مدعص

لغت نامه دهخدا

مدعص. [ م ُ ع َ ] ( ع ص ) گرمازده هلاک شده یا آنکه پایش از گرما دریده و آماسیده باشد. ( منتهی الارب ) ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به ادعاص شود.

مدعص. [ م ُ ع ِ ] ( ع ص ) گرمای کشنده. ( آنندراج ). گرمای هلاک کننده. ( ناظم الاطباء ).

مدعص. [ م ِ ع َ ] ( ع ص ) طعان. ( متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). مدعس. ( اقرب الموارد ). آنکه با نیزه زند.

پیشنهاد کاربران

بپرس