی و با گرفتن سویچ ماشین، مهمانی را ترک کرده به خانه برمی گردد.

wiki: معلم (فیلم ۲۰۱۳)
معلم (مجموعه تلویزیونی). معلم یک مجموعه تلویزیونی ترکی ( به ترکی استانبولی: Oğretmen ) ، است. این سریال به کارگردانی کورای کریم اوغلو است. و از سریال ژاپنی Mr. Hiiragi's Homeroom تقلید شده است که اولین قسمت آن در تاریخ ۴ مارس ۲۰۲۰ از شبکهٔ فاکس ( FOX ) ترکیه پخش شد. و در ٩ قسمت به پایان رسید.
این سریال در سال ۲۰۲۱ با دوبله فارسی از شبکه ام بی سی پرشیا پخش شد.
داستان این سریال در مورد خودکشی یک دانش آموز به اسم رؤیا است. او یک دونده است و در مسابقه برنده می شود. همکلاسی هایش به او تهمت تقلب در مسابقه و دوپینگ می زنند. وقتی معلم آنها، یعنی آکیف متوجه این موضوع می شود، سعی دارد که مسببین خودکشی رؤیا را پیدا کند؛ به همین خاطر آنها را داخل کلاس زندانی می کند…
شخصیت ( نقش ) های اصلی:
• ایلکر کاللی ( آکیف )
• جرن مورای ( زینب )
• افرا ساراچ اوغلو ( گیزم )
• سرهات کیلیچ ( تانر )
• سرکان کسکین ( ییلماز )
• شریف ارول ( متین )
شخصیت ( نقش ) های کمکی:
• روحی ساری ( ضیاء )
• بران سویسال ( ماهیر )
• جانسین شنل ( سیمگه )
• حسن شاهین تورک ( کنان )
• اسماعیل کاراگوز ( جوشکون )
• هاکان دینچ کل ( هارون )
دانش آموزان:
• افه کان جان ( طغرل )
• الیف جرن بالیکچی ( مِوسیم )
• ازگی گور ( نیل )
• رمضان دمیر ( آتش )
• دوعا اوزوم ( رؤیا )
• بنسو اوعور ( سلین )
• اوزگور جیولک ( فیکو )
• جان بارتو اصلان ( چتین )
• سعید نظام ییلماز ( خلیل )
• گوکسو ملک هولوجان ( مینه )
• بوراک جان آراس ( اسماعیل )
• دنیز اوزگور ( سحر )
• فورکان اروغلان ( صالح )
گزارش تخلف یا اشتباه در معنیاین سریال در سال ۲۰۲۱ با دوبله فارسی از شبکه ام بی سی پرشیا پخش شد.
داستان این سریال در مورد خودکشی یک دانش آموز به اسم رؤیا است. او یک دونده است و در مسابقه برنده می شود. همکلاسی هایش به او تهمت تقلب در مسابقه و دوپینگ می زنند. وقتی معلم آنها، یعنی آکیف متوجه این موضوع می شود، سعی دارد که مسببین خودکشی رؤیا را پیدا کند؛ به همین خاطر آنها را داخل کلاس زندانی می کند…
شخصیت ( نقش ) های اصلی:
• ایلکر کاللی ( آکیف )
• جرن مورای ( زینب )
• افرا ساراچ اوغلو ( گیزم )
• سرهات کیلیچ ( تانر )
• سرکان کسکین ( ییلماز )
• شریف ارول ( متین )
شخصیت ( نقش ) های کمکی:
• روحی ساری ( ضیاء )
• بران سویسال ( ماهیر )
• جانسین شنل ( سیمگه )
• حسن شاهین تورک ( کنان )
• اسماعیل کاراگوز ( جوشکون )
• هاکان دینچ کل ( هارون )
دانش آموزان:
• افه کان جان ( طغرل )
• الیف جرن بالیکچی ( مِوسیم )
• ازگی گور ( نیل )
• رمضان دمیر ( آتش )
• دوعا اوزوم ( رؤیا )
• بنسو اوعور ( سلین )
• اوزگور جیولک ( فیکو )
• جان بارتو اصلان ( چتین )
• سعید نظام ییلماز ( خلیل )
• گوکسو ملک هولوجان ( مینه )
• بوراک جان آراس ( اسماعیل )
• دنیز اوزگور ( سحر )
• فورکان اروغلان ( صالح )
wiki: معلم (مجموعه تلویزیونی)
دانشنامه آزاد فارسی
معلّم
