غیر محسوس

/qeyremahsus/

برابر پارسی: ناسُهیدَنی

معنی انگلیسی:
inappreciable

مترادف ها

invisible (صفت)
غایب، مخفی، نامعلوم، غیر محسوس، غیر قابل مشاهده، نامریی، غیر قابل تشخیص، ناپدید

inconspicuous (صفت)
نا پیدا، کم رنگ، نامعلوم، جزئی، غیر محسوس، نامریی، غیر مشخص، غیر برجسته

inappreciative (صفت)
جزئی، غیر محسوس، قدر ناشناس

imperceptible (صفت)
جزئی، تدریجی، غیر محسوس، درک نکردنی، غیر قابل مشاهده، دیده نشدنی، نفهمیدنی

impalpable (صفت)
غیر محسوس، لمس نشدنی، نامحسوس

inappreciable (صفت)
جزئی، ناچیز، غیر محسوس، نامریی، بی بها، غیر قابل ارزیابی، غیر قابل تقدیر

فارسی به عربی

لایدرک
مبهم

پیشنهاد کاربران

بپرس