لوزه
( اسم ) ۱- یک لوز یک بادام . ۲- نام هریک از دو غد. لنفاوی که هر کدام بشکل بادامی هستند ودر طرفین حلق در روی جدار طرفی در حفر. لوزه یی قرار گرفته اند . شکل هریکاز آنها از بالا بپایین کشیده شده و از خارج بداخل مسطح است . طول آن ۲ سانتیمتر و عرضش ۱۵ میلیمتر و ضخامتتش یک سانتیمتر است . اگر لوزه ها چرکی و عفونی شوند تولید عارض.
ورم لوزه میکنند که با عسرالبلع وناراحتیهای تنفسی و تب و درد همراه است لوز. کامی بادامک گوشک . یا لوز. کامی . لوزه . یاورم لوزه . عفونت و آماس لوزه ها را گویند . در اصطلاح پزشکی بیشتر به آنژین تونسیر موسوم است .یا لوزه ها .۱- نام دولوز. کامی که هر یک بشکل بادامی در طرفین جدارطرفی حلق قرار دارند . ۲- نام یک عده از غده های لنفاوی که مانند حلقه ای بدور حلق قرار گرفته اند و عبارتند از لوزه های زبانی در جلو لوزه های کامی در طرفین لوزه های شیپوری مجاور شیپور استاش در طرفین و بالا و لوزه های حلقی مجاور سقف حلق .
بنت عبد الله . محدثه سمعت خطیب المزه و ابن الخیمی و ابن الانماطی
[palatine tonsil, tonsil , tonsilla palatina] [زیست شناسی] هریک از دو تودۀ بادامی شکل در دو طرف حلق دهانی که عمدتاً از بافت تنابه ای تشکیل شده است
[tonsil , tonsilla] [زیست شناسی] تودۀ بادامی شکل که عمدتاً از بافت تنابه ای تشکیل شده است
متـ . بادامک 2
[tonsilitis] [زیست شناسی] التهاب لوزه
[tonsilar] [زیست شناسی] مربوط به لوزه
[tonsilectomy] [زیست شناسی] عمل برداشتن یک لوزه یا لوزه ها