شخصی که معمولاً برای تدریس درس یا درس هایی خاص در مقطع تحصیلی معیّن، طبق برنامه ای از پیش تعیین شده ، در مراکز تربیت معلم، آموزش دیده و با کسب روش های تدریس درس یا درس های مورد نظر، برای شغل معلمی تربیت شده است. در زبان فارسی، واژه های مربی، مؤدِّب، استاد، و مُدرِّس مترادف معلم است. معلمان ایران در سطوح گوناگون تحصیلی، از گذشته تا کنون، عبارت اند از
۱. معلمان تابع وزارت آموزش و پرورش
مربی: مهد کودک، کودکستان، آمادگی
آموزگار: دبستان
آموزگار سپاهی: دبستان روستایی
سربازْ معلم: دبستان روستایی
دبیر: دورۀ راهنمایی تحصیلی، دورۀ متوسطه
هنر آموز: هنرستان
مُدرِّس: مرکز تربیت ۲. معلمان نهضت سوادآموزی: آموزشیار
۳. معلمان آموزش عالی (عضو هیئت علمی)
مربی آموزشیار: آزمایشگاه های دانشگاه
مربی: دانشگاه
استادیار: دانشگاه
دانشیار: دانشگاه
استاد: دانشگاه
۴. حوزه های علمیه
مُدَرِّس حوزۀ علمیه
۵. مکتب خانه های قدیم
ملا: مکتب خانه
ملاباجی (زن): مکتب خانه
شخصی که معمولاً برای تدریس درس یا درس هایی خاص در مقطع تحصیلی معیّن، طبق برنامه ای از پیش تعیین شده ، در مراکز تربیت معلم، آموزش دیده و با کسب روش های تدریس درس یا درس های مورد نظر، برای شغل معلمی تربیت شده است. در زبان فارسی، واژه های مربی، مؤدِّب، استاد، و مُدرِّس مترادف معلم است. معلمان ایران در سطوح گوناگون تحصیلی، از گذشته تا کنون، عبارت اند از
۱. معلمان تابع وزارت آموزش و پرورش
مربی: مهد کودک، کودکستان، آمادگی
آموزگار: دبستان
آموزگار سپاهی: دبستان روستایی
سربازْ معلم: دبستان روستایی
دبیر: دورۀ راهنمایی تحصیلی، دورۀ متوسطه
هنر آموز: هنرستان
مُدرِّس: مرکز تربیت ۲. معلمان نهضت سوادآموزی: آموزشیار
۳. معلمان آموزش عالی (عضو هیئت علمی)
مربی آموزشیار: آزمایشگاه های دانشگاه
مربی: دانشگاه
استادیار: دانشگاه
دانشیار: دانشگاه
استاد: دانشگاه
۴. حوزه های علمیه
مُدَرِّس حوزۀ علمیه
۵. مکتب خانه های قدیم
ملا: مکتب خانه
ملاباجی (زن): مکتب خانه
wikijoo: معلم
جدول کلمات
مدرس
فارسی به عربی
مربی , معلم
پیشنهاد کاربران
آموزش دهنده ی علم
این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی آموژاک است
ڪسی ڪہ عݪلم می آموزد
teacher
گایش
تم
تم
آموزشگر
اموزنده راه زندگی
استاد دانشگاه
متضاد معلم: متعلّم، دانش طلب، دانشجو.
اموزگار ، پرورش دهنده، یاد دهنده ی علم و . . .
کسی که در منزلت اجتماعی پایینی در این زمانه برخوردار است
درواقع معنی واقعی معلمی عشقه
معلم ها با همدیگر فرق دارند یکی به خاطر حقوق درس میده یکی به خاطر عشق به درس دادن بچه ها . معلم ها با هم فرق میکنند ام بیشتر معلم ها بهترین خاطره ها رو براد دانش آموزانش می سازه. . . .
( :سلامتی همه معلما پایه: )
( :سلامتی همه معلما پایه: )
بی سواد، نادان، گمراه کننده
سخت کوش. زحمت کش. مظلوم. بهترین انسان های که میشه دید
یاد دهنده - آموزش دهنده
معلم یعنی کسی که علم و زندگی به ما می آموزد.
آموزش دهنده
مربی
رهنما
مربی
رهنما
�retmenیعنی معلم . آموزش دهنده. استاد . کسی که درس را به ما یاد می دهد و حتی روز آن هم هست .
روز معلم گرامی و عزیز که به ما دانش و علم می آموزد
روز معلم گرامی و عزیز که به ما دانش و علم می آموزد
کسی که به دانش آموزان درس آموزش می دهد.
