مرقال. [ م ِ ] ( ع ص ) ناقة مرقال ؛ شتر ماده شتاب رو.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). اشتر زودرو. مُرقِل. مُرقلة. ج ، مَراقیل. ( اقرب الموارد ) : مرقال من آن باده زده کشتی بر آب پوینده تر از کشتی بر آب به رفتار.
منوچهری.
مرقال. [ م ِ ] ( اِخ ) لقب هاشم بن عتبه ( رض ). رجوع به هاشم ( ابن عتبه... ) شود.