اموزگار ، کسی که می اموزد
کسی که در مدرسه به دانش اموزان علم میاموزد
استاد
مربی
رهنما
یاددهنده
کسی که در مدرسه به دانش اموزان علم میاموزد
استاد
مربی
رهنما
یاددهنده
معلم همچون شمعی است که می سوزد و هنر خودرا به ما میاموزد.
معلم / mo~allem /
مترادف معلم: آموزنده، آموزگار، اتابک، استاد، پرورش دهنده، پروراننده، دبیر، لله، مدرس، مربی، هادی
متضاد معلم: دانش آموز، شاگرد
برابر پارسی: آموزگار، آموزنده
مترادف معلم: آموزنده، آموزگار، اتابک، استاد، پرورش دهنده، پروراننده، دبیر، لله، مدرس، مربی، هادی
متضاد معلم: دانش آموز، شاگرد
برابر پارسی: آموزگار، آموزنده
معلم کسی است که می سوزد مثل شمع و نور می دهد
هوووووووووووو
هووووووووووووووو
معلمی جز "هو" نیافتم
معلمی جز "هو" نیافتم
ای درویش! هوووووووووووووووووووو
فارسی به عربی
آموختن: آ ( پیشوند تاکید ) موخ ( مخ، مغز، مزگ ) ت ( نشانه ی گذشته ) ن ( بنواژ ( مصدر ) ساز
بن های زمان گذشته: آموختن آموختاندن آموختگی آموختار آموخستن آموخستاندن آموخستار
آموزش:آ ( پیشوند تاکید ) موز ( مزگ، مزدا، مخ ) ش ( بنواژساز )
بن های زمان اکنون: آموزش آموزایش آموزانش آموزاندن
زادریشه ( مشتق ) های پسوندی : آموختک آموختاک آموختیک آموزک آموزاک آموزیک آموختان آموختانه آموزان آموزانه آموختین آموزین آموختنی آموختنده آموزنده آموخته آموزه آموختیده آموزیده آموختگان آموزگان آموختگار آموزگار آموختگر آموزگر و. . .
زادریشه های پیشوندی: بازآموخت بازآموز پادآموخت پادآموز پتآموخت پتآموز پاژآموخت پاژآموز دژآموخت دژآموز دشآموخت دشآموز و. . .
بن های زمان گذشته: آموختن آموختاندن آموختگی آموختار آموخستن آموخستاندن آموخستار
آموزش:آ ( پیشوند تاکید ) موز ( مزگ، مزدا، مخ ) ش ( بنواژساز )
بن های زمان اکنون: آموزش آموزایش آموزانش آموزاندن
زادریشه ( مشتق ) های پسوندی : آموختک آموختاک آموختیک آموزک آموزاک آموزیک آموختان آموختانه آموزان آموزانه آموختین آموزین آموختنی آموختنده آموزنده آموخته آموزه آموختیده آموزیده آموختگان آموزگان آموختگار آموزگار آموختگر آموزگر و. . .
زادریشه های پیشوندی: بازآموخت بازآموز پادآموخت پادآموز پتآموخت پتآموز پاژآموخت پاژآموز دژآموخت دژآموز دشآموخت دشآموز و. . .
آموزگار، آموزنده
ادب طراز. [ اَ دَ طِ / طَ ] ( نف مرکب ) استاد. معلم : یکچند ادب طراز دیرین انگیخت حدیث تلخ و شیرین . فیضی .
کاغذ = لینوس ( چیزی که روش می نویسند )
دفتر = تینوس ( چیزی که داخلش می نویسند )
قلم = پینوس ( چیزی که باهاش می نویسند )
کپی = رونوس
فیر = تعلیم ، آموزش
پرفیر = کتاب ( پر از تعالیم و آموزش )
فیربو = آموزش دیده ، یادگرفته
فیرکر = معلم
فیرکران = معلمان
فیرخواز = دانش آموز ، طلبه
فیرخوازان = دانش آموزان ، طلاب
فیرگه = مدرسه
فیرگاه = مدارس
جعل = ساختگی
جاعل = ساخته چی
منبع ؛ زبان کردی جاف
دفتر = تینوس ( چیزی که داخلش می نویسند )
قلم = پینوس ( چیزی که باهاش می نویسند )
کپی = رونوس
فیر = تعلیم ، آموزش
پرفیر = کتاب ( پر از تعالیم و آموزش )
فیربو = آموزش دیده ، یادگرفته
فیرکر = معلم
فیرکران = معلمان
فیرخواز = دانش آموز ، طلبه
فیرخوازان = دانش آموزان ، طلاب
فیرگه = مدرسه
فیرگاه = مدارس
جعل = ساختگی
جاعل = ساخته چی
منبع ؛ زبان کردی جاف